به گزارش جهان نیوز، شهره پیرانی همسر شهید هستهای «داریوش رضایینژاد» به مناسبت هشتمین سالروز شهادت همسرش، دل نوشتهای را در اینستاگرام خود منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
هشت سال گذشته نتوانستم و نشد هیچ وقت در مورد تواناییهایش صحبت کنم به هزار و یک دلیل. هیچ وقت حق مطلب در مورد داریوش، تواناییها و خدماتش ادا نشد. البته بر این باورم «شهادت» بزرگ ترین پاداش بود که خداوند برای تمام آنچه از داریوش شنیده و دیده نشد در نظر گرفت.
اگر من و آرمیتا نمیتوانیم تنها با یادش آرام باشیم نه به خاطر داریوش (که سعادتمند دنیا و آخر شد) که برای خودمان است. همواره اعتقاد داشتهام آخرین تصویر از فردی که از این دنیا میرود ماندگارترین تصویر در ذهن ماست!
از آرمیتا چندی پیش پرسیدند آخرین تصویری که از پدرت در ذهنت هست چه تصویری است؟ گفت: آخرین تصویر روز شهادت پدرم و صحنه شهادت پدرم است!
شاید اگر خداوند به من قدرت انتخاب میداد ترجیح میدادم که آخرین تصویر از داریوش در ذهن من و دخترمان صحنه شهادت داریوش نبود! ترجیح میدادم با لبخند از در خانه بدرقهاش میکردم، تا هر وقت میخواست به یاد بیاورمش در چارچوب در آپارتمانمان برایم ظاهر شود؛ ولی نشد ...
آخرین تصویر از داریوش در ذهن من تصویر داریوش است که با شلیک اولین گلوله (که بعدها فهمیدم به بازوی چپش بوده) سرش رو به سمت فرمان ماشین خم کرد. وقتی بقیه گلولهها به پیکرش اصابت کرد به سمت صندلی من خم شد. چشمانش نیمه باز بود، انگار که خواب باشد (همیشه چشمانش موقع خواب نیمه باز بود). از گلولهای که به گردنش اصابت کرده بود رد باریکی از خون بیرون زده بود.
از سرش خون روی بینیاش چکه میکرد. سمت چپ ریهاش که بعدها فهمیدم قلبش بود را یک گلوله سوراخ کرده بود و ... من و آرمیتا وحشت زده و سراسیمه تمام این صحنهها را تنها در آن روز گرم اول مرداد سال نود نظارهگر بودیم. انگار که وسط تهران این اتفاق نیفتاده، انگار وسط بیابان تنها گیر کرده بودیم، آنقدر که تنهاییمان در آن لحظات عمیق بود!
... و آخرین تصویر از داریوش اینگونه در ذهن ما ماندگار شد هر چند اکنون که به رفتنش فکر میکنم، خوشحالم که مزد خدماتش را با شهادت گرفت.
اما داریوش عزیزم!
از تو و رفتنت برای آرمیتا طوری گفتهام که آرزویش این است که جا پای جای تو بگذارد در خدمت به این سرزمین!
یادت باشد
«از یاد تو برنداشتم
دست هنوز» پس به یادمان باش!
منبع : دفاع پرس