خاطره جالب سردار اسدی از روزی که حسن باقری را دید
دوشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۳۲
کد مطلب: 805008
دیدیم بچهای روی چهارپایه ایستاده است و دارد به دیوار نقشه میزند. اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد این بود که این بچه تا اهواز آمده است اما ترسیده وارد جنگ شود.
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ رُوحَهُمْ وَ
رَاحَتَهُمْ وَ سُرُورَهُمْ وَ أَذِقْنِی طَعْمَ فَرَجِهِمْ وَ أَهْلِکْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ
الْجِنِّ وَ الْإِنس..🌷