به دستور سروان خلیل، من و حیدر هر کدام به هفتاد ضربه کابل محکوم شدیم. حامد، حیدر را زد و ولید مرا. وقتی هفتاد ضربه کابل را نوش جان کردیم، حیدر با همان لهجه ترکی و دوستداشتنیاش دوبار تکرار کرد: «سیدی؛ سنی ننه وین جانی ایکی دانا شالاق ویر؛ جون مادرت دو تا کابل دیگه هم بزن؟».