کار آخوندی به تحلیل اعدامها رسید/ فایده اعدام امثال سلطان سکه چیست؟!
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۵
کد مطلب: 653234
عباس آخوندی وزیر مستعفی راه و شهرسازی طی یادداشتی اعدام سلطان سکه را اقدام گذرا برای خنک شدن برخی جگرها دانست.
به گزارش جهان نيوز، عباس آخوندی وزیر مستعفی راه و شهرسازی طی یادداشتی اعدام سلطان سکه را اقدام گذرا برای خنک شدن برخی جگرها دانست.
متن کامل یادداشت آخوندی را در ادامه بخوانید:
سلطان سکه و همکارش اعدام شدند. اینک سؤال این است که این نوع اقدام تا چه حد ظرفیت بازدارندگی دارد و چه کمکی به بازگشت ثبات به بازار میکند؟ و تا چه حد به حکومت قانون، توسعه سرمایهگذاری و رشدِ تولید ملی یاری میرساند؟ تا آنجا که من بهیاد دارم این دو سومین و چهارمین افرادی هستند که به جرمِ اخلالِ اقتصادی پس از روزهای اول انقلاب اعدام میشوند. البته فردِ پنجمی نیز وجود دارد که محکوم شده و لیکن، حکمش اجرا نشدهاست.
در خبرها خواندم که خطیبِ نماز جمعهی تهران، بسیاری دیگر از خطیبان جمعه، برخی نمایندگان محترم مجلس، سیاستورزان و برخی کارشناسانِ در دسترسِ رسانهی ملی از این اقدام استقبال کردهاند. بر اساسِ آنچه این بزرگان اعلام کردهاند، حتما در انطباق حکم با شرعِ انور ایرادی وجود ندارد و حجت تمام است. از این منظر من سخنی ندارم. لیکن، سؤالِ من، سودمندیِ آن از حیث اقتصادی و اجتماعی و حکومت قانون است.
بهقاعده فرض بر این است که این اقدام دارای قدرت بازدارندگی حتمی است.
سوداگران و متخلفان بزرگ از این مجازات سنگین هراسناک میشوند و از دستیازیدن به چنین جرائمی دستِکم تا اندازهای امتناع میکنند، عاملان بیثباتی بازار منفعل میشوند و بازار تثبیت میشود. جامعه نیز حکومت را در کنارِ خود حس، پیام جدیت و قاطعیت از حاکمیت در سرکوبی فساد دریافت میکند. لذا، وجدان جامعه آرام مییابد؛ بهقولی برخی جگرها خنک میشود. مردم به حاکمیت اعتماد بیشتری میکنند و با آن همراهی بیشتری مینمایند.
ولی سؤال این است که آیا بهواقع این چنین است؟ آیا اطلاعات دقیق پروندهی دو مورد پیشین پس از اجرای حکم برای یادگیری عمومی انتشار یافت؟ آیا در دو مورد پیشین چنین نتایجی حاصل شد و هیچ قرینهای برای اثبات این مدعاها وجود دارد؟ آیا هیچ تحقیق میدانی چنین فرضیههایی را ثابت میکند؟
خاطرم هست که در حاشیه جلسه شورای رقابت به قاضی سراجِ عزیز که هر دو عضو آن شورا بودیم گفتم که شما مهآفرید را به اتهام افساد بر روی زمین محاکمه میکنید. بر اساس اعلام نمایندهی دادستان تهران در جلسهی دادگاه، اتهام وی عبارت است از: افساد فی الارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق تبانی و فساد در شبکهبانکی کشور و توسل به روشهای متقلبانه و مجرمانه و اخذ میلیاردها تومان وجوه غیرقانونی، با علم به مؤثر بودن موضوع در مقابله و اضرار به نظام و مشارکت در کلاهبرداری کلان و تحصیل مال از طریق نامشروع جمعاً به مبلغ 28،554،400،000،000 ریال با تشکیل و رهبری یک شبکه سازمانیافته برای ارتکاب جرایمی نظیر ارتشاء، اختلاس، کلاهبرداری، جعل و استفاده از اسناد مجعول و صوری، شرکت در پولشویی از طریق مصرف عواید حاصل از جرم پرداخت بیش از سی فقره رشوه، استفاده از اسناد مجعول متعدد مرتبط با گشایشهای اعتبار اسنادی تنزیل شده و معاونت در جعل اسناد و تسهیل وقوع بزه اعلام کرد.
سؤالِ من از ایشان این بود که آیا یک فرد با همدستی چند نفر میتواند بر روی زمین افساد کند، نظم را برهم زند و قاعدهی فاسد بنیاد کند و یا این اتفاق در غیاب حکومت قانون صورت میگیرد؟ اگر او فسادی انجام داده که براساس پرونده و اعترافها حتما انجام داده، آیا او ایجاد کنندهی فساد بر روی زمین و مُخلِّ نظمِ عمومی است و یا فردِ فاسدی است که از فضای بیقانونی، ناکارآمدی قانون و نحوهی اعمال آن و بیانضباطی مالی حاکم حداکثر سوءاستفاده را به نفعِ خود کردهاست؟ اینک آن سؤال همچنان باقی است. اگر هر روز خبری از کشف فساد در گوشهای میشنویم، آیا میتوانیم اتهام افساد را متوجه متهمان نماییم؟ و یا آنان افراد فاسدی هستند که در بستر بیقانونی چون قارچ میرویند و چون هزینهی فساد، سرجمع در ضعفِ حکومتِ قانون کم است، میتوانند با کمترین مانع شبکهی فاسد و فساد ایجاد کنند؟ آیا اینگونه اقدامها میتواند هزینهی فساد را افزایش دهد و یا راهکار در برقراری حاکمیتِ مؤثر و کارآمدِ قانون است؟
به گمانِ من، گسترشِ فساد و عدمِ حاکمیتِ قانون دو روی یک سکهاند. آیا با عبور از قانون میتوان به جنگ با فساد رفت؟ بیقانونیِ خوب و بد وجود ندارد. از نظر ذهنی، در عبور از قانون میتوان نیتِ خیر داشت لیکن، بیتردید نتیجه معکوس خواهد بود. هیچ هدفِ آرمانی و بزرگی نمیتواند سرپیچی از قانون را توجیه کند. هیچ وضعیت و شرایطی نمیتواند تخطی از قانون را مشروع سازد. بر اساس اصل هفتاد و نهم قانون اساسی حتی در حالت جنگ و شرایط اضطراری نظیر آن، دولت صرفا حق دارد با تصویب مجلس شورای اسلامی موقتا محدودیتهای ضروری را برقرار نماید، ولی مدت آن به هر حال نمیتواند بیش از سی روز باشد و در صورتی که ضرورت همچنان باقی باشد دولت موظف است مجددا از مجلس کسب مجوز کند. این متن قانون اساسی است.
بهنظر میرسد که علیرغم تاکید قانونِ اساسی و گذشت بیش از یکصد سال از نهضت مشروطیت با شعار حکومتِ قانون هنوز مفهومِ قانون در نظام هنجاری حکمرواییِ کشور جای باز نکرده و حکم امر مستحبی را دارد که عندالاقتضا بهتر است به آن عمل شود.
لذا، جهتِ تامینِ منابعِ مالی ادارهی شهر، گروهی شهرفروشی را آغاز کردند و اکنون امری مباح و ناگزیر اعلام میشود. ولی وقتی فساد این روش آشکار میگردد، آدرس سوداگران بزرگ شهری؛ البته از گروهی خاص به افکار عمومی داده میشود. طرفه آنکه ابتدا امضای طلایی بهرسمیت شناخته میشود و سپس توصیه به جابجایی ادواری صاحبان آن صورت میگیرد. ظرف یک مدت کوتاه دهها بخشنامهی ارزی و بانکی صادر میگردد و سامانههای متعدد ایجاد میشود سپس در پیِ جمشید بسمالله و سلطان سکه و ارتباطهای خارجی میروند.
هنوز در حیرتم که چرا در ایران همچنان سُرنا از دهانهی گشاد آن نواخته میشود. راهکارِ آسانتر حاکمیت قانون و قبول نظریهی علمی، مشروط بر داشتن شهامت عبور از وسوسهی حفظ منافع شخصی و گروهی به سمت منافع ملی و تعهد به ارزشهای اخلاق عمومی است. بیمبناترین سخن آن است که گفتهشود باید از بحثهای انتزاعی و تئوریک خود را برهانیم و به سمت کارایی و حل مشکلات برویم. حضرات توجه ندارند که نظریه محصول تامل در امر واقع است و از ناکجا نیامده است و بدون نظریه چگونه میتوان سمتوسوی کارایی و حل مشکلات را یافت. اگر نظریهای نتواند یک امر واقع را تبیین کند، از اساس فاقد ارزش است. چنان اینان امرِ نظری را محکوم میکنند که گویی نظریه تاملات در عالمِ خلسه است و یا آنکه بدون نظریه میتوان حرکت کرد.
حرکت بدون نظریه چون حرکت در تاریکی بدون چراغ است که جز دوری از مقصد ثمری ندارد. به فرمودهی امام صادق (ع) هر که بدون بصیرت عمل کند مانند کسی است که بیراهه میرود هر چند شتاب کند از هدف دورتر گردد.
لازم به ذکر است، عباس آخوندی که از او به عنوان یکی از ناکارآمدترین وزاری تاریخ پس از انقلاب در برخی رسانه ها یاد می شود، پیش از این نیز با نوشتن یادداشت های حاشیه ساز شده است.
روح حضرت امام خمینی کبیر با اولیا الهی محشور باد که تا کجاها را می دید وقتی که فریاد می زد:
" نگذارید انقلاب اسلامی به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد"
قطعا و بدون شک سرسپردگان جریان لیبرالیسم مصداق بارز و قطعی نااهلان و نامحرمان برای انقلاب اسلامی هستند.
وقتی کار کشور بیوفته دست یک مشت تندرو مثل حسین شریعتمداری و علی زاکانی و .... و مملکت را چند تا مداح اداره کنن می خواهی مملکت بهتر از این باشه ؟ ...!!!!!!!!!
سایت شما گویی نظرات مبنایی و اعتقادی را در مورد انحراف این اشخاص را نمی گذارید و صرفا مطالب دیگر را می گذارید. به نظرم می آید نباید چنین نظراتی را گذاشت چون شما منعکس نمی کنید. لطفا این را هم منعکس نکنید چون برای خودتان است.
مبارزه با مفاسد اقتصادی و مفسدان و... مستقیم جای خود، بسیار هم خوب و متین؛
سوال بنده این است در مورد سایر مفاسدی که با اهمال، سوء مدیریت دانسته و آگاهانه، حیف و میل منابع و سرمایه های کشور، تعطیلی ظرفیتهای جامعه، عدم عمل به تعهدات و وعده های داده شده ( ساخت مسکن اجتماعی) به میزان صفر درصد پیشرفت، ایجاد تورم افسار گسیخته، به تعطیلی کشاندن کارخانه ها و واحدهای تولیدی به دلیل از کار انداختن بخش مولد و اشتغال زای مسکن، دامن زدن به نرخ تورم و افزایش سرسام آور مسکن با انباشت تقاضای مسکن و عدم پاسخگویی به نیاز بازار، توهین به شخصیت آحاد جامعه از بازماندگان سانحه دیده گرفته تا خبرنگاران، در مورد مسئولینی که با کوتاهی، اهمال و بی مسئولیتی و کارنکردن طمع امکان انجام فساد را در مخلیه و پیش بینی های امثال وحید مظلومین و محمدسالم ایجاد می کنند و به آنها در ارتکاب مفاسد انگیزه . نیرو می دهند و آنها با رصد اقدامات تصمیم گیران و مسئولین پیش بینی می کنند و این جرایم را مرتکب می شوند و دهها نمونه دیگر... چه برخوردی باید کرد؟!
اضافه کن 6 سال سرکارگذاشتن و به سخره گرفتن یک ملت 80 میلیونی را و دست آخر سر وته آن را با یه نامه چند خطی به رییس جمهور بست با این مضمون که ببخشید من با تیم شما هماهنگ نیستم! خداحافظ. به همین راحتی.
حتماً محتوای این نوشته متن خوب و منطقی ای می باشد و لیکن طرح آن از سوی کسی که سالهای طولانی در بالاترین مسند اجرایی مربوطه بوده و فرصت فراهم نمودن حاکمیت قانون و رفع موانع ان را داشته و می توانسته با فساد برخورد نماید، بسیار عجیب است ...!
چند تا کار از اول انقلاب شل گرفته شده است. یکی برخورد بدون سریع و قاطع با پدیده های پرونده های مالی است.
روح خلخالی شاد. این روزها اگر بود کسی جرات نمیکرد حتی یک چک بی محل بکشه.
اگر اعدام راه حل مشکلات بود که تا الان حل شده بود. متاسفانه مسئولین نظام نمی دانند که با راه حل های عوامانه نمی توانند مسائل را حل کنند و زمان ثابت خواهد کرد که این اعدام ها هم نخواهد توانست مشکلات اقتصادی را حل کند.
برداشت من از حرفهای آخوندی اینه که سیستم رو طوری طراحی کنند که نشه داخل اون فساد کرد اگگر این رو گفته باشه خب حرف حقی زده ولی مشکل حرفش اینجاست که طراحی این سیستم وظیفه مثل تو بوده که 6 سال کار به درد بخوری نکردی...!!!!!
کسی که از همان اوایل و اوان انقلاب پست وسمت گرفت بعد که رای نیاورد و یه دوره تو سالهای 84-88 از قدرت کنار رفت علیه همین نظام و انقلاب صف بست.
کسی که 40 سال مدیر رده بالای این کشور بوده انواع اقسام پستهای عالی رتبه کشور رو تجربه کرده بعد مدیریت کشور رو زیر سوال می برد.
کسی که خودش از گردانندگان و تصمیم گیران این سیستم هست بعد سیستم رو زیر سوال می برد.
و...
به نظرم طبیعیه که ایشون بعد از این به چنین تحلیل هائی رو بیاره.بالاخره مردم باید هزینه انتخابشون رو پرداخت کنند.فرقی هم نمیکنه در کسوت وزارت .نشد شهرداری تهران اونم نشد حوزه نظریه پردازی و ...!
پاسخ من به اونهایی است که یک حرف نادرست و عجیب را عَلَم کردند و مدام دست به دست میچرخونند. محاکمه آخوندی. اخه محاکمه به چه دلیل؟؟ اصلا فکر کردید از نظر حقوقی حرفتون درست هست یا نه؟
حرف من را ناقص منتشر ک دند. اصل حرف من را منتشر نکردند. اصلا نمیدونم چرااااا. هیچی داخلش. من احمق را بگو که دارم از دل زوریخ اخبار مملکت را اونم از طریق همچین سایت کثیفی دنبال میکنم.