شهید بهشتی: اگر کسی عضو حزب باشد یک ارزش است اما فقط یک ارزش است و این ارزش جانشین همه ارزشها نمیشود. تشکلهای این چنین اگر یکی باشد که چه خوب اگر بیشتر هم باشد با هم برادرند و هیچ وقت با هم معارض نمیشوند
مملکتی است و این تشکیلات اگر خط فکری اسلامی و اصیل، خط سیاسی کاملاً مستقل و نقطه نظرهای کاملاً حساب شده و صحیح و روشن اقتصادی و اجتماعی نداشته باشد، نمیتواند کار یک تشکیلات را خوب انجام دهد و نمیتواند عمل هماهنگ به وجود آورد...»
تشکل باید سازندهی ما، آسان کنندهی خودسازی برای ما و کمکی به «سیر الی الله» برای شرکت کنندگان در این تشکل باشد.
نیروهای جوان و مؤمن به اسلام و انقلاب برخوردار بودند. پس از پیروزی انقلاب و به خاطر اعتقاد راسخی که به این مسئله داشتند به تشکیل حزب جمهوری اسلامی همت گماردند تا بتوان تحت لوای آن از تمامی نیروهای متعهد و مسلمان و پیرو ولایت فقیه با سلیقه های مختلف سیاسی در امور اجرایی و اداره ایران اسلامی استفاده نمود که به عنوان الگویی برای جهان اسلام محسوب میشد. در آن زمان تلاش ایشان بر این بود که تمامی نیروها علی رغم داشتن سلیقه های مختلف در این امر مشارکت داشته باشند. دیدگاه ایشان به معنای واقعی فراجناحی بود و هرگز شیوه برخورد حذفی با نیروها و سلیقه های گوناگون را نداشتند. ایشان معتقد بودند که در حکومت اسلامی بایستی تمامی نیروهای متخصص و متعهد به انقلاب اسلامی و پایبند به ارزشهای اصیل اسلامی جهت اجرای هرچه بهتر و اداره صحیح کشور به کار گمارده شوند. هرچند ایشان هرگز تخصص را بر تعهد به انقلاب اسلامی ترجیح ندادند و این نکته بسیار ظریفی است که در انتخاب مدیریتها بایستی بدان توجه وافر نمود. آن که متعهد به انقلاب است هرگز حاضر نمیشود از منافع ملی چشم پوشی کند در حالی که داشتن صرف تخصص در رشته ای نمیتواند به تنهایی ضامن خدمتگزاری به کشور باشد. در این میان متخصص متعهد ماست که در توسعه کشور و حفظ منافع ملی و استقلال میهن اسلامی کوشا خواهد بود.