کارنامه 8 ساله اصولگرایی و چشمانداز پیش روی آن
حبیب ترکاشوند
سال 1381 در حال اتمام بود و انتخابات دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا در پیش. از یکسو جبهه دوم خرداد قرار داشت که با چهار پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری سالهای 1376 و 1380، انتخابات مجلس ششم و شورای اسلامی اول، چنان به خود مغرور بود که اصلاحطلبی را راه بیبازگشت ملت ایران میدانست؛ حتی پیشاپیش، سیدمصطفی تاجزاده را بهعنوان رییس شورای دوم برگزیده بود و شرط قرار گرفتن سایر نیروهای اصلاحطلب در لیست دوم خرداد را پذیرفتن ریاست تاجزاده گذاشته بود، و از سویی جناح راست آن روز قرار داشت که انتخاباتهای گذشته باعث شده بود تا آنان تغییرات اساسی در رویکرد خود نسبت به انتخابات داشته باشند.
بازگشت اصولگرایان به قدرت با طلوع وحدت
یکی از ثمرات این شکستها تشکیل شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی بود که در این شورا افراد و چهرههای برتر این جناح با مشارکت فعال، شیوه ورود به انتخابات شوراها را در جلسات متعددی بررسی میکردند. پس از رایزنیهای بسیار، سرانجام نام «آبادگران ایران اسلامی» به تصویب رسید و قرارشد آقایان محمود احمدینژاد و حسین فدایی، دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، مسئولیت انتخاب کاندیداها و هدایت تبلیغات انتخاباتی را در تهران، مراکز استانها و شهرستانهای مهم برعهده بگیرند. در تهران نیز 15 نفر انتخاب شدند که اسامی آنها عبارت بود از: مهدی چمران، خسرو دانشجو، حسن بیادی، حبیب کاشانی، رسول خادم، منظر خیر حبیباللهی، محمود خسرویوفا، مهنوش معتمدیآذر، حمزه شکیب، نادر شریعتمداری، عباس شیبانی، نسرین سلطانخواه، امیررضا واعظی آشتیانی، مسعود زریبافان و حسن زیاری.
گروهی تقریبا گمنام که تنها چهرههای شناخته شدهاش مهندس چمران و رسول خادم و نهایتا عباس شیبانی بود. چمران تاکنون بهعنوان یک فرد سیاسی شناخته نمیشد و بیشتر وجهه فرهنگی داشت. انتساب به شهید چمران و مسئولیتهایی چون ریاست بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس از وی چهرهای مقبول نزد متدینین پایتخت ساخته بود.
این ائتلاف روز بیستم بهمن همان سال با اعلام موجودیت خود فعالیتهای انتخاباتیاش را بدون جنجال آغاز کرد. هرچند تشکیل این جمع گمنام برای رسانههای دوم خرداد خیلی مهم بهنظر نمیرسید، اما آنان سعی کردند با یافتن گروه اصلی جناح راست در انتخابات و تخریب چهره آنان، آرای کاندیداهای خود را بیشتر سازند. این بود که یکی از این رسانهها تیتر زد: «محافظهکاران با تابلوی آبادگران ایران اسلامی میآیند». از آنجا که قریب به اتفاق این افراد شناخته شده نبودند، دست روزنامههای دوم خرداد برای تخریب آنان خالی بود. اما مشکل این ائتلاف نوتأسیس عدم شناخت مردم از این لیست بود.
در اولین جلسه مطبوعاتی این گروه که شیبانی، شریعتمداری، سلطانخواه، دانشجو و بیادی نیز حضور داشتند، چمران سخنگوی این ائتلاف «انتخابی آگاهانه، عملکردی مسئولانه و شهری آباد» را بهعنوان شعار محوری «ائتلاف آبادگران ایران اسلامی» مطرح کرد. وی همچنین التزام به قانون اساسی و ولایت فقیه را «محکمترین سند وفاق ملی» خواند و از تلاش برای از بین بردن تبعیض و گسترش فرهنگ عدالتخواه، ترجیح منافع ملی بر منافع شخصی و سیاسی، صداقت در گفتار و سلامت در عمل سخن گفت.
زلزلهای که فضای سیاسی را لرزاند
با اعلام شمارش آرای انتخابات، نتایج بهدست آمده در تهران همچون یک زلزله 15 ریشتری، فضای سیاسی جامعه را لرزاند. چراکه حتی یک اصلاحطلب نیز به جمع 15 نفره شورا راه نیافته بود و لیست آبادگران سکاندار دومین شورای شهر شدند. علاوهبر تهران، 64 درصد کرسیهای شوراها در سراسر کشور در اختیار این ائتلاف نوظهور قرار گرفت.
اصلاحطلبان شورا، صندلیها را برای این گروه جدید خالی کردند و حال نوبت مهمترین آزمون این شورا بود، یعنی انتخاب کلانشهر تهران. پس از رایزنیهای فراوان، بالاخره دکتر محمود احمدینژاد در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۲ بهعنوان شهردار جدید انتخاب شد. عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب، فرمانداری شهرهای ماکو و خوی و استانداری اردبیل را میتوان از سوابق او در آن زمان نام برد.
پس از کشمکشهای سیاسی و دعواهای اعضای دوم خردادی شورا، حالا کار و تلاش و آرامش جای آن را گرفته بود. حرف شهردار منتخبش فقط یک کلمه بود «خدمت» و دیگر هیچ.
تلاشهای این جمع اندک بههمراه شهردار پرکارش، ابتدا در میان مردم کوچه و بازار تهران دهان به دهان شد و در مرحله بعد به رسانهها کشانده شد. این خدمات و فعالیتهای مخلصانه و از طرفی سیاسیکاری و جار و جنجالهای اصلاحطلبان، وضعیت بهتری را برای جناح مقابل آنان در انتخابات مجلس هفتم که سال بعد از آن قرار بود انجام شود، مهیا کرد.
آبادگرانی که به مجلس راه یافتند
اصولگرایان برای انتخابات مجلس نیز نام آبادگران را برای خود برگزیدند و اینبار شخصیتهایی همانند حداد عادل و احمد توکلی در رأس فهرست تهران این گروه قرار گرفتند. با برگزاری انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی در ۹ اسفند ۱۳۸۲، اکثریت و اقلیت مجلس جای خود را با هم عوض کردند. مجلس هفتم از اکثریتی که حالا خود را اصولگرا مینامیدند و اقلیتی اصلاحطلب تحت عنوان فراکسیون خط امام تشکیل شد.
بدین ترتیب، اصولگرایان با انسجام و اتحاد و اولویت دادن بهکار و خدمت بهجای جنجالسازی سیاسی، توانستند دومین موفقیت خود را رقم بزنند و مهر اصولگرایی را بر خانه ملت بزنند.
در مجلس هفتم، دکتر حداد عادل منتخب اول مردم تهران، جایگزین مهدی کروبی در صندلی ریاست مجلس شد و بدین گونه اولین رییس غیرروحانی مجلس پس از انقلاب انتخاب شد.
با آغاز بهکار مجلس هفتم، کمکم نام ائتلاف آبادگران به حاشیه رفت و نام اصولگرایان برجسته شد و بهتدریج نام جناح راست به جبهه اصولگرایان تغییر یافت. البته این تغییر نام تا حدودی نیز مقابله به مثل در مقابل اصلاحطلبان بود که سعی داشت جناح مقابل خود را محافظهکار یا اقتدارگرا بنامد و با القای این واژگان در جامعه، آنان را تخریب کند.
انسجامی که دچار آسیب شد
فراکسیون اصولگرایان مجلس که اکثریت را برعهده داشت، تا پایان دولت اصلاحات منسجم ماند. این انسجام اما در انتخابات ریاستجمهوری سال 1384 لطمه دید. به همین خاطر، فراکسیونهای جدیدی پاگرفتند.
فراکسیون وفاق، فراکسیون حزبالله و فراکسیون اصولگرایان مستقل از جمله این فراکسیونها بودند. احمد توکلی، عماد افروغ و محمدرضا باهنر شاید اضلاع مثلثی باشند که مجلس بر محور آنها میچرخید. هر کدام از زاویهای مورد توجه بودند. آنها اگرچه در ابتدا در یک راه بودند، اما در انتها هرکدام راه خود را از دیگری جدا کرد. افروغ منتقد آن دو دیگر شد. باهنر خود را به دولت نزدیکتر کرد و توکلی آشکارا به نقد دولت و برنامههای اقتصادی آن نشست.
پس از چندی، هسته اولیه آبادگران مستقر در شورای شهر «جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی» را توسط «مهدی چمران» و «حسن بیادی» رییس و نایبرییس شورای شهر تهران و چند تن دیگر بنا گذاشت، اما هرچه گذشت، نام بیادی پررنگتر و جایگاه چمران در این تشکل مبهمتر شد. تا جاییکه بیادی لقب «پدر معنوی» جمعیت آبادگران را به چمران داد و پس از چندی، سمت دبیرکلی این تشکل را بر عهده گرفت.
هنوز تشکیلات موسوم به «جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی» در نزد اهل سیاست جانیفتاده بود که تشکیلاتی دیگر با نامی شبیه به آن «جمعیت آبادگران عدالتخواه ایران اسلامی» اعلام موجودیت کرد. تشکلی که هیچ چهره شناختهشدهای درون خود نداشت.
پس از خانه ملت، نوبت به ریاستجمهوری رسید تا اصولگرایان نوین بخت خود را بیازمایند. در این انتخابات، علاوهبر چهرههای مطرحی چون اکبر هاشمی رفسنجانی، افرادی مانند مهدی کروبی، محمود احمدینژاد، محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی، مصطفی معین، و محسن مهرعلیزاده حضور داشتند که احمدینژاد با سابقهای که طی قریب به دو سال مدیریت تهران در نزد مردم از خود بهجا گذاشته بود و همچنین شعارهای اصیل و انقلابیای که سر میداد و البته با رفتار متواضعانه و سادهزیستی خود، دلها را بهسوی خود کشاند و پس از هاشمی رتبه دوم آراء را کسب کرد؛ آنهم در حالیکه اکثریت مردم ایران او را خوب نمیشناختند. با پیروزی احمدینژاد، اکثریت قریب به اتفاق گروههای اصولگرا به حمایت از وی در دور دوم برخاستند و تمام سعی خود را برای پیروزی او بهکار بردند.
احمدینژاد حال در دور دوم باید مقابل هاشمیای قرار میگرفت که علاوهبر هواداران سنتی، تمامی جناح اصلاحات را پشت سر خود داشت، آنهم بههمراه دهها نشریه و روزنامه که تمامی تیترهای یک هفتهشان ترساندن مردم از روی کار آمدن کاندیدای اصولگرایان بود. سوم تیر دور دوم انتخابات برگزار شد و در کمال ناباوری تحلیلگران داخلی و خارجی، احمدینژاد توانست با کسب 17 میلیون رأی و با اختلاف 7 میلیونی هاشمی را پشت سر گذاشته و در یک انتخابات شگفتیآفرین به ریاستجمهوری دست یابد.
گفتمانی که اصلاحات را به حاشیه راند
با روی کارآمدن دولت احمدینژاد، از طرفی گفتمان اصولگرایی در سطوح مختلف کشور و مدیریت کلان آن فراگیرتر شد و گفتمان اصلاحات کاملا به حاشیه رفت، ولی از طرف دیگر، سایر نامزدهای اصولگرای انتخابات ریاست جمهوری و حامیان آنان در مجلس و بیرون مجلس با تشکیل فراکسیونها و تشکلهایی، اصولگرایان منتقد را تشکیل دادند.
دوران پس از آغاز بهکار دولت نهم هرچند تشکلهای جدیدی در درون اصولگرایان شکل گرفتند اما میتوان همگی آنان را به دو طیف حامیان و منتقدان دولت تقسیم کرد؛ امری که در دولتهای قبلی سابقه نداشت.
با انتقال احمدینژاد از شهرداری به ریاستجمهوری، شورای شهر محمدباقر قالیباف را بهعنوان شهردار جدید انتخاب کرد؛ کسی که در دوران انتخابات مهمترین رقیب اصولگرای احمدینژاد محسوب میشد. با روی کارآمدن قالیباف، شورای شهر به دو طیف حامیان دولت و شهردار تقسیم شدند و همین اختلاف در انتخابات شورای سوم شهر نیز بروز پیدا کرد.
آزمون ناموفق اصولگرایان
انتخابات سومین دوره شورای شهر، سومین آزمونی بود که اصولگرایان پیش روی خود داشتند؛ اما اختلافات درونی آنان باعث شد تا اصلاحطلبان با استفاده از فرصت پیشآمده و دو طیفی شدن آنان با ترکیب یک تیم مشهور که برخی از آنان همانند معصومه ابتکار، احمد مسجدجامعی و محمدعلی نجفی، وزیر و معاون رییسجمهوری دولت گذشته بودند به درون شورا راه یابند و اقلیتی را در درون شورا همانند مجلس شکل دهند. با این ترتیب، شورای سوم همانند شورای دوم یکدست اصولگرا نبود، بلکه ترکیبی از اصولگرایان و اصلاحطلبان را تشکیل میداد که زنگ خطری برای اصولگرایان محسوب میشد.
جبههای که اصولگرایان را متحد کرد
آزمون دیگر، مجلس هشتم بود که بایستی گفتمان اصولگرایی خود را در معرض رأی مردم میگذاشت. اکثریت اصولگرایان با نزدیک شدن به انتخابات، اختلافات جزیی را کنار گذاشته و با تشکیل جبهه متحد اصولگرایان، طیفی وسیع را در کشور تشکیل دادند. اما عدهای از اصولگرایان منتقد که فکر میکردند حامیان دولت همانند شورای شهر رأی قابلتوجهی نخواهند آورد، شروع به تشکیل ائتلافهای موازی کردند؛ بهگونهای که اصولگرایان متشکل از راست سنتی با محوریت لاریجانی، حامیان قالیباف و رایحه خوشخدمت (حامیان احمدینژاد) نتوانستند یکپارچگی خود را برای انتخابات حفظ کنند. هرچند اکثریت نامزدها در سطح کشور عضو جبهه متحد اصولگرایان بودند.
انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در تاریخ ۲۴ اسفند 1386 در سراسر کشور برگزار شد. برخلاف تصور پیشگویان سیاسی، جبهه متحد اصولگرایان توانست به تنهایی قریب به دو سوم کرسیهای مجلس را کسب کند و کرسیهای سایر گروههای اصولگرا به تعداد انگشتان دست نیز نرسید. در مرحله اول انتخابات، ۲۹ نامزد انتخاباتی اصلاحطلب (معادل ۱۴ درصد)، ۱۵۳ نامزد انتخاباتی اصولگرا (کاندیداهای جبهه متحد اصولگرایان و ائتلاف فراگیر اصولگرایان) (معادل 5/74 درصد) و ۲۳ نامزد انتخاباتی مستقل (معادل 5/11 درصد)، به مجلس هشتم راه یافتند.
در مرحله دوم انتخابات نیز که در تاریخ ششم اردیبهشت سال ۱۳۸۷ برگزار شد، ۱۸ نامزد انتخاباتی اصلاحطلب، ۱۸ نامزد انتخاباتی مستقل و ۴۶ اصولگرا به مجلس هشتم راه یافتند.
بدین ترتیب، بار دیگر مجلس با اکثریت مطلق اصولگرا تشکیل شد. پیش از تشکیل مجلس هشتم، فراکسیون اصولگرایان، تشکیل جلسه داد و از میان علی لاریجانی و غلامعلی حداد عادل، لاریجانی را بهعنوان رییس مجلس هشتم برگزید و در جلسه علنی حداد عادل دیگر کاندیدای ریاست نشد و لاریجانی با رأی حدود 220 نفر بر کرسی ریاست نشست.
در این مجلس چهار فراکسیون اصولگرایان، جبهه دوم خرداد، پیشرفت و عدالت و مستقلها تشکیل شد. البته در درون اصولگرایان مجلس نیز دو طیف حامیان لاریجانی و منتقدان وی که بیشتر حامیان دولت هستند، شکل گرفت و منتقدان با تشکیل فراکسیون انقلاب اسلامی، فراکسیونی زیرمجموعه فراکسیون اصولگرایان تشکیل دادند.
کاندیدایی که نظر اکثریت اصولگرایان را جلب کرد
دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران، در روز جمعه ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ چهارمین آزمونی بود که قرار بود گفتمان اصولگرایی در بوته نقد گذاشته شود. با وجود شخصی چون احمدینژاد، رقابت در درون جبهه اصولگرایان خیلی جدی نبود؛ نهایت اینکه محسن رضایی با تحریک برخی به عرصه وارد شد؛ هرچند خود نیز میدانست شانسی ندارد.
اما با کاندیداتوری میرحسین موسوی و کروبی، قریب به اتفاق اصولگرایان با درک شرایط حساس پیش رو بهسمت احمدینژاد آمدند و عده اندکی جانب رضایی را گرفتند و البته عدهای نیز هرچند غیررسمی، اما در پنهان به موسوی رأی دادند و در ستاد وی تردد داشتند.
براساس اعلام رسمی وزارت کشور، محمود احمدینژاد با 24 میلیون و 500 هزار رأی و با اختلاف رأی زیادی نسبت به میرحسین موسوی (بیش از ۱۳ میلیون رأی) به پیروزی رسید و رضایی و کروبی مجموعا حدود یک میلیون رأی کسب کردند.
آینده روشن وحدت اصولگرایان
بدین ترتیب، اصولگرایان با وحدت حداکثری و با احیای گفتمان اصیل انقلاب توانستند دهمین دولت جمهوری اسلامی را از آن خود کنند. با استقرار دولت نهم، اختلافات جزیی میان اضلاع اصولگرایی تا حدودی پررنگتر شد. اما پس از گذشت یک سال از عمر دولت دهم، تشکیل جلسه چهرههای اصولگرا را باید به فال نیک گرفت.
اکنون یکسال از روی کار آمدن دولت دهم میگذرد؛ دولتی که گفتمان خود را اصولگرایی با محوریت عدالتطلبی قرار داده است، هرچند هنوز اختلافات حامیان و منتقدان دولت در مجلس و بیرون از آن باقی است، اما شواهد حاکی از آن است که در آستانه انتخابات مجلس که سال آینده برگزار میشود، اصولگرایان بار دیگر اختلافات اصلی را کنار گذاشته و زیر یک چتر و یک نام بهصورت منسجم در این انتخابات حضور مییابند تا بتوانند بار دیگر گفتمان اصولگرایی را در خانه ملت حاکم سازند.
منبع: هفته نامه پنجره/ شماره 67