یکی از تصورات اشتباه رایج بین مردم این است که فکر میکنند افراد با نبوغ ذاتی در یک زمینه خاص متولد می‌شوند ولی باید بدانید اگر یک فرد اشتیاقی سیری ناپذیر درباره موضوع مشخصی داشته باشد میتواند استعدادش را در آن زمینه پرورش بدهد.
به گزارش جهان نيوز به نقل از ایسکانیوز، به تعداد انسان های دنیا نبوغ و استعداد وجود دارد ولی برای کشف این استعداد باید در مسیر درستی گام بردارید،اگر میخواهید بدانید چگونه نبوغ خود را کشف کنید در این مطلب با ما همراه شوید.
علت این که می بینید برخی افراد ردر زمینه های خاص استعداد ذاتی دارند به این دلیل است که آنها عاشق آن موضوع هستند.
زمانی که عاشق کاری باشید بدون خستگی و به صورت مداوم تلاش می کنید و مهارتهایتان را در آن زمینه افزایش میدهید حتی اگر شکست زیادی در مسیر تجربه کنید دست از ادامه راه برنمیدارید.
هر فردی که عاشقانه و خستگی ناپذیر به دنبال چیزی برود ساختار ذهنش به گونه ای تغییر میکند که در آن زمینه قوی تر شود و ارتباطهای عصبی مغزش در آن زمینه افزایش پیدا میکنید و کم کم به نبوغ درونی در آن زمینه می رسد.
ارتباط هوش و نبوغ
یکی از گسترده ترین موضوعات علمی ، شناخت ماهیت هوش است. اغلب افراد تصور میکنند که میزان هوش را میتوان با تست هوش مشخص کرد ولی مشکل اینجاست که هوش یک ساختار نیست که بتوانید آن را بسنجید.
از همین رو روان شناس آمریکایی هوارد گاردنر نظریه هوش چند گانه را ارائه کرد و بیان داشت که هر فردی هشت نوع هوش دارد ، به عقیده او همه مردم میتواند در یک یا همه زمینه ها نابغه شوند.
دانش آموزی که با مقایسه نمرات کم خود با دانش آموزان دیگر احساس بی عرضگی میکند در واقع به اشتباه تصور میکند که عملکرد تحصیلی تنها ویژگی یک نابغه است.
ولی این طرز تفکر درست نیست و نمره درسی نمیتواند ملاک هوش باشد.
افراد در زمینه های مختلف میتوانند دارای استعداد باشند و به تخصصی برسند که قوی ترین دانش آموز کلاس از نظر نمره گرفتن توان آن را نداشته باشد.
در ادامه مقاله به شما می گوییم که چگونه میتوانید نابغه درونی خود را کشف کنید و چطور میتوانید نبوغ ذاتی تان را شکوفا نمایید.
چارچوب ذهنی برای نابغه شدن
یکی از جالب ترین نظریات در مورد موفقیت در زندگی نظریه چارچوب های ذهنی کارول دوک ، استاد دانشگاه استنفورد است.
به نظر کارول ، موفقیت نتیجه ای از چارچوب ذهنی مناسب است.
به عقیده او از نظر چارچوب ذهنی ، مردم در دو دسته جای می گیرند ، یک گروه چارچوب ذهنی بسته و ثابت دارند و گروه دیگر چارچوب ذهنی رشد یابنده.
تعصبات بی دلیل را میتوان در گروه چارچوب ذهنی بسته قرار داد مثلا فردی که برخی کارها را زنانه و برخی کارها را مردانه می داند چارچوب ذهنی بسته ای دارد.
فردی که توانایی همگامی با تغییرات محیط ، زمان و مکان را نداشته باشد چارچوب ذهنی بسته ای دارد.
با توجه به نظریه دوک دانش آموزی که دارای چارچوب ذهنی بسته است همیشه فکر میکند توانایی تحصیلی ثابتی دارد و برای بهبود عملکردش کاری نمی کند و نمراتش همیشه ضعیف می ماند.
این دانش آموزان تصور میکنند که موفقیت مستقیما از هوش و استعداد نشات می گیرد و نیازی به تلاش نیست ، همین طرز فکر باعث بروز مشکلاتی می شود که دانش اموز را به این نتیجه می رساند که توانایی ذهنی اش از پیش تعیین شده است.
از طرف دیگر افرادی که ذهن رشد یابنده دارند ، ذهنیتشان به صورتی است که باور دارند هر کاری را میتوانند انجام دهند . این افراد برای کسب تجریبات جدید و یادگیری تلاش میکنند و باور دارند که میتوان هوش و استعداد را افزایش داد در نتیجه هم در دورن تحصیل و هم در آینده پیشرفت بیشتری خواهند داشت.
