بهم گفت رضا رو یادته سه روز پیش بهم گفتی؛ گفتم خب، گفت امروز تشییع رضا دارابی بودم!

به گزارش جهان نیوز، داستان از ولادت امام حسین (ع) و مسابقه اداره کل رفاه شهرداری تهران با محوریت بیان یک جمله در وصف سرور و سالار شهیدان آغاز می‌شود، آغازی با پایانی خاص برای برنده مسابقه که صرفنظر از هدیه مادی تعیین شده قرار بود "تربت امام حسین (ع)" هم اهدا شود.

پیام‌ها یکی پس از دیگری ثبت می‌شود و آنچه در این میان بیش از همه توجه را به خود جلب می‌کند، درخواست هدیه معنوی این مسابقه یعنی تربت امام حسین (ع) و آرزوی شهادت و وصال با یار از سوی درخواست‌کننده است.

ادمین فضای مجازی اداره کل رفاه شهرداری تهران در این باره می‌گوید:

"بعد از اعلام مسابقه ولادت امام حسین (ع) که هر کس باید زیر پست مربوطه، دو بیت برای امام حسین (ع) کامنت می‌گذاشت، دایرکت‌ها را چک می‌کردم، دیدم فردی با تصویر آتش‌نشان برای نخستین بار پیغام گذاشته، دو بیت هم نه، چند بیتی که خیلی به حال و هوای ولادت مرتبط نبود.

پیامش مابین پیام‌ها توجه‌ام را جلب کرد و بعد از تبادل چند پیام با او، حس کنجکاوی‌ام گل کرد، همان موقع به رفیقم رضا صالحی زنگ زدم.

گفتم "رضا دارابی" را می‌شناسی؟

گفت بله رفیقمه! چطور مگه؟!

گفتم میگه تو رئیسش هستی!

گفت نه بابا، رضا الان رئیس ایستگاهِ، منم دو سال نیروش بودم …

داستان رو براش تعریف کردم و گفت دمش گرم! بازم معرفت به خرج داد و پرچم ما رو برد بالا، حالا الان بهش زنگ می‌زنم و …

رضا صالحی روز تشییع شهید دارابی یک دفعه اومد اداره بهم سر بزنه، بهم ریخته بود.

بهم گفت رضا رو یادته سه روز پیش بهم گفتی؛ گفتم خب، گفت امروز تشییع رضا دارابی بودم!

گفتم دروغ میگی! گفت مگه نگفتی دارابی، پیغام‌های ایشون را داری؟!

دو ساعتی ما بینِ پیام‌ها گشتم تا پیداش کنم، این دفعه گریه می‌کردم و پیام‌ها را می‌خواندم … بعضی‌ها چه راحت با امام حسین (ع) معامله می‌کنند. خالصانه گفت تربت می‌خوام و دعا کن شهید بشم، شهید شد و فکر کنم تربت هم از دست سیدالشهدا علیه السلام گرفت …"