پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - 28 Mar 2024
 
۰
صبح نزدیک است محکم‌تر قدم بردار/ می‌رسیم ای همسفر، تنها کمی دیگر...

پنج سروده جدید درباره شهدای تروریستی زاهدان

يکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۳۷
کد مطلب: 672694
در پی حادثه تروریستی خاش-زاهدان و شهادت تعدادی از کارکنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سروده‌هایی از محمدصادق میرصالحیان، میلاد عرفان‌پور، محمد مرادی، حجت‌الاسلام محمدحسین انصاری‌نژاد و معصومه اسکندری در این گزارش آمده است.
به گزارش جهان نيوزبه نقل از حلقه وصل در پی حادثه تروریستی خاش-زاهدان و شهادت تعدادی از کارکنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سروده‌هایی از سوی شاعران آیینی کشورمان منتشر شد.

در ادامه سروده‌هایی از محمدصادق میرصالحیان، میلاد عرفان‌پور، محمد مرادی، حجت‌الاسلام محمدحسین انصاری‌نژاد و معصومه اسکندری آمده است:

زن و بچه‌ت تو خونه منتظرن
ای مسافر کجای این راهی
تو پیامت نوشته بودی که
میرسی آخرای این راهی
دل من شور میزنه امشب
نکنه بین راه وایسادی
نکنه پای آخرین اتوبوس
جاتو به هم قطاریات دادی
خبر اومد که باز دشمن ها...
انتحاری زده‌ن به قلب سپاه
خونه آوار شد روی سر من
نکنه تو....سپاه...بین راه...
تو رسیدی ولی توی تابوت
خسته از این مسیر، خوابیدی
سوخته سرتاپات، انگاری
روضه مادرو به چشم دیدی
تو که دیدی بیا و روضه بخون
بلکه آروم بگیره همسر تو
ای فدای صدای روضه‌خونت
ای فدای نگاه آخر تو
پسرت رو بغل بگیر بابا
پدر و مادرت رو آروم کن
برمیگردی خونه یا می‌مونی
زود تکلیف ما رو معلوم کن
تو ولی همنشین اربابی
مگه میشه حسین رو ول کرد
مگه میشه تو کربلا بود و
واسه رفتن به جنگ دل‌دل کرد
ای شهیدِ رفیقِ همسفرم
کربلا رفتی التماس دعا
قول میدم پسر بزرگ کنم
مثل باباش فدایی زهرا...
شعر از محمدصادق میرصالحیان
 

آزموده طاقت ما را غمی دیگر
خون ما، امضای عهد محکمی دیگر
شاهنامه آخرش خوب است و می‌آید
از پی هر رستم ما رستمی دیگر
در نگاه ما که از رفتن نمی‌مانیم
جاده زیباتر شد از پیچ و خمی دیگر
عالمی بر ما هجوم آرند اگر، غم نیست
ما که یاری می‌شویم از عالمی دیگر
صبح نزدیک است، نزدیک است، نزدیک است
شستشو کن چشم را با شبنمی دیگر
صبح نزدیک است محکم‌تر قدم بردار
می‌رسیم ای همسفر، تنها کمی دیگر...
شعر از میلاد عرفان‌پور
 
شکوفه‌ها که پر از عطر عید می‌رویند
به خیر مقدم سال جدید می‌رویند
بهار می‌رسد و سبزه‌های چشم به راه
به شوق سفره‌ی تحویل عید می‌رویند
قنوت شاخه پر از ربنای غیرت کیست؟
که برگ ها مست از یا مجید می‌رویند
به رستخیز بیاندیش، این تجلی اوست
که یک به یک گلدان ها: سعید می‌رویند
به لاله های پر از خون نگاه کن! انگار
به جلوه خوانی "حبل الورید" می‌رویند
شکوفه‌ها شهدای غریب در کفنند
که اینچنین سرخند و سپید می‌رویند
از آب و آتش این باغ را مترسانید
درخت‌ها هم اینجا شهید می‌رویند.
شعر از محمد مرادی
 
برقامت باغ تو اگرتیشه می‌آید
صدسروجوان باز ازاین ریشه می‌آید
دیده ست سیاووش تورادشنه به پهلو
سیمرغ سراسیمه براین بیشه می آید
رعدست و یا تیغ سواری که ستم سوز
برفرق شغادان ستم پیشه می‌آید
ای چله نشینان خدا،گوش به چاووش!
شب خوانی این باغ پس از تیشه می‌آید
می‌بینم از این پنجره آن تیغ به کف را
خونخواه ترک خورده‌ترین شیشه می‌آید
این زمزمه‌ی خون چهل سالگی توست
این برگ و بر از سرخی اندیشه می‌آید
شعر از حجت‌الاسلام محمدحسین انصاری‌نژاد
 
باز هم هجرت پرستوها
کوچه‌ها، شهرها ،گذرها سرخ
بوی سیبی ز جاده می‌آید
باز تیتر همه خبرها سرخ
ملت از داغهای پی در پی
همچو فولاد آبدیده شده
تا که دستان شومت ای دشمن
سالها از وطن بریده شده
کینه هاتان چهل ساله شد و
تلخ شد مزه دهان‌هاتان
کینه ها تیر شد فرود آمد
مرگ بر چله کمانهاتان!
گر چه از خون مرزبانانت
لاله کاریست مرزهای تو
"کشورم ای شکوه پابرجا"
میشود باز جان فدای تو
ای عزادار تلخکامی‌ها
خطه سرخ رستم دستان
صبح موعود میرسد از راه
صبر کن صبر ای شهیدستان
شعر از معصومه اسکندری
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *