به گزارش جهان نیوز، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار پرستاران و خانواده شهدای سلامت با تأکید بر اهمیت روایت حقایق انقلاب فرمودند: «بنده همیشه میگویم: شما روایت کنید حقایق جامعه خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند، شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند، شما اگر حادثه دفاع مقدس را روایت نکنید، دشمن روایت میکند، هر جور دلش میخواهد، توجیه میکند، دروغ میگوید [آن هم]۱۸۰درجه خلاف واقع، جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثه تسخیر لانه جاسوسی را روایت نکنید - که متأسفانه نکردیم- دشمن روایت میکند و کرده، دشمن روایت کرده، با روایتهای دروغ.» ۲۱/۰۹/۱۴۰۰
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI. IR بر همین اساس در گفتوگویی با دکتر حسن خجسته، استاد دانشگاه و معاون اسبق صدای جمهوری اسلامی ایران، نقش رسانهها در ارائه روایت صحیح و تبیین وقایع را بررسی کرده است.
رسانهها در ارائه روایت صحیح و تبیین دقیق وقایع چه مسئولیتی دارند؟
جامعه امروز جامعهای است که مرتب میخواهد از محیطش اطلاعات داشته باشد تا بتواند تصمیم بگیرد و در هر لحظه بسیار متحول، متلوم و رنگبهرنگ است، بنابراین اطلاعدادن واقعیتهای پیرامونی به افراد برایشان امر مهمی است، چراکه واقعیت را درست روایتکردن کمک میکند تا بتوانند درست تصمیم بگیرند. یکی از مهمترین مسائل امروز عالم رسانه روایت و روایتگری است، آن هم به خاطر جنگ روایتی است که در عالم وجود دارد. یک مؤسسه امریکایی در اینباره میگوید ما در این قرن وارد جنگ روایت میشویم و هر کس بتواند روایت خودش را - به یک معنا گزارش خودش را- از پدیدهها در آن روز حاکم کند، آن روز حاکم است. بعضی وقایع برای جامعه یا ملت، مهم و سرنوشتساز است، چون سرنوشتساز است، باید به سرعت این موضوع در بستری دقیق و صحیح روایت شود. اگر شما روایت نکردید، مخاطب ناچار است روایت دیگران را – اگر چه نادرست- بشنود که در رفتار و گفتار جامعه و محیط تأثیر میگذارد، بنابراین روایتگری درست و صحیح کاری اساسی و ضروری و وظیفه اخلاقی و انسانی است.
روایت سختی کار پرستاران به ویژه در دوران کرونا، یکی از مصادیقی بود که امروز رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید کردند، هنرمندان چه نقشی در روایت اینگونه مسائل برای جامعه دارند؟
واقعیتها وقتی با زبان هنر روایتگری شود، شنیدنیتر، فهمیدهتر و ماندنیتر میشود. در قضیه کرونا خیلی اتفاقات بزرگی افتاد، ولی فداکاریهای پرستارها و دیگرانی که وظیفه نداشتند و احساس تکلیف کردند، از چشم مردم پنهان ماند. شاید رسیدگی به بیمار رفتوآمد باشد، اما لایههای بسیار مهمی دارد که فقط زبان هنر قادر به بیانش است و میتواند این لایهها را باز کند. این لایهها به طور طبیعی دریافتنی نیست، مگر با زبان هنر، بنابراین هنرمندان وظیفه دارند جامعه را نسبت به لایههای مهم این وقایعی که پیرامونشان است، متوجه کنند تا مردم بتوانند در محیطی که زندگی میکنند، شناخت درستی از همه چیز پیدا کنند.
مردم ایران هویت پر نشاط خود را در حوادث گوناگون انقلاب اسلامی و عرصههای نوعدوستی مختلف بارها نشان دادهاند، رسانهها و خود مردم چه مسئولیتی در حفظ این هویت دارند؟
وقتی از هویت صحبت میکنیم، در واقع داریم از مای اجتماعی صحبت میکنیم. اگر مای اجتماعی امروز را با مای قبل از انقلاب مقایسه کنیم، آن موقع این ما احساس ضعف و زبونی داشت، چون نهایتش یک نفت و تعظیم و تکریم به غربیها بود، اما امروز این ما معنای دیگری دارد؛ مایی که اجازه نداد نظام تکقطبی جهانی شکل بگیرد، مایی که مسلحترین دشمنان جهانی ایران جرئت نکردند به آن نزدیک شوند، مایی که اجازه نداد خاورمیانه جدیدی مطابق منافع غرب بر ضدمنافع کشورهای منطقه شکل بگیرد. این ما همهاش نتیجه تداوم جریان انقلاب است، بنابراین باید هوشیار و هوشمند بود و اجازه نداد آنها مایی را که مملو از قدرت و عزت است، عوض کنند. این نیاز دارد که آن جریان اصلی انقلاب تداوم پیدا کند، البته در طول راه سختیها و فشارهای بسیاری است، ولی برای اینکه آن هویت پرعزت با قدرت حفظ شود، باید به هم کمک کنیم تا این سختیها را به حداقل برسانیم، انشاءالله.
یک رسانه برای ارائه روایت غالب و مؤثر بر افکار عمومی چه نکاتی را باید مورد توجه قرار دهد؟
جریان رسانه در عالم رسانه تکنیکهای ویژهای برای تأثیرگذاری بر مخاطبان دارد، به همین دلیل ما رشتههای گوناگونی در حوزه رسانه تحت عنوان تبلیغات یا نظریههای ارتباطات مثل نشانهشناسی رسانهای داریم که از این نشانهها و این علائم چگونه در یک تصویر یا صوت استفاده شود که تأثیر بگذارد. ما در ایران یک جریان حرفهای رسانهای داریم که کارش را تا حدی بلد و پاسخگو هم است، منتها یک جریان غیرحرفهای آماتوری هم داریم که گاهی کارش خوب است، گاهی هم، چون شناخت حرفهای ندارد، روی افکار عمومی تأثیر منفی میگذارد، مثلاً تا با پدیدهای مواجه میشود فکر میکند به نظرش مهم است، آن را منتشر میکند، اما نمیداند مضر است. حرفهایها میفهمند مضر است و این را با تفسیر بازنشر میدهند. کار بزرگی که باید صورت بگیرد این است که جریان آموزشی مدام رسانهای باشد تا کسانی که میخواهند در عرصه رسانه به صورت غیرحرفهای فعالیت کنند به این لایهها توجه داشته باشند. مثالی برایتان بزنم. بعد از حمله امریکا به افغانستان، امریکاییها برای اینکه بتوانند مجاهدین را حذف و منزوی کنند، از واژه جنگسالاران افغانستان استفاده کردند.
جنگسالاران افغانستان واژه منفی است، ولی اینقدر از این واژه استفاده کردند که نه تنها در رسانههای دنیا بلکه در بعضی از رسانههای خودمان هم جا افتاد. به این برچسبزدن میگویند. یک برچسب میزنند، بعد مرتب تکرار میکنند. برچسبزنی آنقدر پرقدرت است که حتی جریان حرفهای هم خطا میکند، وای به حال جریان آماتوری که درگیر نباشد. ما الان در عالم رسانه وارد حوزه رقابت بسیار شدیدی شدهایم که به جنگ رسانهای شبیه است، بنابراین باید خیلی هوشمندانه با شناخت و تدبیر و آشنایی با شیوههای کاربردی تبلیغات وارد این میدان شویم و الا ممکن است بر افکار عمومی تأثیر منفی بگذاریم.