در دور دوم به مراتب فشارهای بیشتری روی دولت آقای روحانی است و این بلایی است که مخالفان روحانی بر سر کشور میآورند و نه فقط دولت او.
بهزاد نبوی:
تندروها، گرانی را گردن روحانی میاندازند/ روحانی همان است که افتخاری به نام «برجام» را محقق کرد
6 اسفند 1397 ساعت 14:59
در دور دوم به مراتب فشارهای بیشتری روی دولت آقای روحانی است و این بلایی است که مخالفان روحانی بر سر کشور میآورند و نه فقط دولت او.
گروه سیاسی جهان نیوز: روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت با بهزاد نبوی نبوی، فعال اصلاح طلب و از محکومان فتنه 88 که به چریک پیر مشهور شده است، گفتگو کرده و دیدگاههای سیاسی او را همچنان مرجع و راهگشا معرفی کرده است! در قسمتی از گفتگو نبوی گفته است: «دلیل کاهش محبوبیت دولت ارتباط دادن همه مشکلات موجود کشور به دولت از سوی برخی اصلاحطلبان است که جریان تندرو هم روی این تحلیل سوار میشود. اقشار فرودست جامعه هم که اطلاع دقیقی از عمق مشکلات ندارند همین که گفته میشود گوشت، میوه، پنیر و شیر گران شد، همه را به پای دولت مینویسند.»
به گزارش جهان نیوز، بخش های مهم این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
*به شخصه در جریان انتخابات مجلس دهم و پس از آن بشدت معتقد بودم که باید بین این دو جریان ائتلاف صورت بگیرد. متأسفانه دوستان قبول نکردند. نظرم این بود که فراکسیون امید و فراکسیون حامی آقای لاریجانی با حفظ هویت خود، یک فراکسیون جدید، مثلاً تحت عنوان «عقلانیت و اعتدال» شکل دهند. درست است که در عمل این دو فراکسیون در مسائل مهمی مانند سیاست خارجی، مسائل اقتصادی یا موضعگیری درباره FATF در کنار هم هستند اما هیچ وقت یک ائتلاف رسمی ایجاد نکردهاند و این امر سبب شده که تندروها، علی رغم داشتن تعدادی حدود 30 تا 40 کرسی در مجلس دهم؛ نقش قابل ملاحظهای در تصمیم گیریها داشته باشند... در اثر بیسیاستی اصلاحطلبها و شاید هم اصولگرایان معتدل این اقلیت کوچک توانست بهعنوان یک وزنه ایفای نقش کند.
*من اولاً به شکلگیری دوگانه میانه رو- تندرو معتقدم، ثانیاً معتقدم این آرایش سیاسی از 92 شروع نشده بلکه از 88 بتدریج ایجاد شده و ثالثاً توصیهام هم به اصولگرایان معتدل و هم به اصلاحطلبان این است که رابطهشان را تبدیل به یک ائتلاف جدی کنند که بتوانند از مزایای آن بیشتر برخوردار شوند؛ نه برای منافع یک طیف و یک جناح بلکه برای تأمین منافع ملی کشور.
*در شرایط بحرانی اکنون کشور من معتقدم که ما نه تنها باید با اصولگرایان معتدل و میانه رو ارتباط نزدیک تری داشته باشیم که حتی با تندروها هم نباید بجنگیم و درگیر شویم.
*در مورد ائتلاف به نظر میرسد بسیاری از اصلاحطلبان نه تنها با ارتباط و همراهی شخصیتهایی نظیر آقایان ناطق و مطهری مخالف نیستند بلکه معتقدند حتی با آقای محمدرضا باهنر هم میتوانند تعامل کنند.
*بلافاصله بعد از انتخابات 96 زمزمههای «پشیمانی» از رأی به روحانی شروع شد. این زمزمهها امروز گسترش بیشتری یافته است. البته معمولاً رؤسای جمهوری ما در دور دوم دچار این مشکل میشوند. آقای هاشمی در دور دوم دچار همین مشکل شد. آقای خاتمی با شعار «عبور از خاتمی» مواجه شد. آقای احمدینژاد هم که از سوی جریان حامی خودش کم کم بایکوت و کنار گذاشته شد. خصوصاً این کاهش محبوبیتها از طرف جریان خودی مطرح میشود. برای آقای روحانی هم در دور دوم پشیمانی از رأی عمدتاً از سوی دوستان معتدل و اصلاحطلبی که به او رأی دادند شروع شد. دلیل این امر خصوصاً در مورد آقایان خاتمی و روحانی این بود که در دور اول انتخابشان جریان تندرو مقابل هنوز خودشان را خوب پیدا نکرده بودند و نحوه برخورد و مقابله با جریانی را که قبول نداشتند خوب بلد نبودند. اما در دور دوم یاد میگیرند. خیلی منافذ را میبندند و کنترلها را از طریق نهادهایی که در اختیارشان است ایجاد میکنند. آقای خاتمی به همین دلیل در دور دوم ریاست جمهوری لوایح دوقلو را که یکی درباره انتخابات مجلس و نظارت استصوابی و دیگری پیرامون اختیارات رئیس جمهوری بود به مجلس ششم تقدیم کرد. به هر حال رؤسای جمهوری در دور دوم یا مجبورند با جریان مخالف درگیر بشوند که این درگیری نهایتاً ممکن است فلسفه اصلاحطلبی را زیر سؤال ببرد زیرا در مقابل نهادهایی قرار میگیرند که بیطرف و اجماعی نیستند. لذا اگر بخواهند مقابله کنند عملاً به درگیری با آن نهادها منجر میشود و این نقض اصل اصلاحطلبی است که باید در چارچوب نظام، تغییر و اصلاح ایجاد کند یا ناچار به کوتاه آمدن و عقب نشینی، برای حفظ کل نظام خواهد بود.
*در دور دوم به مراتب فشارهای بیشتری روی دولت آقای روحانی است و این بلایی است که مخالفان روحانی بر سر کشور میآورند و نه فقط دولت او. فقط به یک مورد عدم تصویب لوایح مربوط به FATF توجه کنید. تصویب نشدن این لوایح و رفتن در لیست سیاه FATF یعنی مراودات بینالمللی سیستم بانکی ما تعطیل میشود و باید فقط در داخل مرزهای خودمان زندگی کنیم. مخالفان تصور میکنند با این مخالفتها و سنگ اندازیها دولت روحانی را به زانو درمیآورند اما نتیجه نهاییاش به زانو درآمدن کشور است.
بیشتر بخوانید:
اگر تجربه امروز را داشتم، هرگز مردم را به انقلاب تشويق نمیكردم
مخالفان جمهوری اسلامی با اصولگرایان مشکلی ندارند
*این کارشکنیها در جریان مذاکرات و امضای برجام هم وجود داشت. بلافاصله پس از امضای برجام با ماجراجوییها و تندرویها، مانع آغاز سرمایهگذاری خارجی گسترده در کشور شدند و عدم سرمایهگذاری منجر به بحران اقتصادی در کشور شده و خواهد شد و متأسفانه جامعه و حتی دوستان حامی آقای روحانی اعم از معتدل و اصلاحطلب همه اینها را به حساب دولت میگذارند.
*اگر افای تی اف تصویب نشود به طور طبیعی سیستم بانکی کشور فلج میشود و جامعه این را هم به حساب دولت روحانی خواهد گذاشت. مردم و اقشار آسیب پذیر و متوسط در اثر بحرانها دچار فشار بیشتری شده و خواهد شد و به طور طبیعی مسئولیت آن را به عهده دولت خواهند گذاشت.
*آقای روحانی تغییر نکرده، همان روحانی دوره قبل است که برجام یعنی یکی از افتخارات کشور در قراردادهای خارجی را به سرانجام رساند؛ ولی امروز تحت شدیدترین فشارها از سوی دولت ترامپ و متحدین تندرو وی در داخل قرار دارد و نمیتواند مانند من و امثال من، حتی فشارهای داخلی را افشا و کار را به مقابله بکشاند. نه میتواند فریاد بکشد و فشارها و کارشکنیهای داخلی را برملا کند و نه میتواند کشور را درست اداره کند. همین سکوت و فریاد نکشیدن از یک طرف و ناتوانی در حل مشکلات کشور از طرف دیگر ممکن است نشانهای برای تغییر سیاست وی در دور دوم ریاست جمهوری تلقی شود.
*دلیل کاهش محبوبیت دولت ارتباط دادن همه مشکلات موجود کشور به دولت از سوی برخی اصلاحطلبان است که جریان تندرو هم روی این تحلیل سوار میشود. اقشار فرودست جامعه هم که اطلاع دقیقی از عمق مشکلات ندارند همین که گفته میشود گوشت، میوه، پنیر و شیر گران شد، همه را به پای دولت مینویسند.
*تنها راه برای عبور دولت از مشکلات پیش رو کسب توفیق نسبی در زمینه مسائل اقتصادی است که آنهم در گرو تغییرات اساسی در سیاست خارجی در باقیمانده عمر آن است... برای کسب چنین توفیقی؛ از یک طرف تعامل با بخشهایی از حاکمیت و از طرف دیگر افشای موانع ایجاد شده بر سر راه دولت ضروری است که اصلاحطلبان در این زمینه میتوانند نقش مؤثری داشته باشند. اصلاحطلبان بهتر است به جای جدا کردن خرج خود از دولت، تحت عنوان اتحاد توأم با انتقاد، که بعضاً انتقاد حالت تخریب به خود میگیرد، تندرویها و ماجراجوییها در سیاست خارجی را افشاء کنند.
*بهترین انتقادات به دولت، سکوت مطلق و حتی گاه تأیید تندرویها و ماجراجوییها در سیاست خارجی است. دولت باید مشکلات عدم تصویبFATF، متحد شدن اروپا با امریکا و... را بدون حمله و انتقاد به بانیانش افشا کند تا پیامدهای سیاستهای ماجراجویانه و تندرویها حداقل گریبان دولت را نگیرد.
*شعار عدالت خواهی در جامعهای که اقتصادش در معرض فروپاشی است، امکان پذیر نیست. در چنین جامعهای عدالت خواهی به معنای توزیع فقر میشود. مشکل ما در مسائل اقتصادی مشکلات اقتصاد کلان است. 14 سال است در کشور ما سرمایهگذاری مهمی انجام نشده است.
*وضع اقتصاد کلان بحرانی است و این بحران هم ریشه در سیاست خارجی دارد. در چنین شرایطی اگر بر اساس سیاستهای پوپولیستی شعار چندین برابر کردن یارانه هم داده شود یا ادامه تندرویها اروپا را با امریکا متحد و تحریمها را تشدید کند بسیار نگرانکننده خواهد بود.
کد مطلب: 674430