به گزارش جهان نیوز به نقل از مشرق، آیتالله مصطفی محقق داماد، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی که چندی قبل گفته بود شرط تحبیب روحانیت در قلوب مردم جدایی از سیاست است و حوزه نباید سیاسی باشد اخیراً طی اظهارات دیگری که سایت صبح ما آنها را منتشر کرد درباره مفهوم صلح گفته است: باید به صلح به عنوان یک ارزش نگریست نه به عنوان شکست. تفکرات تندی در زمان امام حسن(ع) وجود داشت و مخالف صلح حضرت بودند اما امام قدرتمندانه اقدامی که می دانستند درست است را انجام دادند و همین صلح مقدمه باقی ماندن تشیع و مقدمه کربلا، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شد.
او سپس میافزاید: در قرون وسطی و وقوع جنگ های صلیبی بسیاری از مسیحیان کشته شدند اما امروز پرچمدار صلح، آشتی و دوستی مسیحیت است چرا که به این اصل رسیده که ادیان باید عاملی برای تحقق صلح و دوستی در سراسر جهان باشند. لذا از یک چهره دینی انتظار میرود که دم از دوستی بزند چون نماینده خدای رحمان و رحیم است!
محقق داماد در اظهارات خود همچنین گفته است: معلمین دینی همواره باید از آشتی، دوستی و صفا بگویند. سالها قبل کتابی که اثر جان اف کندی بود در ایران چاپ شد و عنوان کتاب به فارسی «سیمای شجاعان» ترجمه شد. خلاصه این کتاب این بود که شجاع ترین و قوی ترین افراد کسانی هستند که طبق مصالح ملی عمل کنند ولو اینکه تمام ملت با آنها مخالف باشند و امام حسن(ع) دقیقاً چنین اقدامی را انجام داد.
*میتوان از آقای محقق این سوال را پرسید که پرچمدار صلح در جهان امروز اسلام ناب است یا مسیحیت؟!
مسیحیتی که در ماجرای جنگ بوسنی به نسلکشی مسلمانان خیره خیره و صمبکم نگاه کرد آیا پرچمدار صلح است؟
مسیحیتی که نسبت به انتشار کاریکاتور اهانتآمیز درباره پیامبر مکرم اسلام(ص) سکوت تشویقآمیز دارد آیا اساسا پرچمدار صلح و دوستی است یا منادی تندروی؟
در واقع نگاه واتیکانی آقای محقق به عرصه ادیان و صلح به نظر هیچ انطباقی با واقعیتهای جهان پیرامون دارد.
مسئله عجیبتر اما اینست که آقای محقق داماد بعنوان یک آیتالله و یک فرد معمم ولی به جای ترویج اسلام ناب و افتخارات مقدم و یکتای تشیع؛ منبر وعظ و خطابه در رثای مثبتات مسیحیت و رؤسای جمهور آمریکا برپا کردهاند. مثبتاتی که البته واقعی هم نیستند!
(بگذریم از این نگاه بدبینانه که احساس میشود ایشان حتی با ذکر مقدمه پرچمداری مسیحیان در صلح و سپس تأکید بر اینکه یک رجل دینی باید دم از صلح و دوستی بزند؛ طعنههایی را نیز رواداری کردهاند!)
مثلا آقای محقق در حالی مروّج تئوریهای جان اف کندی شدهاند که این فرد رئیسجمهور آمریکا در دو جنگ خلیج خوکها و جنگ ویتنام بود و تحت مصالح ملی کاتولیکی تعریف شده از سوی او بود که هزاران نفر توسط دولت آمریکا به خاک و خون کشیده شدند.
اکنون آیا چنین فردی و با چنین سابقهای لیاقت معرفی بعنوان تئوریسین شجاعت و صلح در کشور سردار سلیمانی و در مذهب اهل بیت(س) را دارد؟
دقت شود که مسئله ما با اظهارات آقای محقق نه دگماتیزم بلکه ندیدن واقعیت است.
چه بسا مسیحیت و حتی دین جدید غرب یعنی لیبرالیسم مثبتاتی هم داشته باشد! اما وقتی همه واقعیت این نیست و هنگامی که اسلام ناب خود جامع همه مثبتات است؛ چرا باید فردی معمم به ترویج مسیحیت و رئیسجمهور آمریکا بپردازد؟
اینها سوالاتی است که تأکید میشود پاسخ به آنها نه در اعتراض یا بیانیه که در "کرسیهای آزاداندیشی" مورد تأکید رهبر معظم انقلاب و در عرصههای نظریهپردازی و جهاد تبیین ممکن خواهد بود.