گروه سیاسی
جهان نيوز: دروغ بزرگ اصلاح طلبان هرچند نخ نما شده است اما هنوز از سمت افراد این جریان در حال تکرار است. اصلاح طلبان می گویند که در انتخابات مجلس با ردصلاحیت روبرو شدند در حالی که لیست های چندگانه آنان برای انتخابات دوم اسفند سال گذشته موجود است و البته از آن چیزی که نمی خواهند سخن بگویند بحث طرد این جریان توسط مردم است. اگر کاهش مشارکتی هم رخ داده است قطعا به دلیل رفتارهای وکیل الدولگی مجلس دهم و دولت ناکارآمد حاضر است. اما سوی دیگر این خیال پردازی اصلاح طلبان به انتخابات سال 1400 است که از الان به دلیل کاهش جدی اعتبار در پی توجیه شکست احتمالی راه افتادهاند. تریبون داران این جریان با پیش کشیدن بحث تائید صلاحیت ها در حالی که هنوز نه فردی ثبت نام کرده و نه صلاحیتی بررسی شده، به دنبال تلقین این گزاره هستند که کاندیدای اصلاح طلبی وجود ندارد! در همین باره حسین انصاری راد؛ نماینده مجلس ساختارشکن ششم چنان در این توهم غرق شده است که با وقاحت تمام عیار جمهوری اسلامی را به حکومت های صدام و استالین تشبیه کرده است که با این رویه در آینده به بن بست خواهد خورد. این وقاحت در حالی است که از هشت سال گذشته تاکنون گزینه مدنظر اصلاح طلبان و کابینه همفکر او بر سر کار هستند و تا چند ماه پیش هم مجلس دهم و نمایندگان فراکسیون امید بر سرکار بودند. حتی جهانگیری محبوب انصاری راد، از ابتدای دولت یازدهم، معاون اول روحانی بوده است.
وی حتی پا را قراتر گذاشته و سازش طلبی و کدخداپرستی یک جریان داخلی را با چند نقل ناقص به رفتارهای حکیمانه پیامبر(ص) و امیرمومنان تشبیه کرده است.
به گزارش جهان نيوز، بخش هایی از اظهارات انصاری را که در گفتگو با روزنامه آرمان انجام شده را در ادامه خواهید خواند:
*اصلاحطلبان در سال92 و96 از آقاي روحاني حمايت کردند و عملکرد ايشان به شکلي بوده که ريزش سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان را بيشتر کرده و امروز کشور با چالش مشارکت مردم در انتخابات مواجه شده است. در انتخابات مجلس اخير ميزان مشارکت مردم در انتخابات به پايينترين حد خود برسد که در تاريخ انقلاب اسلامي سابقه ندارد.
*واقعيت اين است که پايگاه اجتماعي جريان اصلاحات از همه جريانهاي سياسي کشور در جامعه بيشتر است و بيش از 70 درصد مردم ايران داراي دغدغههايي هستند که اين دغدغهها توسط جريان اصلاحات نمايندگي ميشود.
*در شرايط کنوني بخشهايي از مردم از اصلاحطلبان نااميد هستند و معتقدند جريان اصلاحات نيز نميتواند مشکلات آنها را حل کند. اين در حالي است که در گذشته مردم به جريان اصلاحات به چشم منجي نگاه ميکردند.
*اصلاحطلبان بايد پيامدهاي جنگطلبي را براي تندروهاي داخلي تشريح و تببين کنند و به مردم بگويند طرفدار جنگ با هيچ کشوري نيستند؛ بلکه به دنبال مصالحه و دوستي با کشورهاي منطقه و جهان هستند.
بیشتر بخوانید:
جهانگیری می تواند کشور را از این شرایط خارج کند!
هرکس جای روحانی بود با این شرایط به اداره کشور ادامه نمیداد
ظریف مرد درستکاری که به مصالح کشور پایبند است
*در تاريخ اسلام مثالهاي زيادي است که نشان ميدهد پيامبر اسلام و ائمه اطهار در مقاطع مختلف صلح را به جنگ ترجيح دادهاند و هيچگاه به دنبال جنگ نبودهاند و از آن استقبال نکردهاند. پس از رحلت پيامبر اسلام برخي به حضرت علي(ع) پيشنهاد جنگ با مدعيان خلافت دادند که حضرت اين پيشنهاد را نپذيرفتند. حضرت علي(ع) حتي در کار خلافت به خلفا مشاوره ميداد و به آنها کمک ميکرد. در جنگ صفين نيز که قرآنها را بر سر نيزه کردند هنگامي که اصحاب حضرت علي(ع) طرفدار مصالحه شدند ايشان در نهايت نظر اصحاب خود را پذيرفت. نمونه ديگر در جنگ حديبيه است که پيامبر اسلام پيشنهاد قريش را براي مصالحه قبول کرد. اسلام طرفدار صلح و سازش است و پيامبر اسلام هيچگاه از جنگ استقبال نميکرد.
*ملت يک امر نامعلوم و نامشخص نيست. ملت واقعي تنها در يک رقابت آزاد انتخاباتي خود را بروز ميدهد. ملت در انتخابات آزاد از صندوق آرا بيرون ميآيد. به همين دليل هرکسي خود را مدافع منافع ملت بداند اما برخلاف اين رويکرد رفتار کند ملت واقعي را نشناخته و با کلمه ملت بازي کرده است. تجربه تاريخي در برخي کشورهاي جهان نشان داده که هر کسي اراده ملت را جدي نگرفته يا بازي نگرفته است محکوم به فنا بوده است. به عنوان مثال
در دوران حکومت استالين در اتحاد جماهير شوروي يا در عراق در زمان صدام انتخابات به شکلي برگزار ميشد که همه مردم بايد به يک فرد يا جريان خاص که مورد تأييد حکومت بود رأي ميدادند. مردم ايران ميخواهند زندگي کنند اما هنگامي که در اين مسير دريچه و روزنهاي پيشروي خود نميبينند در انتخابات شرکت نميکنند. زماني مردم در انتخابات شرکت ميکنند که اراده آنها جدي گرفته شود و آنها بتوانند در يک رقابت آزاد اراده خود را نشان بدهند.
*امروز اغلب نخبگان داخل و خارج از کشور روي دو نکته اساسي اتفاق نظر دارند. نخست اصلاح مديريت داخلي است که با انتخابات آزاد تحقق ميپذيرد و دوم باز کردن راهي براي ارتباط با مجامع بينالمللي و تعال سازنده و پويا يا جهان است. بنده هيچ راهي به جز اصلاح از درون براي نجات کشور نميبينم. اين مساله مهمي است که مسئولان جامعه بايد به آن توجه کنند وگرنه کشور در آينده با بنبست مواجه خواهد شد. راه نجات کشور حضور همه نيروي علاقهمند به کشور در عرصه تصميمگيري است.