سنوار فراتر از چریک است، او رمانی دارد به نام «خار و میخک» که در هم تنیده بودن رنج و شیرینی مبارزه را با هنرمند کشیده است
به گزارش جهان نیوز، کتاب «خار و میخک» نوشته یحیی ابراهیم السنوار، رهبر برجسته مقاومت فلسطین و از شاخصترین اسرای سابق زندانهای رژیمصهیونیستی، یک اثر روایی-تاریخی است که با جزئیات، زندگی روزمره مردم فلسطین، مبارزات و شرایط دشوار اردوگاههای پناهندگان در نوار غزه را به تصویر میکشد. این کتاب با تمرکز بر زندگی نویسنده در دوران کودکی، همراه با خاطرات شخصی و مبارزات سیاسی او به موضوعاتی چون مقاومت، اسارت و امید به آزادی میپردازد.
داستان در زمستان 1967 آغاز میشود. یحیی کوچک از روزهای سخت زندگی در اردوگاه پناهندگان فلسطینی در غزه سخن میگوید، زمانی که بارش بارانهای سیلآسا خانههای ساده و کوچک اردوگاه را در آب فرومیبرد.
نویسنده که در سال 1948 از فلوجه به همراه خانوادهاش به غزه مهاجرت کرده، تجربههای تلخ و شیرین خود را در این دوران با جزئیات روایت میکند. او به خوبی محیط اردوگاه و شرایط نامساعد زندگی در آن را توصیف میکند، جایی که سیلابها خانهها را نابود کرده و پناهندگان در میان گلولای، برای زنده ماندن تلاش میکنند.
یکی از محورهای اصلی کتاب، خانواده نویسنده است؛ بهویژه رابطه او با پدر، مادر و برادرانش که در دل این بحرانهای روزمره سعی در حفظ انسجام و بقای خود دارند.
السنوار از لحظاتی سخن میگوید که همراه با برادرش محمد، به اردوگاههای ارتش مصر میرود تا از سربازان مصری پسته بگیرند. این لحظات ساده اما عمیقا انسانی، بخشی از واقعیت زندگی کودکان فلسطینی در آن دوران است. نویسنده با روایت این خاطرات، تضاد میان زندگی معصومانه کودکان و خشونت جنگ را به خوبی نشان میدهد.
در ادامه، داستان بهمرور دچار تغییراتی میشود و بحرانهای جنگ شدت میگیرد. خانواده السنوار، همچون بسیاری دیگر از خانوادههای فلسطینی، مجبور به پناه گرفتن در سنگرهای موقتی میشوند. ترس و اضطراب ناشی از بمبارانها و حملات هوایی، فضایی تاریک و سرشار از وحشت را به وجود میآورد.
در این بخش، نویسنده به تصویر ترسهای کودکی خود در برابر وحشت جنگ میپردازد و نشان میدهد چگونه خانوادهاش سعی میکنند در این شرایط سخت و دشوار زندگی خود را حفظ کنند.
با پیشروی کتاب، السنوار به خاطرات جوانی خود و درگیریهای مستقیم با نیروهای اسرائیلی میپردازد. او از اولین تجربیات خود در مقاومت فلسطین و نقش فعالش در درگیریهای مسلحانه سخن میگوید. از همان دوران، السنوار به یکی از رهبران جوان مقاومت اسلامی در غزه تبدیل میشود.
او از ماجراهای دستگیریهای مکرر خود توسط نیروهای اسرائیلی و سالهای طولانی حضور در زندانهای اسرائیلی صحبت میکند.
یکی از لحظات تأثیرگذار کتاب، توصیف اعتصابهای غذایی است که السنوار و دیگر اسیران فلسطینی در زندانها رهبری میکردند.
این اعتصابها که در زندانهای مختلف برگزار میشد، نشانگر اراده قوی و مقاومت اسیران فلسطینی در برابر ظلم و ستم رژیم اسرائیل است.
بخشی از کتاب به نقش السنوار در تأسیس سازمان استخباراتی حماس، به نام «المجد» و تلاشهای او در سازماندهی فعالیتهای امنیتی مقاومت اسلامی اختصاص دارد. این بخش از کتاب بهطور خاص بر نقش او در جمعآوری اطلاعات و مقابله با نفوذ سازمانهای امنیتی اسرائیل تأکید دارد.
السنوار در کتاب «خار و میخک» بخشی از تجربیات خود در حماس را به اشتراک میگذارد و توضیح میدهد چگونه این جنبش را از یک نیروی محلی به یکی از بازیگران اصلی مقاومت فلسطین در نوار غزه تبدیل کرده است.
او در طول سالهای زندان و اسارت، ارتباطات و سازماندهی میان نیروهای مقاومت فلسطینی را هدایت میکرد. این اقدامات نهتنها شامل رهبری اعتصابهای غذایی و مقاومتهای مدنی در زندانهای اسرائیل بود، بلکه او توانست جنبشهای مقاومت را در خارج از زندان نیز هماهنگ کند.
السنوار همچنین از تجربیاتش در زندان و چگونگی حفظ روحیه مبارزاتی در میان اسیران فلسطینی میگوید. او مدت 22 سال از عمر خود را در زندانهای اسرائیلی گذراند و در این مدت توانست نقش کلیدی در رهبری اسرای فلسطینی ایفا کند.
علاوهبر خاطرات شخصی و مبارزات السنوار، کتاب به زندگی روزمره مردم فلسطین در زمان جنگ و اشغال نیز میپردازد. نویسنده به توصیف وضعیت خانوادهها، روابط اجتماعی و تلاشهای آنان برای بقا در میان شرایط سخت جنگی اشاره میکند.
او از تعاملات روزانه با همسایگان، بازیهای کودکانه و حتی نزاعهای کوچک میان کودکان در اردوگاهها سخن میگوید؛ لحظاتی که نشان میدهد چگونه زندگی حتی در سختترین شرایط نیز ادامه دارد.
نثر السنوار گرچه ساده است اما بهشدت زنده و پر از جزئیات است. او با دقت و مهارت صحنههای زندگی روزمره در اردوگاههای پناهندگان، لحظات سخت جنگ و تعاملات انسانی را بازگو میکند. این توصیفات، خواننده را به قلب این تجربیات میبرد و او را با واقعیتهایی روبهرو میکند که ممکن است از دور شنیده باشد اما هرگز به این وضوح تجربه نکرده باشد.