لاریجانی با ظاهری اصولگرا به مجلس وارد شد اما در عملکرد، وکیل الدولگی خود و مجلس تحت امرش را در اوج خود همانگونه که اشاره شد از صدای ملت بودن به صدا و حامی تام و تمام دولت بودن رساند و جایگاه «در راس امور بودن» مجلس را از فرهنگ سیاسی کشور حذف نمود.
گروه سیاسی جهان نیوز، هرمز راسخی: کمتر از بیست روز به پایان دوره حاکمیت بیش از یک دهه تفکر «لاریجانیسم» بر مدیریت مجلس مانده است. سوابق نشان می دهد که در رده بندی روسای مجالس تا قبل از لاریجانی، مرحوم هاشمی رفسنجانی رکوردار نشستن بر صندلی ریاست مجلس بود که لاریجانی این رکورد را در مجلس دهم شکست. آنهم با یک تفاوت و آن اینکه تا قبل از لاریجانی روسای مجالس همگی از حوزه انتخابیه تهران بودند اما لاریجانی از حوزه قم این سنت شکنی را انجام داد.
او که با پرچم اصولگرایی پای در میدان رقابت های انتخاباتی مجلس هشتم و سپس ورود به ساختمان بهارستان گذاشت، در ادامه حیات سیاسی خویش در جریان سازی، تعاملات و لابیگری در سایه، نقش تاثیرگذاری در بزنگاه های سیاسی ایفا نمود و چنان در این امر موفق عمل کرد که اصلاح طلبان خصوصا بعد از مواضع مبهم لاریجانی در فتنه و همچنین تقابل های کاری او با احمدی نژاد، تعامل با یک اصولگرا را به رد حدادعادل در مجلس نهم و همکاری با یک اصلاح طلب شناسنامه دار بنام عارف در مجلس دهم ترجیح دادند.
مشخص بود پرچمی که وی با آن تلاش داشت تا حضورش را در ریاست قوه مقننه استمرار بخشد پرچم اصولگرایی باقی نخواهد ماند. پیروزی روحانی در سال 92 و دوسال بعد موفقیت «لیست امید» اصلاح طلبان در جلب آرای مردم برای مجلس دهم و مجددا پیروزی روحانی در سال 96 شاید لاریجانی را بر این امر مطمئن تر کرد.
این شرایط علاوه بر اختلافات سیاسی که با اصولگرایان در فکر و اجرا پیدا کرد، وی را بر آن داشت تا بر خلاف دیگر روسای مجالس ماضی، پرچم جدیدی برای خود تعریف کند که در آن بتواند از پتانسیل همه جریانات سیاسی کشور بنفع خود بهره ببرد و عملا مجلس «یک نفره» ایجاد کرد.
نصر الله پژمانفر نماینده مجلس در این باره می گوید: «جریان امید و مستقلین در مجلس دهم یکی بوده و هدف اصلیشان پشتیبانی از دولت و عملیاتی کردن تئوریهای دولت در مجلس بود. در واقع جریان امید و مستقلین مجلس مانند دو لبه قیچی با یکدیگر کار میکردند و منویات دولت را در خانه ملت پیش میبردند و نگاهی به عملکرد لاریجانی در مجلس دهم کاملا نشان میدهد که وی به کدام جریان سیاسی بیشتر گرایش داشت».
لاریجانی در مجالس نهم و به ویژه دهم از طریق نزدیکی با اصلاح طلبان و فراکسیون مستقلان وابسته به خود توانست پازل همکاری همه جانبه با دولت را کامل و اجرایی کند. او کسی بود که با صدای ملت آمد اما با صدای دولت و اصلاح طلبان مجلس را ترک می کند.
در روزهای واپسین حضور لاریجانی در مجلس باید وی را سیاستمداری دانست که هویت سیاسی مشخصی نتوانست برای خود بازخوانی کند. او نه اصولگراست مانند دوران ابتدایی حضورش در قوه مقننه و نه اصلاح طلب و اعتدال گرایی تام و تمام در این سالها. همین امر حیات سیاسی او را بخطر می اندازد زیرا امروز طیف های مختلف اصولگرا در برابر او موضع جدی دارند و حاضر نیستند او را یک اصولگرا بشمار آورند. از آن طرف هم اصلاح طلبان هرچند به دنبال بازکردن چتر خود برای ایجاد پشتوانه سیاسی بوده و در طول سالیان گذشته از حضور لاریجانی و حامیانش در مجلس بهره های فراوانی در حمایت از دولتمردان، تصویب لوایح مهم، جلوگیری از استیضاح برخی وزرا و... بردند، اما حداقل در بدنه اصلاح طلبان نیز هیچ تمایلی نسبت به ادامه همکاری با لاریجانی در دوران پس از نمایندگی وجود ندارد.
او با ظاهری اصولگرا به مجلس وارد شد اما در عملکرد، وکیل الدولگی خود و مجلس تحت امرش را در اوج خود همانگونه که اشاره شد از صدای ملت بودن به صدا و حامی تام و تمام دولت بودن رساند و جایگاه «در راس امور بودن» مجلس را از فرهنگ سیاسی کشور حذف نمود.
باید منتظر بود و دید که لاریجانی رئیس صداوسیما، دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس مجالس هشتم تا دهم که هوشمندانه خودش را از انتخابات مجلس یازدهم کنار کشید، قصد ورود به کارزار انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را خواهد داشت یا نه؟ چرا که گروهی از کارشناسان سیاسی بخش مهمی از همراهیهای ویژه لاریجانی با روحانی را به دلیل تشکیل یک جریان اعتدالی و استفاده از این ظرفیت برای انتخابات 1400 و تحقق رویای سال 84 قلمداد میکردند. باید دید با شرایط کنونی روحانی که عملا اعتبار سیاسی او در مرز منفی شدن است و کاهش وزن سیاسی خود لاریجانی به دلیل همکاری ویژه با رئیس دولت اعتدال، شرایط چگونه رقم خواهد خورد؟
دولت و مجلس اصلاح طلب بیشترین لطمه را به اعتماد مردم وارد کردند ان شاءالله با تشکیل مجلس یازدهم و یک دولت متعهد و انقلابی در سال 1400 شاهد شکوفایی اقتصادی خواهیم بود.
اشتباه سیاسی لاریجانی همان اشتباه هاشمی بود که میخواستند با سیاست آهسته بیا آهسته برو که گربه شاخت نزنه همه جناحها را با خودشان موافق کنند و هیچ خط سیاسی روشنی نداشتند و از چشم همه افتادند.
این را هم بدانید که لاریجانی دیگه لاریجانی 84 نیست بلکه لاریجانی در سراسر کشور بیش از 1000 نماینده مجلس را از مجالس هشتم و نهم و دهم را دارد و این پایگاه کمی نیست بنابراین اصولگرایان باید عاقلانه فکر کنند و تصمیم بگیرند و لاریجانی را به عنوان کاندیدای خود در انتخابات ریاست جمهوری 1400 معرفی کنند.....!!
ما نظرمان این است که اگر رهبر معظم انقلاب مصلحت ببینند با توجه به پایگاه مردمی و مقبولیت حضرت آیت اله رئیسی اجازه بفرمایند ایشان از ریاست قوه قضائیه استعفا دهند و کاندیدای ریاست جمهوری 1400 شوند تا مردم با خیالی راحت به انتخاب بپردازند ......
واقعیتی است که باید قبول کنیم گرچه تلخ است . مجلس در راس امور نیست دست هر گروه و جناح باشه فرق نمی کنه مهم اینه که در راس امور نیست و خاصیت چندانی ندارد
در اینکه عملکرد آقای لاریجانی از بد هم بدتر بوده، شکی نیست. اما همین عملکرد یک نقص مهم در قانون اساسی نشان داد. اینکه بررسی عملکرد افراد پس از انتخاب شدن در قانون اساسی وجود ندارد و هیچکس پاسخگوی عملکردش در مجلس نیست، یک نقص است. از طرف دیگر، برعکس ریاست جمهوری که حداکثر دو دوره است، ریاست مجلس میتواند تا زمان حیات فرد باقی باشد و چندیدن دوره طول بکشد. این نقص در کنار نقص اول، حاصل تامل در دوره های نهم و دهم مجلس است.
اقای لاریجانی در مجلس دهم نه بعنوان نماینده بلکه جزئی از سیاست کلی نظام جهت پیشبرد اهداف کلی در جهان پرتنش و هماهنگی رهبری نظام خود را مطرح کرد و توانست در گره گشائی اصولگرایان با شخص رئیس جمهور نقش خوبی را ایفا کند.
مجلس اگر در واقعیات منافع ملی و نیز وحدت مردم با نظام حرکت کند در جایگاه خودش قلمداد شود اما در جهان فریب و دو رویی غرب و نیز عدم اطمینان از همراهی جهان شرق یک نماینده ممکن است نظرات اشتباه مطرح کند . در اینجاست که نقش رهبری عزیز بعنوان فرمانده میتواند جلوی خطاهای استراتژیک مجلس را بگیرد..لذا مجلس باید از دستورات و رهنمودهای رهبری الگو و دستور العمل بگیرد
اشتباه آقای لاریجانی بسیار شبیه اشتباه هاشمی رفسنجانی است هر دو میخواستند با غلتیدن تدریجی به سمت اصلاح طلبان سبد آرای خودشان را ارتقا دهند ولی از گردونه اعتبار اجتماعی افتادند اشتباه لاریجانی ضربه های بدی را متوجه کشور کرد و مجلس را فشل و کم اثر کرد.