شخص خاتمی هم چندان تمایل ندارد بازهم خود را خرج انتخابات کند، زیرا از یکسو ممکن است دیگر جامعه واکنش سراسر مثبت به درخواست او نشان ندهد و از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که حتی نیروهای اصلاحطلب هم بر خواست او به اجماع کامل نرسند
گروه سیاسی جهان نیوز: روزنامه شرق طی گزارشی به روند رو به افول محمد خاتمی در جامعه و همچنین در جبهه اصلاحات پرداخته و تصریح کرده که دیگر خاتمی جایگاه گذشته را در میان جبهه اصلاحات ندارد.
به گزارش جهان نیوز، این روزنامه اصلاح طلب نوشته است: غلامحسین کرباسچی چندی پیش در انتقادهایی رهبری اصلاحات را به چالش کشید. او گفته بود که اصلاحات دارای رهبری خاصی نیست و کسی تا به امروز نگفته است که فردی نقش رهبری اصلاحات را برعهده گرفته است. این سخنان او در زمان خود واکنشهای زیادی به همراه داشت و نزدیکان خاتمی به سخنان کرباسچی خرده گرفتند اما کرباسچی در گفتوگوی تکمیلی دیگری سخن خود را به این سمت برد که منظور، شخص محمد خاتمی نیست؛ بلکه اصلاحطلبان از نظر تشکیلاتی تا کنون لیدری برای خود تعیین نکردهاند که چنین فردی در قبال تصمیمات تشکیلاتی پاسخگو باشد. منظور کرباسچی هرچه بود و اینکه واقعا میخواست شخص خاتمی را نشانه برود یا مقصودش رهبری از منظر تشکیلاتی بود، بههرحال باعث شد تا اصلاحطلبان بیش از پیش نسبت به کارکرد سیدمحمد خاتمی در شرایط کنونی سیاسی توجه نشان دهند.
شرق در ادامه درباره آغاز روند رو به افول سیاسی محمد خاتمی نوشته است: عد از اعتراضات دیماه 96 که دولت و اصلاحطلبان متوجه شدند که بحران اقتصادی بیش از هر موضوع سیاسی، جناحی و حزبی برای مردم اهمیت دارد. وقتی دولت در معرض انتقادهای شدید قرار گرفت، بخشی از مخاطبان اصلاحطلبان نقدها را بهسوی خاتمی نیز بردند و دیگر حمایت از روحانی برگ برنده اصلاحطلبان محسوب نمیشد؛ چنانکه آرامآرام و بهویژه بعد از حوادث آبان 98 مشاهده شد که بسیاری از اصلاحطلبان با انتقاد به عملکرد دولت سعی کردند حساب خود را از دولت جدا کنند تا اولا بتوانند مقبولیت سابق را نزد پایگاه اجتماعی خود داشته باشند و از سوی دیگر در انتخابات پیشرو قضاوت عمومی بر ایشان همانی نباشد که بر دولت است. دراینبین، اتفاقا خاتمی بیش از دیگران همچنان بر ضرورت حمایت از دولت تأکید میکرد و اگرچه گویا او نیز انتقادهایی به عملکرد دولت داشت.
این روزنامه اصلاح طلبان در تشریح افول سیاسی و پایان یکه تازی محمد خاتمی در جبهه اصلاحات نوشته است: بعد از انتخابات مجلس بسیاری از شخصیتهای اصلاحطلب متوجه یک دغدغه مهم شدند که اگر در انتخابات1400 هم حضور مردم حداقلی باشد، اصلاحطلبان مانند انتخابات مجلس ناکام میمانند زیرا تجربه تاریخی نشان داده است سبد رأی اصولگریان ثابت است و ایشان همواره کف رأی خود را دارند و این درحالی است که اصلاحطلبان رأیی بالاتر اما سیال و غیرثابت دارند؛ به این معنا که ممکن است در یک انتخابات با ایجاد موج اجتماعی باعث پیروزی قاطع اصلاحطلبان شود و در انتخاباتی دیگر با کنارهگیری سبد رأی سیال، اصلاحطلبان در برابر رأی ثابت اصولگرایان شکستخورده انتخابات شوند. با مشاهده چنین وضعی دوباره بحث تأثیر خاتمی به میان آمد. برخی مانند کرباسچی این نقش را به دلیل آنکه در چارت دقیق رهبری بهمعنای تشکیلاتی قرار ندارد، چندان مؤثر ندانستند و برخی هم موضعگیری صریح خاتمی در انتخابات را آنچنان که در گذشته دیدهایم، مؤثر نپنداشتند. از طرفی فشارهای اقتصادی مردم را در شرایطی قرار داد که چندان مجال اقناعسازی سیاسی هم وجود نداشت. همه اینها در حالی رخ داد که شورای عالی سیاستگذاری بهعنوان یک تشکیلات اجماعساز اصلاحطلبان هم بعد از انتخابات مجلس دیگر جلسهای برگزار نکرد تا این شائبه قوت یابد که اصلاحطلبان در انتخابات1400 بدون هرگونه تشکیلات مرکزی وارد میشوند. این گزاره با ارائه نامزدهای حزبی هم تقویت شد؛ بهنحویکه در مقطع کنونی هرروز یکی از احزاب اصلاحطلب بهصورت مستقل از نامزد یا نامزدهای خود رونمایی میکند تا چنین برداشت شود که جبهه اصلاحات در غیاب تأثیر سخن خاتمی در بطن جامعه و نبود یک مجمع محوری با احزاب خود و البته با نامزدهای متعدد وارد انتخابات میشوند. ورود مجمع روحانیون مبارز به انتخابات هم جالب توجه است، زیرا در چند دورهای که خاتمی شخصا به موضوع انتخابات وارد شد، این تشکیلات به شکل کنونی اعلام حضور نکرد و مجموعه روحانیون مبارز ذیل نظر خاتمی حرکت کردند اما در این دوره پایگاه حزبی و تشکیلاتی خاتمی یعنی مجمع روحانیون بهصورت مستقل وارد شده است و حتی اینبار سید محمد موسویخوئینیها و نه خاتمی از اصلاحطلبان خواست که در انتخابات شرکت کنند. این گزاره نشان میدهد که شخص خاتمی هم چندان تمایل ندارد بازهم خود را خرج انتخابات کند، زیرا از یکسو ممکن است دیگر جامعه واکنش سراسر مثبت به درخواست او نشان ندهد و از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که حتی نیروهای اصلاحطلب هم بر خواست او به اجماع کامل نرسند؛ شاهد مثال این مدعا گفتوگوی اخیر فائزه هاشمیرفسنجانی بهعنوان یکی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی بود. سخنان دیروز جلال جلالیزاده شاهد مثالی دیگر است. او گفته است: «بر این باورم که خاتمی، شخص مستبد و خودرأی و خودخواهی نیست تا تلاش کند نظرات خودش را بر دیگران تحمیل کند». او در انتقادی ضمنی نسبت به کارگزاران هم گفته است: «اتهامهایی را که برخی از افراد به حزب اتحاد وارد میکنند، نمیپذیرم؛ حزب اتحاد یکی از احزاب قدرتمند اصلاحات است که فعالیتش در استانها و حضور در انتخابات مختلف نشاندهنده گستردهبودن پایگاه این حزب است حال کسانی که از حمایت و پشتیبانی مردم برخوردار نیستند یا پایگاه مردمی ندارند نباید با اتهام به حزب اتحاد، تلاش کنند که پایگاهی کسب کنند. بههرصورت اگر قرار باشد در بین اصلاحطلبان، حزبی براساس جایگاه مردمی، فعالیتهای حزبی، براساس کنگرهها و جلسات، اعلامنظرها و حمایت از مردم، قدرت برتری داشته باشد از نظر بنده، حزب اتحاد است». با چنین اوصافی آنچه در مقطع کنونی برای اصلاحطلبان یک مخاطره مهم به نظر میرسد، آن است که اولا در چند قدمی انتخابات ریاستجمهوری هنوز یک تشکل وحدتبخش شکل نگرفته است؛ ثانیا اگر در گذشته این امید وجود داشت که خاتمی بتواند در نهایت به اختلافنظرها پایان دهد و همه را بر یک موضوع واحد متفقالقول کند، اکنون تصور چنین نقشی برای او در پرده ابهام است.
باسلام ، خاتمی برای جامعه آگاه و دارای استقلال فکری ایران شخص قابل احترام و اخلاق مداری است که در یک خانواده ارزشی - مذهبی متولد و رشد یافته است . بهتر است در تحلیل موقعیت افراد کمی متعادل تر و منصفانه تر قلم بزنید. بالاخره همه ی ما روزی در پیشگاه عدل الهی برای اعمال خود پاسخگو خواهیم بود.