جدایی دین از سیاست همواره مورد سوال قرار میگیرد و جا دارد یکبار پاسخ آن را با عینکی قرآنی پیدا کنیم.
به گزارش جهان نیوز، مرتضی باقری زاده؛در شماره پیشین از پرونده «مدیر موفق از نگاه قرآن و حدیث» به سراغ نقش معنویت در حکمرانی رفته و این موضوع مغفول مانده در بین دولتمردان مورد بررسی قرار گرفت. در شماره هفتم از این پرونده در پی پاسخ به پرسشی مهم و پرتکرار خواهیم بود که آیا دین از سیاست جداست و یا خیر؟
یکی از مسائلی که همیشه مورد گفتگو و بحث و اختلاف نظر بوده، موضوع جدایی دین از سیاست است. بسیاری از افراد میگویند که دین را چه کار به سیاست؟
آنها میگویند که وظیفه دین هدایت مردم و راهنمایی آنها برای سعادت در دنیای دیگر است و دین باید اجازه دهد که سیاست راه خودش را برود و دخالتی در آن نداشته باشد.
اما جا دارد یک بار به سراغ قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام رفته، تا بررسی شود این تفکر مورد پذیرش این مراجع وارسته هست یا خیر؟
حرکت حضرت موسی به سمت فرعون برای اصلاح حکومت بود
خداوند در سوره طه، آیه ی ۲۴ به حضرت موسی(ع) میفرمایند: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى». با این ترجمه که، (اى موسى! اكنون) به سوى فرعون حركت كن كه او طغيان كرده است.
یعنی موسی(ع)، برای مبارزه با حاکمی که در روی زمین طغیان کرده است، باید حرکت کند.
در تفسیر نور، در ذیل همین آیه میخوانیم که، دين از سياست جدا نيست، موسى براى اصلاح حكومت حركت كرد.
پیامبران فقط موعظهگر نبوده و هدایتگری جامعه را عهده دار بودند
در همین زمینه سوره انبیا، آیه ۷۳ به این موضوع اشاره میکند. «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ».
با این ترجمه که، و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مىكردند و به آنان، انجام كارهاى نيك و برپايى نماز و پرداخت زكات را وحى كرديم و آنان فقط عبادت كنندگان ما بودند.
با کمک گرفتن از تفسیر نور، درباره آیه ۷۳ سوره انبیا این مطلب واضحتر میشود. پيامبران بزرگ علاوه بر مقام رسالت (رساندن پيام وحى)، امامت و رهبرى جامعه را نيز بر عهده داشتهاند.
بنابراین وظیفه پیامبران فقط نصیحت جامعه نبوده است؛ بلکه جامعه را رهبری میکردند.
پس مطابق با آنچه در تفسیر هفتاد و سومین آیه از سوره انبیاد در کتاب تفسیر نور آمده، دين از سياست جدا نيست.
حاکم شدن دین در کل جامعه جز سنتهای الهی است
حاکم شدن دین در کل جامعه هم جز سنتهای الهی است. آن جایی که در قرآن میفرماید «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ». با این ترجمه که، و همانا در (كتاب آسمانى) زبور (كه) بعد از ذكر، (تورات، نازل شده) نوشتيم كه قطعاً بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد.
این اتفاق جزو سنت های الهی است. در تفسیر نور درباره این آیه چنین آمده که، سنّت الهى آن است كه بندگان صالح، حاكم و وارث جهان باشند.
غدیر گواهی بر جدا نبودن دین از سیاست
اگر قرار بود که دین از سیاست بهرهای نداشته باشد، حاکم شدن بندگان صالح در روی زمین معنایی نداشت. اگر قرار بود که دین از سیاست جدا باشد، پس دلیل معرفی امیرالمومنین(ع)، توسط پیامبر چه بود؟
امیرالمومنین (ع) میتوانست بعد از پیامبر(ص) مردم را هدایت کند و کاری به حکومت نداشته باشد. به فرموده رهبر معظم انقلاب، مسئله غدیر، مشخص کننده جدا نبودن اسلام از مسائل سیاسی و اجتماعی است.
ایشان فرمودند: آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصى زندگى افراد؛ و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته، جوابشان مسئله غدیر است.۱۳۹۳/۰۷/۲۱.
و در جایی دیگر امام خمینی(ره) میفرمایند: والله اسلام تمامش سیاست است، اسلام را بد معرفی کردهاند.
اگر دین از سیاست جدا باشد، دیگر دینی نیز باقی نخواهد ماند
نکته مهم این جاست که اگر دین از سیاست جدا باشد، دیگر دینی نیز باقی نخواهد ماند. اگر سیاست را به افراد غیر دینی واگذار کنید، دیگر به علما هم اجازه تبلیغ دین را نمیدهند.
امام خمینی (ره) در اینباره میفرمایند: اسلام را همچو معرفی کردهاند به ما که ما هم باورمان آمده است که اسلام به سیاست چه، سیاست مال قیصر و محراب مال آخوند، محراب هم نمیگذارند برای ما باشد.
هر زمانی که سیاست مدارانی در راس کار آمدهاند که نگاه دینی نداشتهاند، یکی از تلاشهایشان از بین بردن دین در زندگی شخصی و اجتماعی مردم بوده است.
وقتی حکومت دست امیرالمومنین (ع) نباشد، کسانی راس کار خواهند آمد که به خودشان اجازه میدهند که به امامی که از طرف رسول خدا (ص) منسوب شده است، توهین کنند.
وقتی حکومت دینی نباشد، رسول خدا (ص) باید سه سال در شعب ابی طالب دوران سختی را بگذراند. وقتی سیاست از دین جدا شد، حاضر میشوند همه امکانات را در اختیار برگزیده خدا بگذارند، تا دست از تبلیغ دین خدا بکشد.
چه قدر ساده هستند کسانی که گمان میکنند که میشود حاکمیت اسلام نباشد و پیامبران و ائمه و علما دین را تبلیغ کنند.
اصلا نبوت از حاکمیت جدا نیست. همچنانکه برای آیه ۵۵ سوره یوسف چنین تفسیری آمده است. نبوّت، از حكومت و سياست جدا نيست، همچنان كه ديانت، از سياست جدا نيست. تفسیر نور.
حفظ دین وظیفه سیاست است
اگر قرار بود که نبوت و دین از سیاست جدا باشد، پس چرا حضرت یوسف(ع) خودشان پیشنهاد مسئولیت میدهند؟ «قالَ اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ». آیه ۵۵ سوره یوسف با این ترجمه همین موضوع را بیان میکند. (يوسف) گفت: مرا بر خزانههاى اين سرزمين (مصر) بگمار، زيرا كه من نگهبانى دانا هستم.
وظیفه سیاست و حکومت، حفظ دین است. وظیفهای که تفسیر نور در ذیل آیه ۵۵ سوره نور نیز به آن اشاره میکند. دين، از سياست جدا نيست، بلكه سياست و حكومت براى حفظ دين است.
سئوالی را که میتوان از افرادی که معتقدند دین از سیاست جدا هست پرسید، این است که آیا خدایی که جهان را آفریده، از اداره کردن آن جهان عاجز است؟
سخن كسانى كه امروز مىگويند: دين از سياست جداست، همانند سخن كسانى است كه مىگويند: حساب آفريدن جهان به اراده خداوند از حساب اداره كردن آن جداست. شعرا/۲۴: تفسیر نور.
قطعا كسى كه آفريد مىداند چه قانونى وضع كند. جا دارد نگاهی به آیه ۱۴ سوره ملک انداخت. «أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ». یعنی، آيا كسى كه آفريد، آگاه نيست؟
بنابراین حتما باید سیاست و دیانت را در کنار یکدیگر دید و جدا کردن سیاست و دیانت از یکدیگر مورد تایید قرآن و دین نیست.