شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 27 Apr 2024
 
۰

«مـاه من» اینجا طلوع می‌کند

يکشنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۴۶
کد مطلب: 797526
نجم‌الدین شریعتی هر روز برنامه اذانگاهی «سمت خدا» را هم دارد که به همین دلیل می‌گوید یکی دو ساعتی بیشتر زمان استراحت ندارد. بنابراین به‌سرعت لوکیشن را ترک می‌کند. باقی عوامل هم وسایل را جمع کرده و تا سحری دیگر از همدیگر خداحافظی می‌کنند.
«مـاه من» اینجا طلوع می‌کند
به گزارش جهان نيوز به نقل از جام جم، یادتان هست در دوران کودکی بزرگ‌ترها برای بچه‌هایی که برای صبح زود بیدارشدن و مدرسه رفتن تنبلی می‌کردند، چه ضرب‌المثلی را به کار می‌بردند؟ سحرخیز باش تا کامروا شوی چون می‌دانستند همه اتفاقات خوب برای آدم‌های سحرخیز می‌افتد. اصلا خبرهای عجیبی در این سحرگاه هست که در ساعات دیگر روز نیست. به‌خصوص سحرگاه‌های ماه‌ رمضان که در روایات و احادیث بسیاری به اهمیت آن اشاره شده و پر از رحمت، برکت و مهربانی خداست.برای درک بهتر این موضوع می‌توانید به این آیات از قرآن رجوع کنید که درباره اهمیت سحرخیزی بسیار سفارش شده‌است: آیه‌۳۴ سوره‌مبارکه الرحمن، آیه‌۱۷ سوره‌مبارکه آل‌عمران، آیه‌۵ سوره‌مبارکه قدر، آیات ۱و۲سوره‌مبارکه فجر، آیات ۷۸و۷۹ سوره‌مبارکه اسراء، آیات ۱۷‌و‌۱۸‌سوره‌مبارکه زاریات و... . همین نکته باعث می‌شود که تلویزیون هم اهمیت ویژه‌ای برای سحر ماه رمضان قائل شود و ویژه‌برنامه‌های متفاوت و مختلفی را برای روزه‌داران در نظر بگیرد. از‌جمله شبکه‌سه که چند سالی است برنامه «ماه‌من» را با اجرای نجم‌الدین شریعتی در این ایام روی آنتن دارد؛ برنامه‌ای پر از آرامش و حس معنویت که حال‌و‌هوای خاصی را به سحرهای ما می‌بخشد. همین موضوع باعث شد که نیمه‌شب سری به لوکیشن این برنامه بزنیم و برای شما گزارشی تهیه کنیم و با عوامل برنامه هم گفت‌و‌گو داشته‌باشیم.
 
«ماه من» در نمایشگاه بین‌المللی تهران
شاید باورتان نشود که نیمه‌شب در نمایشگاه بین‌المللی تهران زندگی در جریان است و عده‌ای پاسی از شب از خانه بیرون‌زده و خود را به این مکان می‌رسانند تا برنامه‌های سحرگاهی به‌موقع روی آنتن برود؛ از‌جمله عوامل برنامه ‌ماه‌‌من‌ که در سالن ۳۸B مستقر هستند و تا طلوع آفتاب در این لوکیشن حضور دارند. باور نمی‌کنید که تهران در نیمه‌شب چه آسمان زیبایی دارد. نیمه‌شب بود که برای گزارش راهی شدیم. از آنجایی که نمایشگاه تهران فضای گسترده‌ای دارد، برای پیدا‌کردن آدرس باید کمی می‌گشتیم. یکباره با سینه‌موبیل و رفت‌و‌آمد در یکی از سالن‌ها روبه‌رو شدیم که مربوط به برنامه‌های سحر و افطار شبکه‌یک بود. با راهنمایی عوامل برنامه توانستیم سالن مورد‌نظر را پیدا کنیم. در اصلی سالن باز و عده‌ای در رفت‌و‌آمد بودند. در انتهای سالن لوکیشن برنامه افطار ‌مثل‌ماه‌ شبکه‌سه قرار داشت که روی دکور را پوشانده‌بودند.

گوشه‌ای دیگر هم که با چادرهای سیاه از بخش‌های دیگر مجزا شده‌بود، مربوط به مثل‌ماه بود. تهیه‌کننده در کنار مسوول نمایشگرها نشسته‌بود و تصاویر و نورهای دکور را با او بررسی می‌کرد. تصویر زیبایی از حرم‌امام‌رضا(ع) روی نمایشگر نقش بست و با نورپردازی روی کریستال‌های آویزان‌شده نمای بسیار زیبایی را به فضای برنامه داده‌بود.

انعکاس کریستال‌ها و نور روی زمین هم فضا را زیباتر کرده‌بود. هنوز برنامه شروع نشده‌بود و صدای مناجات پخش می‌شد. گوشه‌ای دیگر از سالن هم دو کامیون پارک ‌شده‌بود که مربوط به سینه‌موبیل و اتاق فرمان برنامه است. گوشه‌ای دیگر هم چند اتاق وجود داشت که مربوط به گریم و لباس و سالن غذاخوری است. عوامل یکی‌یکی از راه رسیده و با این‌که نیمه‌های شب است‌ اما با انرژی با یکدیگر خوش‌و‌بش می‌کنند.

مجری هم از راه رسیده و به اتاق گریم می‌رود. در چهره و رفتار هیچ‌کدام از عوامل، خواب‌آلودگی را نمی‌شد احساس کرد و همه با‌انرژی سر برنامه حاضر شده‌بودند. در این میان عده‌ای از عوامل فرصت پیدا کردند سحری بخورند. بساط چای، آب، شربت و شیرینی هم پیش از برنامه مهیا بود و بچه‌های تدارکات تا پیش از اذان از همه پذیرایی می‌کردند. کمی قدم زدیم تا با فضا بیشتر آشنا شویم. مقابل استودیو یک تراولینگ بود که روی آن یک دوربین سوار کرده‌بودند. چپ و راست استودیو هم دو دوربین وجود داشت که اطراف آن را با نوار زرد مشخص کرده‌بودند. مقابل استودیو هم دوربین دیگری ثابت بود. گوشه استودیو یک تلویزیون بود که تهیه‌کننده و مدیرصحنه مدام نگاهشان به آن بود‌ اما جالب این‌که برخلاف برنامه‌های دیگر هیچ نمایشگری مقابل مجری نبود و او باید در حالی که روی اجرای تمرکز داشت، حواسش به مدیرصحنه و دوربین‌ها هم باشد تا بداند هر لحظه با کدام دوربین صحبت کند. مدیرصحنه زمان باقیمانده را اعلام کرد، مجری وارد استودیو شد و خودش را مرتب کرد. لیوان آب را روی میز کنار استودیو گذاشت و آماده اجرا شد. ساعت۳و۳۰دقیقه بود که تیتراژ برنامه شنیده شد و با اشاره مدیرصحنه متوجه شدیم ۳۰ثانیه دیگر برنامه روی آنتن است. همه در پشت‌صحنه سکوت کرده‌بودند تا تمرکز مجری به‌هم نریزد. تصویربردار پشت دوربینی که روی تراولینگ بود، قرار گرفت. میزی هم مقابل او بود که چای و آب روی آن قرار داده‌بودند.

چون این تصویربردار تا پایان برنامه باید پشت دوربینش می‌ماند. برنامه آغاز شد و مجری پلاتوی ابتدایی را گفت. با دوربین سمت راست دکور آغاز کرد و بعد نگاهش به دوربین در حال حرکت روی تراولینگ افتاد. شریعتی با همان آرامشی که همواره در اجرایش دارد،این برنامه را آغاز کرد.

از «ماه من» به «سمت خدا»
نوای دعای ابوحمزه ثمالی که یکی از ادعیه مهم ماه‌رمضان است شنیده می‌شد. در این مدت مجری چای می‌نوشید و متنش را مرور می‌کرد. تصویر نمایشگر هم مدام در هر آیتمی تغییر می‌کرد تا تنوع را برای بیننده ایجاد کند. بچه‌های صحنه سریع مبل و میز را داخل استودیو می‌برند. در این بخش از برنامه که مربوط به شهداست، یک کارشناس که اغلب همرزم شهدا هم بوده خاطرات آنها را مرور می‌کند و عکس آن شهید هم روی نمایشگر به نمایش درمی‌آید. تهیه‌کننده هم بی‌سیم‌به‌دست با اتاق‌فرمان و مجری در ارتباط بود. از طرفی مقابل تلویزیون نشسته‌بود و با دقت برنامه را دنبال می‌کرد. در این بین کارشناس بعدی هم از راه رسیده و برای خوردن سحری و گریم به یکی از اتاق‌ها می‌رود. این کارشناس در انتهای برنامه و بعد از اذان وارد برنامه می‌شود.

جالب است بدانید تمام عوامل این برنامه آقا هستند و فضا کاملا مردانه است. این بخش ادامه پیدا می‌کند و یک نفر به آهستگی تصویربردار روی کرین را حرکت می‌دهد. یکباره گربه‌ای وارد استودیو می‌شود و یکی دو نفر از عوامل برای جلوگیری از سروصدای اضافی سعی می‌کنند او را از سالن خارج کنند. نوبت به بخش دیگری از برنامه می‌رسد. بخش روایت فتح با صدای آشنای شهید آوینی و تصاویری از جبهه و رزمنده‌ها.

در این فاصله بچه‌های صحنه سریع مبلمان و میزها را از استودیو خارج می‌کنند. با این‌که بخش شهدا به پایان رسیده اما مجری و مهمان در گوشه‌ای از استودیو با هم گپ می‌زنند و بحث‌شان را ادامه می‌دهند. مدیرصحنه زمان باقیمانده را اعلام می‌کند که حجت‌الاسلام شهاب مرادی با صدای بلند به همه سلام کرده و با انرژی وارد سالن می‌شود. با مجری گپ صمیمانه‌تری می‌زند و او را در آغوش می‌گیرد. چند ثانیه بیشتر نمانده که مدیرصحنه اعلام می‌کند و در ادامه مجری متن ادبی بلندی را می‌خواند. در این میان به مهمان میکروفن وصل می‌کنند.

آیتم مجری که به پایان می‌رسد، بار دیگر مبل‌ها را وارد استودیو کرده و مهمان و مجری مقابل هم می‌نشینند. این بخش یکی از بخش‌های طولانی برنامه است. بنابراین فرصتی پیش می‌آید تا تهیه‌کننده و تعدادی از عوامل هم سحری بخورند. بار دیگر تصاویر نمایشگر تغییر می‌کند و مجری و مهمان وارد بحث می‌شوند. آخرین بخشی که پیش از اذان صبح پخش می‌شود، پخش دعای سحر است. در این فاصله شهاب مرادی و نجم‌الدین شریعتی در سالن قدم زده و با هم گپ‌وگفت می‌کنند. کاملا مشخص است که شهاب مرادی علاقه بسیاری به شخصیت نجم‌الدین شریعتی دارد.

این را می‌شود از شوخی‌ها و گپ‌هایشان متوجه شد.

دعای سحر که به پایان می‌رسد، مجری بخش کوتاه دیگری دارد که اجرا کرده و چند ثانیه به اذان صبح مانده فرصت می‌کند تا جرعه‌ای آب بنوشد. یکی از تغییرات سری جدید برنامه این است که تا نیم ساعت بعد از اذان هم برنامه ادامه دارد. بنابراین مجری و عوامل، استودیو را ترک نمی‌کنند تا بخش پایانی هم روی آنتن برود. آخرین کارشناس وارد استودیو می‌شود و بعد از آن برنامه به پایان می‌رسد.

جالب این‌که نجم‌الدین شریعتی هر روز برنامه اذانگاهی «سمت خدا» را هم دارد که به همین دلیل می‌گوید یکی دو ساعتی بیشتر زمان استراحت ندارد. بنابراین به‌سرعت لوکیشن را ترک می‌کند. باقی عوامل هم وسایل را جمع کرده و تا سحری دیگر از همدیگر خداحافظی می‌کنند.

مخاطب ما صرفا مذهبی‌ها نیستند
یوسف منصوری، تهیه‌کننده برنامه با این‌که جوان است اما چند سالی است تهیه این برنامه را برعهده دارد و مدام تلاش می‌کند تا برنامه پویا و متفاوت از سال قبل باشد. دکور خاص برنامه ماه‌من در سال گذشته یکی از ویژگی‌ها و تفاوت‌های برنامه او با سایر برنامه‌های سحرگاهی بود. با او درباره سری جدید برنامه همکلام شدیم.

منصوری درباره تفاوت‌ها و ویژگی‌های ماه‌من در چهارمین سالی که برنامه روی آنتن است، می‌گوید: من سه سال است که تهیه‌کنندگی این برنامه را برعهده دارم و هربار سعی کردم تفاوت‌هایی را ایجاد کنم. اصولا ما همزمان سعی می‌کنیم دو کار را انجام بدهیم. یکی این‌که بخش‌های موفقی که داریم را حفظ کنیم و بهبود دهیم. مثل بخش روایت شهدا که هر سال سعی می‌کنیم آن را متفاوت اجرا کنیم. یعنی در انتخاب راوی‌ها این تنوع را ایجاد می‌کنیم. همچنین در لحن روایت هم دنبال تفاوت هستیم و این‌که روایت‌هایمان را قصه‌محور کردیم. یعنی داستان‌های جبهه را پیدا می‌کنیم که هرکدام از این داستان‌ها پیام‌هایی را در دل خود دارند. حتی برای هرکدام از این قصه‌ها تیتراژ آغاز و پایان داریم تا به نوعی حق مطلب ادا شود.

وی ادامه می‌دهد: نکته دیگر این‌که ما امسال بعد از اذان هم برنامه داریم که سال گذشته نداشتیم و بعد از اذان تهران برنامه تمام می‌شد اما به‌دلیل این‌که برخی شهرها دیرتر از تهران اذان می‌گویند، خواستیم برای مخاطبان شهرستان‌ها که دیرتر اذان صبح دارند هم برنامه را ادامه بدهیم. در این بخش درباره امام زمان(عج) برنامه داریم که توسط کارشناسان مختلف، این بخش اجرا می‌شود. کارشناس‌ها هم به نسبت سال گذشته تغییر کردند و هر دهه یک کارشناس داریم. طبق سال گذشته برای شب‌های قدر و میلاد امام حسن(ع) و شب‌های جمعه هم ویژه‌برنامه داریم. وی درباره دکور و تغییرات آن و اتفاقی که در سال گذشته افتاده‌بود هم توضیح می‌دهد:

سال اول دکور در دل ماه بود که روی زمین انعکاس داشت و همه از طراحی دکور ما تعریف می‌کردند. برای این‌که خوب بودن دکور را حفظ کنیم، سراغ ایده جدیدی بودیم و سال بعد انعکاس در آب را داشتیم تا تکراری نشویم. امسال هم می‌گفتند دکور را حفظ کنید اما ما دنبال ایده‌های جدید بودیم تا به تکرار نیفتیم. به همین دلیل از کریستال‌ها و انعکاس نور و حرکات دوربین و تصاویر نمایشگرها استفاده کردیم. گاهی با دوستان در این زمینه صحبت می‌کنیم و می‌گوییم رفقایی که به موفقیت می‌رسند، از انجام کار بعدی می‌ترسند. خاطرم هست در یکی از جشنواره‌های فجر یکی از رفقای ما سیمرغ گرفت و یکی از بزرگان سینما به او گفت اسیر سیمرغت نشوی و از فیلمسازی بترسی، چون از دور خارج می‌شوی. باید جلو رفت و تلاش کرد تا موفقیت را تکرار کرد. اگر هم موفق نشد تجربه است. به نظرم محافظه‌کار شدن ابتدای شکست است. در هر کاری به‌خصوص برنامه‌سازی وقتی موفقیت کسب می‌کنید باید این جسارت را داشته‌باشید تا اتفاقات جدید را تجربه کنید. نباید در اتفاقات خوب ماند، باید از آن عبور
و تجربیات جدید کسب کرد.

منصوری درباره آرامش و معنویت سحر و نمود آن در برنامه هم عنوان می‌کند: تلاش‌مان این است آرامش و نشاط و در عین حال معنویت را در فضای برنامه حفظ کنیم.

وی درباره اجرای نجم‌الدین شریعتی هم بیان می‌کند: ایشان در بحث اجرا که برای خودش استاد است و در گپ و گفتی که با هم داشتیم به این نتیجه رسیدیم که به‌دلیل جنس مخاطب‌مان به تفاوت ظریفی در اجرای او در این برنامه و در برنامه «سمت خدا» باید برسیم که خوشبختانه این اتفاق افتاد. تمام این تفاوت‌ها به این دلیل است که ما باید برای مخاطب عام برنامه‌سازی کنیم و صرفا مذهبی‌ها مخاطب ما نیستند. ما حرف مذهبی را با زبان عمومی‌تر به مخاطب می‌گوییم که در اجرای نجم‌الدین شریعتی هم وجود دارد و باعث شده با مخاطب ارتباط بگیرد.

خاطرات خوش روزه‌داری با مادربزرگ
نجم‌الدین شریعتی را بیشتر با برنامه سمت خدا می‌شناسیم. او اماچند سالی است اجرای برنامه سحر شبکه سه یعنی ماه‌من را هم برعهده دارد. وی در گفت‌و‌گو با ما درباره حضورش در برنامه و اجرای متفاوت آن نکاتی را ارائه کرد:

معمولا مقابل مجری‌ها یک مانیتور هست که می‌توانند از آن طریق تمرکز بیشتری روی اجرای خود داشته‌باشند اما در این برنامه شما صرفا با تجربه‌ای که در این زمینه دارید اجرا می‌کنید. برایتان سخت نیست؟ به‌خصوص اجرای برنامه سحرگاهی و اصولا بیدار شدن در دل شب برایتان سخت نیست؟
خیلی سخت است و در کل اجرای برنامه سحرگاهی سخت است. اصلا بیداری و بی‌خوابی سخت است(می‌خندد).

پس باید شما اجرای برنامه‌های افطار را بپذیرید تا برنامه‌های سحر.
اجرای برنامه افطار که خیلی راحت‌تر است اما سحر من خواب هستم و هم این‌که برنامه‌هایم به‌هم می‌ریزد. از طرفی ظهر هم اجرای برنامه سمت خدا را دارم. با این حال لطف خدا و دعای خیر مردم شامل حالم شده و این چهارمین سالی است که اجرای این برنامه را برعهده دارم. با وجود این‌که روزهای اول سخت است ولی حال و هوای خوبی دارد. البته از نیمه دوم به بعد و این‌که روزهای پایانی نزدیک می‌شود، دلتنگی آدم هم بیشتر می‌شود. حس این‌که این ماه دارد تمام می‌شود آدم را دلتنگ می‌کند. این را بدون اغراق می‌گویم که البته بزرگان‌مان هم گفته‌اند در عالم، وقت سحر خبرهایی است و همه اتفاقات در دل سحر است و در ماه رمضان در این زمان بیدار هستیم و درکش می‌کنیم. این خیلی حس خوبی است.

با توجه به نکته‌ای که گفتید، از سحرهای ماه رمضان دوران کودکی‌تان هم خاطره‌ای دارید؟ همان دورانی که خانواده‌ها در وقت سحر کنار هم جمع می‌شدند و حتی بچه‌هایی هم که روزه نمی‌گرفتند در این جمع حضور داشتند.
خیلی حس و حال خوبی بود. یکی از بهترین خاطرات من از ماه رمضان و وقت سحر مربوط به زمانی است که مادربزرگم چندسالی تنها بود و من با ایشان زندگی می‌کردم. البته منزل ما به منزل مادربزرگم نزدیک بود. مادربزرگم نمی‌توانست روزه بگیرد اما چون خیلی اهل دل بود و حال خوشی داشت، آن حال خوش به من هم منتقل می‌شد. هر دو  سحر بیدار می‌شدیم و برایم سحری آماده می‌کرد و هر دو تا اذان صبح با هم می‌نشستیم. مادربزرگ نماز می‌خواند و می‌خوابید. من هم چند دقیقه‌ای می‌خوابیدم و بعد برای مدرسه رفتن آماده می‌شدم. یکی از لذت‌بخش‌ترین خاطرات من از ماه مبارک همین سحرهای دونفره من و مادربزرگ بود و یکی از خاطرات شیرین آن دوران ماندن در صف نانوایی بود. یادم هست صف‌های نانوایی در آن سال‌ها نزدیک افطار خیلی شلوغ بود.

به هر حال تعداد نانوایی‌ها کمتر از امروز بود و همین باعث می‌شد ساعت‌ها قبل از افطار همه در صف نانوایی همدیگر را ببینند.

بله تعدادشان کمتر بود و نانوایی‌ها ماشینی نشده‌بودند. یادم هست ما دو ساعت در صف نانوایی می‌ماندیم تا برای افطار نان تازه و گرم بخوریم.

حال و هوای آن سال‌ها اصلا با این روزها قابل مقایسه نیست.
بله. هر چقدر ورودی‌های زندگی ما شلوغ‌تر می‌شود، این حس و حال کمتر می‌شود. به‌نظرم سحر یک فرصت ناب و بی‌نظیر برای بازگشت به همان دوران است. خلوت سحر باعث می‌شود به خودمان برگردیم. ما از خودمان خیلی دور شده‌ایم. ماه مبارک مخصوصا در دل شب این فرصت را به ما می‌دهد و همین است که زندگی را متحول کرده و حال دل آدم را خوب می‌کند و ۱۱ ماه دیگر با هر آنچه در این یک ماه اندوخته‌ای زندگی می‌کنی. خیلی شلوغ شده‌ایم. رسانه‌ها و فضای مجازی، خیابان‌ها، مردم، دوستان و رفقا همه اینها هجمه‌هایی است که به سمت دل ما می‌آیند.

یعنی خلوتمان با خودمان کم شده‌است و درگیر روزمرگی‌ها شده‌ایم.
بله خلوتمان با خودمان خیلی کم شده‌است. در گذشته زندگی‌ها این‌گونه نبود. برای همین است که حالمان مثل آن سال‌ها خوب نیست. احساس می‌کنم در سال‌های دور و زمانی که کودک یا نوجوان بودیم، مردم خیلی چیزها را سخت نمی‌گرفتند. همه چیز ساده بود. مردم، خود واقعی‌شان بودند. الان یک مقدار دور شده‌ایم که بخشی از آن به زمانه برمی‌گردد که بالاخره اقتضای زمان است و جزو نقص‌های زمانه ما نیست. ما خودمان باید مدیریت کنیم. اگر خودت را رها کنی و همراه این موج بروی، غرق می‌شوی.

آرامشی که شما در اجرایتان دارید با وجود دغدغه‌های روزمره زندگی، به خاطر همین درست مدیریت کردن است؟
بخشی از آن حتما لطف خداست و بخشی دیگر همین است. خیلی حواسم هست هر چیزی را وارد قلب و وجودم نکنم. یعنی سعی می‌کنم خیلی چیزها را
غربال کنم.

آیا توانسته‌ایدحس خوبی را که در زندگی دارید به فرزندتان هم منتقل کنید؟
بله اما این‌که چقدر نسل جدید پذیرش داشته‌باشد، خودش یک مساله است.

با توجه به این‌که از زمان ورودتان به استودیو مدام جلوی دوربین هستید و آیتم‌های مختلف را اجرا می‌کنید، چه زمانی فرصت می‌کنید سحری بخورید؟
(می خندد). اتفاقا برای خیلی‌ها جای سوال است که من چه زمانی سحری می‌خورم. باید بگویم من در خانه سحری می‌خورم. چون تجربه به من نشان داده آخرش گرسنه برمی‌گردم. به همین دلیل ساعت ۱۱ می‌خوابم و بعد سحری مختصری می‌خورم و به برنامه می‌آیم. اینجا هم اگر برسم تکمیل می‌کنم وگرنه فقط چای و خرما می‌خورم. البته خدا مدد می‌کند و توان می‌دهد. اصلا در این ماه روح آدم‌ها قوت و قدرتی پیدا می‌کند که وصف شدنی نیست.

یکی از نکاتی که نظر بیننده را جلب می‌کند آرامش شما در اجرای برنامه سمت خداست. البته تفاوت‌هایی هم در اجرای این دو برنامه دارید. چطور سعی می‌کنید هم سبک اجرای خودتان را حفظ کنید و هم متفاوت اجرا کنید؟
اولین سالی که اجرای برنامه سحر را شروع کردیم، یک مقدار از این کار پرهیز داشتم و شاید تا سه چهار روز متحیر بودم که ببینم چه کار کنم. نگاهم این بود که پرش فاحشی از اجرای سمت خدا نداشته‌باشم؛ چون مخاطب روز من را می‌بیند و سحر هم با مردم هستم. البته اجرای هر دو برنامه متفاوت است. چون در سمت خدا بیشتر کلاس درس است و یاد می‌گیریم اما در اینجا نقش اجرای من پررنگ‌تر است.

با آن برنامه شما را بیشتر می‌شناسند. اجرای شما در این برنامه هم به همان قدر دیده شده‌است؟
به هر حال ۱۴ سال است من سمت خدا را روی آنتن دارم. این برنامه هم زمان می‌برد.

درباره این برنامه، شوخی‌های بسیاری با شما می‌کنند. ناراحت نمی‌شوید؟
(می خندد). هر جا که سوژه کم می‌آورند با من شوخی می‌کنند. نه ناراحت نمی‌شوم. اگر مردم با این شوخی‌ها خوشحال می‌شوند، اشکالی ندارد. من هم ناراحت نمی‌شوم. زمانی آقای قرائتی گفت: کسی من را دید و گفت من پشت سر شما حرف زدم، حلالم کنید. ایشان هم در جواب گفته‌بود ما این قدر در روز قیامت گیر هستیم که شما گیر من یکی نباش. می‌خواهم بگویم گاهی تلخی به سمت مردم می‌رود که با همین شوخی‌ها لبخند می‌زنند و اشکالی ندارد.

در برخورد با خودتان هم در کنار فضای مجازی با شما شوخی می‌کنند؟
بله. مردم خیلی خوب هستند و آنقدر به من لطف دارند که نمی‌توانم حق مطلب را ادا کنم. به همین دلیل از شوخی های‌شان ناراحت نمی‌شوم.

برنامه‌ها و سریال‌ها، شوق مردم را به روزه‌داری بیشتر کند
حجت‌الاسلام شهاب مرادی یکی از روحانیونی است که در فضای مجازی حضور فعالی دارد و با توجه به رویکردی که در اجرا و صحبت‌هایش  بین مخاطبان دارد، طرفداران بسیاری داشته و به‌خصوص مورد توجه جوان‌هاست. مخاطبان تلویزیون در برنامه «صبح بخیر ایران» با وی آشنا شدند. در سال‌های اخیر هم توانسته با کلاس‌هایی با موضوع ازدواج و با عنوان کلاس مجردها در دانشگاه‌های کشور در کانون توجه قرار گیرد. از دلایل موفقیت او بین جوان‌ها می‌توان به تلاش برای بهتر شدن زندگی خانواده‌‌های ایرانی اشاره کرد که آن را وظیفه خود می‌داند و به‌‌‌ همان اندازه‌ای که به تحصیل و تدریس اهمیت می‌دهد، به مشاوره و تحکیم خانواده‌ها هم فکر می‌کند. شهاب مرادی در گفت‌و‌گو با جام‌جم در‌خصوص حضورش دربرنامه‌های سحر نکاتی را بیان می‌کند:

از حضور در برنامه‌های سحری بگویید و این‌که چقدر برنامه‌های سحر و افطار در کنار معنویت، شور و نشاط را هم در دل خود دارد؟ به‌خصوص در برنامه‌هایی که سال‌هاست خودتان به‌عنوان مهمان حضور دارید.
حس و حال ماه رمضان بیشتر در پشت دوربین است. یعنی هر چقدر گروهی که برنامه‌ساز هستند حس و حال‌شان معنوی‌تر باشد، حال آن برنامه هم بهتر است. من حدود ۲۰سال است که مهمان برنامه‌های سحرگاهی تلویزیون هستم و فکر می‌کنم در کنار فضای معنوی و حس و حال رمضانی، این حس شادابی و نشاط هم
در برنامه‌ها هست .

با توجه به این‌که همه شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی برای سحر و افطار برنامه دارند، به نظر شما توقع و خواسته مخاطبان روزه‌دار از برنامه‌های سحری چیست؟
مردم  نه تنها در افطار و سحر که در هر زمان از ماه رمضان دنبال معنویت هستند. ما اولین سریال‌هایی را که در دهه‌های گذشته در ماه رمضان شاهد بودیم، موضوعاتش با ماه رمضان در ارتباط بود اما در سال‌های بعد به سریال‌های دیگری تبدیل شد. در صورتی که مردم دوست دارند ۳۰ شب داستان‌ها را دنبال کنند و بعد در انتها طرف توبه کند. مخاطب سریال‌های دیگر را هم دوست دارد اما نیاز مخاطب نیست. نیاز مخاطب این است که نشاط و شادابی را در برنامه‌ها پیدا کند.

پیشنهاد شما به برنامه‌سازها چیست که هم سلیقه مردم را در‌نظر بگیرند و هم به نکاتی که شما اشاره کردید در برنامه‌ها اهمیت بدهند؟ منظورتان این است که مثل سریال‌های دهه ۸۰، مردم ماه رمضان را در سریال‌ها ببینند؟
اتفاقا سریال‌هایی را که ماورایی بود، دوست نداشتم. منظورم اوایل دهه ۸۰ است که سریال‌ها مرتبط با ماه رمضان بود.  باید فیلم و سریالی ساخته شود که رغبت و میل مردم به روزه‌داری بیشتر شود. برنامه‌هایی که شوق مردم را به شب‌زنده‌داری و روزه‌داری بیشتر کند. اگر چنین برنامه‌هایی ساخته شود اتفاق خوبی است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *