«مسائل اساسی باید با افکار عمومی مطرح بشود، افکار عمومی با نیازهای اساسی آشنا بشوند؛ [اینگونه] اندیشهها فعّال خواهد شد.
جهان نيوز -سعید توتونکار: «مسائل اساسی باید با افکار عمومی مطرح بشود، افکار عمومی با نیازهای اساسی آشنا بشوند؛ [اینگونه] اندیشهها فعّال خواهد شد. اندیشههای نو، جوانهای صاحب فکر دربارهی مسائل مهمّی که با افکار عمومی مطرح میشود، فعّال میشوند، آن را به نصاب لازم میرسانند». (مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای حفظه الله تعالی)
اگر شرایط موجود، شرایط مطلوب نیست؛ پس نیازمند تغییریم. اما این تغییر در کدام جهت و با کدام ابزار و توسط چه کسانی و چگونه باید رقم بخورد. معضلات و مشکلات تبدیل به گرههای کور خواهند شد اگر با نگاه مسئلهمحور به آن پرداخته نشود. تفاوت دوست دشمن در مواجهه با ناملایمات همینجاست. دشمنان به دنبال تبدیل مشکل به بحران و بنبست هستند و دوستان به دنبال تبدیل مشکل به مسئله و فرصت.
چگونه یک مشکل میتواند به یک فرصت تبدیل شود. به قول سردار شهید حاج قاسم سلیمانی میزان فرصتی که در دل تهدیدها هست، در خود فرصتها وجود ندارد. طرح مسئله درست خود نیمی از راه است. تهدیدها معمولا به نقاط ضعف ما حمله میکنند و آنجا را پایگاهی برای هجمه به نقاط قوت قرار میدهند. به قول معروف مگس روی زخم مینشیند و عفونت را از آنجا گسترش میدهد.
احساس تهدید عمومی، نقطه عزیمت مشترک ما برای حل مشکل خواهد شد. تجربه همگرایی و همکاری و همدلی و همراهی در شناسایی و حل مسئله و دلسوزی نسبت به یک امر کلّی مشترک، کمک خواهد کرد تا بسیاری از اختلافات کماهمیت رنگ ببازد و جامعه به شرایط همگن و مقاوم و مستحکم برسد.
اتحاد و انسجام ملّی با دو عامل به دست میآید. عامل درونی میل و محبت و گرایش عمومی به یک امر واحد است که در میان ایرانیان فهم مشترک از ایمان و ایران و انسان است. عامل بیرونی نیز درک مشترک از تهدید است که میتواند حاصل ضعف درونی باشد و یا محصول دشمنی بیرونی. همانطور که نقاط قوت مشترک میتواند ما را با هم یکدل کند، نقاط ضعف مشترک میتواند، دغدغه مشترک بیافریند و باعث اتحاد شود.
با اجتماعی شدن یک دغدغه تمام سرمایههای خورد برای حل مسئله متمرکز خواهد شد. مشارکت اندیشمندان و دانشمندان و تجربه بزرگان و گذشتگان و انگیزه و نشاط جوانان و همکاری عمومی باعث خواهد شد که مردم به یک افق مشترک در نوع نگاه به مشکل برسند.
با به اشتراک گذاشتن صورت کلی مسئله با جامعه، مسئله کلان واحد به میلیونها مسئله کوچکتر تبدیل خواهد شد و هر کس به سهم خود شروع به حل تدریجی مسئله خواهد نمود.
اگر عناصر تشکیل دهنده جامعه به یک نگاه و نظر هماهنگ در مورد اصل مشکل و صورت مسئله و راه حل آن دست نیابند، هر کس از زاویهای که صحنه را میفهمد و روایت میکند، موجی را به جامعه مخابره خواهد کرد، نتیجه تزاحم ارادهها، هدررفت بسیاری از نیروهای ارزشمند جامعه خواهد بود.
طرح مسئله تحوّل از سوی مقام معظم رهبری، در پاسخ به احساس نیاز مشترک ملّی ایرانیان است؛ تا تمام نیروهایی که برای نقد شرایط موجود، در کف جامعه هرز و هدر میرود به یک نظم ساختاری ناظر به حل مسئله برسد و به جای فرسودن و از بین بردن نقاط قوت، از آنان برای برطرف کردن نقاط ضعف بهرهبرداری شود.
نیازمند مهندسی فراگیر ملی برای حل مسئله هستیم. شفافیت در شناخت مشکل، عوامل ایجاد کننده و تشدید کننده آن، مسیرهای ممکن و شرایط مطلوب، باعث خواهد شد هر کس بداند که دقیقا در کجای صحنه ایستاده و چه سهمی از مشکل یا راه حل را داراست.
اگر جامعه مشکل را به صورت مسئله بفهمد خود را در مسیر حل آن قرار میدهد. با هدایت عالمانه و آگاهانه نهضت ملی تحولخواهی خواهیم توانست تمام مشکلات پیش روی رشد و پیشرفت جامعه ایران را تبدیل به فرصتهایی برای ارتقاء جایگاه جهانی کشور عزیزمان ایران و ایجاد ظرفیتهای جدید کنیم.