شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲ - 2 Dec 2023
 
۰

پلیس سارق را از خواب بیدار کرد

دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۰۴:۴۴
کد مطلب: 852926
سارق سابقه‌دار وقتی دید صاحبخانه نیست برای دقایقی روی تخت دراز کشید، اما خوابش برد و وقتی چشمانش را باز کرد دید دست و پایش با طناب به تخت بسته شده و مأموران پلیس هم بالای سر او هستند.
پلیس سارق را از خواب بیدار کرد
به گزارش جهان نيوز به نقل از روزنامه جوان، چندی قبل مرد جوان وقتی وارد خانه‌اش در یکی از خیابان‌های شمالی تهران شد با صحنه عجیبی روبه‌رو شد.

وی همراه همسرش چند روزی به مسافرت رفته بود و وقتی نیمه‌های شب وارد خانه‌اش شد از اتاق خواب صدای خروپف به گوشش می‌رسید که حکایت از آن داشت فردی در اتاق خوابشان خوابیده است.

صاحبخانه به آرامی به اتاق رفت و در کمال ناباوری مردی را دید که روی تختخواب خوابیده و کوله‌ای هم کنارش گذاشته بود.

او همان لحظه فهمید مردی که روی تخت خوابیده، سارقی است که به دلایلی هنگام سرقت خوابش گرفته و بدین ترتیب بدون اینکه از خواب بیدارش کند دست و پای او را با طناب بست و تلفنی از مأموران پلیس درخواست کمک کرد.
 
سارق سابقه‌دار

با اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و در اتاق خواب آپارتمانی مسکونی با مرد جوانی روبه‌رو شدند که دست و پایش با طناب به تخت بسته شده بود.

بررسی‌های مأموران نشان داد مرد بازداشت شده سارق سابقه‌داری است که حین سرقت در این خانه خوابش برده و به همین دلیل هم در دام صاحبخانه گرفتار شده است.

صاحبخانه در توضیح ماجرا گفت: «من و همسرم یک هفته برای تفریح به ویلایمان در شمال کشور رفتیم تا اینکه لحظاتی قبل به خانه برگشتیم.

وقتی در را باز و چراغ‌ها را روشن کردیم، متوجه به‌هم‌ریختگی مقداری از وسایل خانه شدیم و بعد هم صدای خروپفی از اتاق خوابمان به گوشم رسید. از طرفی هم متوجه شدم در بالکن باز شده که همان لحظه فهمیدم سارقی به خانه دستبرد زده است، اما هرگز گمان نمی‌کردم سارق در اتاق خوابمان خوابیده باشد.

پاورچین‌پاورچین به اتاق خواب رفتم و دیدم مرد جوانی در حالی که کوله‌ای کنارش گذاشته روی تخت خوابیده است.

خیلی ترسیده بودم؛ اول تصمیم گرفتم با داد و فریاد از همسایه‌ها درخواست کمک کنم، اما دیدم سارق خواب سنگینی دارد و اصلاً متوجه حضور ما نشده است، به همین دلیل به آرامی دست و پایش را با طناب بستم و بعد هم با پلیس تماس گرفتم.»

اعتراف

مأموران پس از انتقال متهم به اداره پلیس در بررسی سوابق او دریافتند متهم، سارق سابقه‌داری به نام ایرج است که مدتی قبل از زندان آزاد شده و دوباره دست به سرقت‌های سریالی زده است.

همچنین مشخص شد ایرج، سردسته باند سارقان منزلی است که از مدتی قبل از خانه‌های شمال تهران دست به سرقت سریالی می‌زنند.

متهم در بازجویی‌ها به جرم خود اعتراف کرد و در توضیح ماجرای خوابش در محل سرقت گفت: «من و دو نفر از دوستانم باند سرقت منزل تشکیل داده بودیم و از منازل شمال تهران سرقت می‌کردیم.

آن شب ابتدا من وارد خانه شدم و قرار بود دوستانم ساعتی بعد وارد خانه شوند و گاوصندوق را باز و اموال آن را سرقت کنیم، اما داخل خانه خوابم گرفت و گرفتار شدم.»

متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس دادسرا در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در تلاشند دو همدست متهم را بازداشت کنند.

کابوس

متهم مدعی است به‌خاطر یک تصادف و انتقام از راننده متخلف وارد جرگه خلافکاران شده است. او می‌گوید: شبی که بازداشت شدم، ابتدا فکر می‌کردم در خوابم و کابوس می‌بینم، به همین خاطر چند باری چشمانم را باز و بسته کردم و حتی با صدای بلند فریاد زدم، اما دیدم بیدارم و چند مأمور هم بالای سرم ایستاده‌اند.

گفتگو با متهم

ایرج چند بار دستگیر شدی و به زندان افتادی؟

من قبل از این یک‌بار به اتهام سرقت منزل دستگیر شدم و پنج سال هم زندانی بودم. البته در دوران جوانی برای خودم کسب و کار خوبی داشتم و فکر نمی‌کردم روزی سارق شوم، اما یک تصادف باعث شد وارد جرگه خلافکاران و سارق حرفه‌ای شوم.

چه تصادفی؟

من شهرستان زندگی می‌کردم و کار خوبی هم داشتم تا اینکه یک روز با موتورسیکلتم برای کار از شهر بیرون رفتم و در جاده با خودروی شاسی‌بلند گرانقیمتی تصادف کردم. من روی زمین افتادم و راننده هم از خودرو پیاده شد و وقتی مرا خونین دید فکر کرد فوت کرده‌ام و از ترس فرار کرد.

با همان حال هرچقدر صدایش زدم که مرا به بیمارستان منتقل کند، صدایم را نشنید و از محل دور شد. به هر حال راننده‌ای عبوری مرا دید و به بیمارستان منتقل کرد و خانواده‌ام برای نجات جانم هزینه زیادی کردند. پس از چند ماه مرخص شدم، اما کارم را از دست دادم و سپس برای پیدا کار راهی تهران شدم. در تهران راننده خودروی شاسی بلند را شناسایی کردم و تصمیم گرفتم از خانه‌اش سرقت کنم و از آن روز به بعد بود که سارق شدم.

چطور راننده خودرو را شناسایی کردی؟

من در بازار در یک حجره کار می‌کردم و مدتی بعد در بازار با همان مرد روبه‌رو شدم. چهره‌اش در خاطرم بود و وقتی هم تحقیق کردم، فهمیدم او خودروی شاسی بلندی با همان مشخصات داشته که بعد از تصادف با من فروخته است.

او مرد پولداری بود و در بازار حجره داشت، به همین خاطر تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم، اما وقتی با دوستم مشورت کردم، گفت به جای انتقام از خانه‌اش سرقت کنیم. مدتی او را زیر نظر داشتیم تا اینکه همراه خانواده‌اش به مسافرت رفت و ما هم وارد خانه‌اش شدیم و مقدار زیادی پول و طلا سرقت کردیم. آن سرقت زیر دندان ما شیرین آمد و بعد از آن سرقت‌های سریالی ما ادامه پیدا کرد.

چه شد که آن شب هنگام سرقت خوابت گرفت؟

برای خودم عجیب بود، آن شب وقتی چشمانم را باز کردم ابتدا فکر کردم کابوس می‌بینم و حتی چند باری چشمانم را باز و بسته کردم و داد هم زدم، اما دیدم مأموران پلیس بالای سرم هستند و دست و پایم به تخت بسته شده است و کابوس نمی‌بینم.

واقعیتش چند شبانه‌روزی خوب نخوابیده بودم، چون هر شب همراه دوستانم به سرقت می‌رفتیم. البته چیز درست حسابی هم گیرمان نیامده بود. آن شب خانه مورد نظر را شناسایی کردم و من قبل از همدستانم وارد آنجا شدم و تلفنی به همدستانم خبر دادم برای سرقت به آنجا بیایند.

قرار بود اگر نتوانستم در گاوصندوق را باز کنم، گاوصندوق را با خودمان ببریم. خیلی خسته بودم و چشمانم به زور باز می‌شد و از طرفی هم خیالم جمع بود که صاحبخانه مسافرت است، به همین خاطر تصمیم گرفتم در آنجا چرتی بزنم تا دوستانم وارد خانه شوند. روی تخت دراز کشیدم و دیگر هیچ چیز نفهمیدم، مثل اینکه آمپول بیهوشی به من زده بودند تا اینکه مأموران مرا از خواب بیدار کردند.

الان چه حسی داری؟

پشیمانم و الان فهمیدم بار کج به منزل نمی‌رسد. من از زمانی که وارد باند سرقت شدم یک روز خوب ندیدم و هر روز نگران بودم که در دام مأموران گرفتار شوم.
https://jahannews.com/vdcj88eomuqeihz.fsfu.html
jahannews.com/vdcj88eomuqeihz.fsfu.html
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *