به گزارش جهان نیوز، اینجا پردیس کوروش شنبهشب، یکشب پاییزی نسبتاً سرد و جمعیت زیادی از زنان و مردان جوان که شاید زدن واکسن ترس از کرونایشان را ریخته و حالا ماسک زده و نزده برای تماشای فیلم و البته شاید دیدن خوانندگان موردعلاقهشان مسیح و آرش آمدهاند. فیلم ازدحام این جمعیت که برای اکران فیلم «حکم تجدیدنظر» آمدهاند حالا دستبهدست میشود؛ مراسمی که کنترلش از دست برگزارکنندگانش خارج شد تا مردم زیردست و پا بمانند، چند نفر عازم بیمارستان شوند و بینی یک خانم هم بشکند.
مسیح و آرش چه کسانی هستند؟
مسیح و آرش عدلپرور یک گروه موسیقی ایرانی در سبک پاپ و آر اند بی هستند که فعالیت خود را با ترانهسرایی و آهنگسازی از سال ۱۳۸۳ شروع کردند. آنها از مهر ۱۳۹۵ فعالیت رسمی خود را با دریافت مجوز اجرای موسیقی زنده در ایران آغاز کردند و حالا حتماً شهرتشان به جایی رسیده که بتوانند چنین جمعیتی را گرد هم آورند.
برای سلبریتیها و برگزارکنندگان مراسمی که آنها در آن شرکت میکنند، ازدحام جمعیت و شاید ناتوانی در مدیریت آن یک دستاورد بزرگ است چراکه نشان از هجوم هوادار و دنبال کنندگانی است که برای دیدن شخصیت موردعلاقه خود نظم مجلس را به هم زده و همین موجب بیشتر دیده شدن و وایرال شدن خبر حضور سلبریتی و هوادارانش میشود؛ بنابراین چون این رویارویی میان هوادار و سلبریتی که از پیش ترتیب داده شده معمولاً تجاری و با هدف نمایش و دیده شدن بیشتر صورت میگیرد؛ حضور چنین جمعیتی به معنای تحقق اهداف آنهاست.
البته این نخستین باری نیست که چنین ازدحام جمعیتی برای دیدن یک سلبریتی شکل میگیرد مدتی پیش بود که حضور محمدرضا گلزار در چند مراسم به دلیل میزان جمعیت حضور یافته در آن جنجالی شد؛ اما حالا در این خبر میخوانیم ازدحام جمعیت آنقدر بوده که کنترل مراسم از دست برپاکنندگان خارج شود و افرادی مصدوم شوند. برجسته کردن حضور این جمعیت و متمایز ساختن آن از مراسم سلبریتیهای دیگری که مراسم بهصورت منظم صورت گرفته و مصدومی هم نداشته خودش یک شیوه برای دامن زدن به شهرت یک سلبریتی است، سلبریتی که این روزها با پولسازی نسبتی نزدیک دارد.
سلبریتیسازی یا صنعت شهرت چیست؟
رابطه میان سلبریتیها و هوادارانشان این روزها نسبت به گذشته نهچندان دور خیلی تغییر کرده است، آن هم به دلیل شبکههای اجتماعی که موجب شده تا رابطه نزدیکتر و مستقیمی میان طرفین شکل بگیرد و سلبریتی از گذشته بیشتر در دسترس باشد آنچه نتوانسته ملاقات نزدیک سلبریتی را برای هوادارانش بیمزه کند و حتی موجب شده تا احساسات هواداران در این دیدارها بیشتر تهییج شود. به عبارتی میتوان از رابطه مستقیم و نزدیک سلبریتی با هواداران در فضای مجازی به سود ملاقات و دیدار با سلبریتی در فضای واقعی سود برد، سودی که البته به جیب سرمایهگذارانی میرود که دیده شدن این سلبریتیها بخشی از برنامه تجاری آنهاست.
بیدلیل نیست که محققان حوزه شهرت، شهرت را بهمنزله یک کالا بررسی میکنند و بر این باور هستند که صنعت شهرت فقط باهدف کسب سود، سلبریتیها را تولید میکند. به همین دلیل نیز نویسندگان و دانشمندان همواره اصالت سلبریتیها در برابر چشم مردم را به چالش میکشند و بر این نظر هستند که در بازار سرمایهداری، این ماشین تبلیغات است که کیفیت ستارگان یا فرهمندی را بزرگنمایی میکند. در واقع آنها بدون توجه به استعداد واقعی یا دستاوردهای یک فرد از او یک سلبریتی پولساز میسازند.
در این میان افرادی که تن به این بازی ندهند به ورطه فراموشی میروند. این روزها کم نیستند بازیگرانی که مدام میگویند تعداد فالورها و لایکها در انتخاب یک بازیگر نقش دارد؛ یعنی سرمایهگذاران و تولیدکنندگان یک سریال یا فیلم سینمایی برای دیده شدن بیشتر اثر خود و برگشت سرمایه سراغ چهرههایی میروند که بیشتر دیده میشوند و نفوذ بیشتری دارند.
بنابراین سلبریتیها جزئی از یک فرایند تجاری شدن هستند. تجارتی که یکطرف آن سلبریتیها هستند و طرف دیگر سرمایهگذارانی که این سلبریتیها را دعوت به کار میکنند و رابطه آنها همواره آنقدر عیان نیست مانند حضور یک چهره در تبلیغ یک نوشیدنی بلکه گاهی رابطهای پنهان است و سلبریتی با سبک زندگی و استایل خود هوادارش را بهسوی یک جریان فرهنگی، محصول یا یک مجموعه سوق میدهد بیآنکه مخاطب آگاه شود و حتی این نفوذ سلیقه و منش او را بر خود احساس کند.
سلبریتیسازی برنامهای برای فروختن بیشتر
به گفته برخی محققان حوزه شهرت، سلبریتیها صرفاً اشخاص رسانهای هستند که بهغیراز یک برنامه تبلیغی پیچیده برای فروختن خودشان به مردم چیز دیگری ندارند تا آنها را متمایز کند. بر اساس این منطق این آدمها نه به دلیل کمبود دستاوردها است که به سلبریتی بدل میشوند بلکه گزافهگوییهای رسانهای دربارهی مسائل شخصی و رسواییهای آنها از آنها یک چهره میسازد. ازاینرو سلبریتی بودن، ساخته دست رسانههاست. این روزها هم که به مدد شبکههای اجتماعی آنقدر رسانه در اختیار است که سلبریتی بودن آنقدرها هم پیچیده نیست. فقط به عوامل کلیدی یعنی نحوه به نمایش گذاشتن و چگونگی انتشار این نمایش در دنیای نوشتاری و دیداری نیازمند است که راه و رسم آن را سرمایهگذاران در این حوزه خوب بلد هستند.
سرمایهگذاران صنعت شهرت نیاز دارند تا بر آتش شهرت سلبریتیها بدمند، سلبریتیها هم این روزها از هر کاری برای دیده شدن پروا ندارند. از جمله آرایش و پوشش خاص، لایوهای هر روزه و شاید چندباره در روز در موضوعات مختلف، نمایش مختلف و گاه متناقض از زندگی روزانه خود که گاهی به عزاداری برای پدر در روز و جشن شادی برای همسر در عصر همان روز منجر شده، حضور در تمام حوزهها از شعر و شاعری تا بالای منبر رفتن در مناسبتهای مختلف مذهبی و ملی و گاهی تولد خود. برای مثال همین چند روز پیش بود که خوانندگان گروه ماکان بند به دلیل نوع آرایش مو و استایل جدیدشان خبرساز شدند و حالا نوبت به آرش و مسیح رسیده که طور دیگری آن هم در اکران فیلمی که کارگردانش از چهرههای اینستاگرامی است و دادن مجوز به فیلمش خود به جنجالی تبدیل شد؛خبر ساز شوند. شاید هم خود را به رخ ماکان بند بکشند. رقابتی در ابتذال بیشتر که گویا این روزها خریدار دارد. مدل موی خواننده ماکان بند یا حضور این جمعیت و ناتوانی اداره کنندگان جلسه خودش به فرصتی برای بیشتر دیده و شنیده شدن آنها شده و شاید کمکی به فیلمهای سینمایی مزبور کند تا شاید آنها هم بیشتر دیده شود و سود بیشتری نصیب سازندگان آن نمایند؛ یک معامله سودده برای سازندگان فیلم، کارگردان و خوانندگان تیتراژ فیلم.
اما این فرایندی است که به دلیل سطحیسازی و سادهسازی امور به ابتذال میانجامد و سلبریتی را به چهرهای مبتذل تبدیل میکند که اتفاقاً به دلیل حضور همیشگی و هرجاییاش شهرت بیشتر کسب میکند.
همین عطشِ دیده شدن او را ارضا میکند و از طرفی بر شهرت او به کالایی قابلخرید و فروش دامن میزند. بدین ترتیب سلبریتی میتواند جایگاه خود را در بازار خریدوفروش ثبات بخشد و در یک چرخه متداوم شهرت بیشتر و پول بیشتر وارد شود. مسیری که البته به مخدوش شدن جایگاه هنری او میانجامد چون اغلب این چهرهها در عرصه هنری خود چندان چیزی برای عرضه کردن ندارند و ناگزیر هستند از این طریق حضور خود در عرصه هنری را تداوم بخشند. درواقع این افراد تنها هدفشان جلبتوجه است و دستاورد واقعی ندارند، آنها به مدد سرمایه به یک پدیده پولساز بدل میشوند درحالیکه استعداد و مایهشان در جدی نیست که نمایش داده میشود.
فرجام سخن
میشود از خبر ازدحام جمعیت در مراسمی که سلبریتیها حضور دارند بهسادگی گذشت و میتوان آن را بخشی از فرایند سلبریتی پروری مبتذلی دانست که به ترویج فرهنگ و هنر مبتذل میانجامد، فرایندی که شاید جمعیت حضور یافته در چنین مراسمهایی با گزینشهای سطحی به آن دامن میزنند و خواهناخواه سود زیادی را نصیب این چهرهها و سرمایهگذاران پشت پردهاش میکنند که گاه بیحسابوکتاب است. در واقع ما مخاطبان با گزینشگری در عرصهای که سوژههای زیادی برای جلبتوجه وجود دارد میتوانیم بازار این فروشندگان بیمایه را که شهرت کسبوکارشان است را کساد کنیم البته اگر بخواهیم.