نظام سیاسی ارادهای برای حل این مسائل ندارد. به خاطر اینکه نظام سیاسی، جامعه را به رسمیت نمی شناسد.
به گزارش جهان نیوز به نقل از مشرق، تقی آزادارمکی، از جامعه شناسان اصلاحطلب اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران پیرامون آسیبهای اجتماعی و مقولاتی مثل فقر، مواد مخدر، خودکشی و... گفته است:
"نظام سیاسی ارادهای برای حل این مسائل ندارد. به خاطر اینکه نظام سیاسی، جامعه را به رسمیت نمی شناسد. "
او میافزاید: جامعه مجموعه ای از خوبی ها و بدی ها است. جامعه که همیشه مطیع نیست، یک جایی جامعه مشکل دارد و معترض هم هست. وقتی خداوند تبارک و تعالی بنده را خلق کرد به او اعتراض کردند که می دانی این چه پدیده ای است؟ گفت اشرف مخلوقات را خلق کرده ام ولی آن را هم می دانم، به همین دلیل برای او پیامبر و دستورالعمل میآورم. یعنی نظام سیاسی باید خوب و بد و تنوع مردم را بپذیرد؛ نمی توان فقط خوب ها را جدا و بقیه را رها کرد. اراده نظام سیاسی در نادیده گرفتن بخش اعظم جامعه است که آنها هم مشکل دارند. چون این نگاه وجود دارد، این مشکلات ماندگار و درونی شده و بخش خوب را هم خراب می کند. کما اینکه در طول ۵۰، ۶۰ سال اخیر می بینیم آنچه آن درصد کم انجام می دادند بقیه را هم گرفت و مدام جامعه دچار تحول شد.
آزادارمکی همچنین تصریح میکند: حکومت و نظام سیاسی اگر می خواهد کاری بکند باید نگاهش به مردم باشد. نمایندگی مردم را داشته باشد و فقط نمایندگی گروه خاص را نداشته باشد. اگر بخواهد نمایندگی مردم را داشته باشد باید بدی ها و زشتی های آنها را هم بپذیرد. یعنی مدیران کشور باید برای گرفتاری های مردم بیشتر از خوبی های آنها دلسوزی کنند. ما هر روز از خوبان تجلیل می کنیم؛ چرا به بدان توجه نمی کنیم؟ چرا آنها را تنبیه می کنیم؟ چرا آنها را معالجه نمی کنیم؟ پزشک با بیماران کار دارد و با آدم های سالم کار ندارد. موضوع نظام سیاسی باید آدم های مسأله دار باشد. ولی متأسفانه نظام سیاسی ما از این مسأله دور شده است.
*ای کاش که این مباحث مطروحه منطقی بود و ردی از عقلانیت در آن یافت میشد تا مردم بهتر متوجه سره از ناسره میشدند و دلسوزان واقعی خود را بازمیشناختند.
از مهجوریت منطق در این اظهارات همین بس که آقایان بلافاصله در اشاره به مشکلی به نام "آسیبهای اجتماعی" که دهها و صدها مؤلفه تأثیرگذار در آن وجود دارد و حکومت نیز هرگز سهمی بیشتر از دیگران در آن ندارد، نظام سیاسی را مخاطب قرار میدهند و از این میگویند که: " نظام سیاسی اراده ای برای حل این مسائل ندارد"!
و حیا میکنند از بیان این حقیقت که هیچ حکومتی در این حد از بیمبالاتی نبوده است که اجازه دهد یک آسیب خانمانسوز به راحتی در سطح جامعه جولان دهد.
در اینجا همچنین این سؤال نیز مطرح میشود که اگر حکومت نسبت به آسیبهای اجتماعی حساس است پس چرا همچنان شاهد آسیبها هستیم و امثال آزادارمکی با کدامین مبنا چنین حرفهایی را مطرح میکنند!؟
پاسخ این است که اگرچه مشکلاتی داریم اما اولا بسیاری از مشکلات اشاره شده زیر ذرهبین قرار گرفته و بزرگنمایی شدهاند.
به این معنی که اگر کسی در جریان دستور کار ستاد اصلاحات مبنی بر ایجاد فتنه اقتصادی در کشور باشد و ایضا بداند که هیزم این فتنه دامنگیر "ناراضیسازی عمومی" است، آنگاه بهتر پی خواهد برد که چرا شخصی تحت عنوان جامعهشناس به صحنه میآید و عجیبترین گزارهها (بیمبالاتی حکومت نسبت به آسیبهای اجتماعی) را مطرح میکند.
ثانیا بایستی متوجه انکارها بود... مثل شاخص جهانی امید به زندگی که در ایران و در ابتدای انقلاب حدود ۵۵ سال بوده اما هماکنون به بیش از ۷۴ سال رسیده است.
البته ما با آسیبهای اجتماعی مختلفی مواجهیم. اما وضع ایران اسلامی بدتر از سایر جوامع نیست. ضمن اینکه در بحث آسیبهای اجتماعی بایستی این نظریه را پذیرفت که نقش مردم و مراجع اجتماعی هرگز کمتر از حکومت نیست.
به این معنی که اگر حکومت وظیفه دارد گرمخانه برای بیخانمانها ایجاد کند، به آسیبدیدگان اجتماعی پناه دهد، غذا را ارزانسازی کند و مروّج آموزشهای لازم پیش از ازدواج در جامعه باشد؛ البته مردم و مراجع اجتماعی نیز در مقولاتی مثل صله ارحام، انفاق، احسان، پناه دادن و... مسئولیتهایی دارند.
مسئولیتهایی که یک حکومت در بهترین حالت نیز قادر به انجام آنها نیست. زیرا انجام این مسئولیتها صرفا از طریق مردم و مراجع اجتماعی و شبکه مویرگی امکانات و ارتباطات آنها میسّر است.
با توضیح اشاره شده بایستی ضمن تأمل بیشتر در گزاره غیر منطقی " نظام سیاسی اراده ای برای حل این مسائل ندارد"! به نقش و سهم ۳ گروه مردم، مراجع اجتماعی و حکومت در بحث آسیبهای اجتماعی نگاه مدقانهتری داشت و آنگاه به قضاوت منطقیتری رسید.
بدیهیست که قضاوت منطقی در این راستا نهتنها موجب کساد شدن بازار اظهارات بیمبنا و دون منطق میشود بلکه راههای رفع آسیبهای اجتماعی را بصورت واضحتری در اختیار دلسوزان اجتماع میگذارد.