کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

اشتباهات محاسباتی مدیران؛

چرا اقتصاد کشور به اینجا رسید؟/ رویکرد جدید دولت در قبال اقتصاد چه خواهد بود؟

7 تير 1397 ساعت 14:59

چند عامل مهم اقتصاد کشور را بیمار و وارد یک بحران کرده و بازار را با بی ثباتی روبرو ساخته است.


گروه سیاسی جهان نیوز، امیر حمزه نژاد: اقتصاد کشور روزهای پر تلاطمی را سپری می کند. اقتصادی که قرار بود هر روز یک گشایش و پیشرفت را با توجه به وعده ‌هایی که دولت یازدهم داده بود به خود ببیند. اما همین اقتصاد چندسالی است که در رکود فرو رفته و چشم ها را برای رونق چشم انتظار گذاشته است. اینکه چه دلایلی سبب شده تا وعده های دولتمردان تحقق نیابد و بازار کشور با وضعیت نابه سامانی روبرو شود چند دلیل عمده دارد که در ادامه به  آن می پردازیم.

نگاه توسعه محور به خارج از کشور
این نگاه را برخی از افراد آکادمیک نزدیک به دولت از جمله محمود سریع القلم از ابتدای تشکیل دولت روحانی در سال 92 مطرح کردند. هر چند که روحانی در شعارهای انتخاباتی خود در همین سال بیان کرد که تعامل با دنیا را راهبرد خود قرار داده و سعی می کند درها را باز کند تا توسعه و پیشرفت را کشور در آغوش بگیرد.

این مسئله سبب شد تا تمرکز دولت بر سیاست خارجی و تیم دیپلماسی کشورمان و حل مسئله هسته‌ای باشد. این سیاست به برجامیزه کردن میان کارشناسان تعبیر شد. برجامی که این روزها با عهد شکنی آمریکا و بی تاثیری اروپایی ها به کما رفته و برخی نیز فاتحه آنرا خوانده اند.

قاچاق کالا
قاچاق کالا در ایران، از حجم و دامنه بالایی برخوردار است به گونه‌یی که بسیاری از مناطق کشور را در بر گرفته و آثار سوئی نیز بر اقتصاد کشور برجا گذاشته است. قاچاق اگر برای برخی از افراد بیکار خصوصا در مناطق مرزی یک شغل کاذب و زودگذر برای امرار معاش روزانه ایجاد می کند اما درواقع خود ضداشتغال است و با انباشت کالاهای بعضا غیر برنامه ریزی شده و غیر ضروری بر کشور به تولید ملی ضربه شدید وارد کرده و سبب ورشکستگی صنایع بزرگ و کوچک می شود. از بین بردن فرصت‌های شغلی به جهت غیرمولد بودن قاچاق یکی از نتایج زیانبار آن است. قاچاق فرهنگ غیرمولدی در کشور به وجود می آورد و باعث اختلال در بازار و چند نرخی شدن کالاها می شود که خود مشکلات عمده ای به وجود می آورد. گریز سرمایه قابل بازده و ایجاد فقرعمیق در کشور از جمله نتایج بزرگ قاچاق است. البته در سال جاری اقدامات مناسبی در خصوص جلوگیری از قاچاق کالا صورت گرفته است که اگر روند سفت و سختی همراه با حمایت از تولید داخلی در کشور صورت بگیرد و رشد و پرورش اقتصادهای محلی در دستور کار قرار بگیرد بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور رو به بهبود می رود.

نفتی بودن اقتصاد کشور
اقتصاد ایران همواره به یک کالا آنهم نفت وابسته بوده است و پشتوانه اقتصاد ایران را نفت و نه تولیدات دیگری که ایران را در کل جهان سرآمد کرده، بوده است. نفت یک نوع تنبلی اقتصادی برای کشور به بار و نظام رانتیر اقتصادی به وجود آورده است. از این رو همواره مطرح شده است که کشورمان بایستی در چاه های نفت خود را برای رسیدن به خودکفایی و پیشرفت ببند. در حوزه های مختلف از جمله ترانزیت کالا بخصوص اینکه ایران در چهار راه جهانی قرار دارد ایران پتانسیل های اقتصادی بالایی دارد که می توان با آن وابستگی به نفت را کم کرد و رونق اقتصادی را در مبادی دیگر به وجود آورد.

بخصوص اینکه بیم آن می رود که اقتصاد تک محصولی نفت با ضربه های شدید تحریمی بیشتر متزلزل شود. کما اینکه اخیرا نیز دانلد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برای این منظور کشورهای خریدار نفت ایران را نیز تحت فشار قرار داده است. از سوی دیگر گفته می شود که نفت برای پیشرفت سایر حوزه های اقتصادی منبع درآمد خوبی است اما متاسفانه این موضوع بیشتر به منبع درآمدی برای گذران امورات دولت ها و نهادهای دیگر تبدیل شده که به هدر رفت سرمایه ملی و همچنین ضربه پذیر بودن اقتصاد ایران منجر شده است.

خلاء فرهنگ توسعه در میان مدیران
مدیران کشور بیشتر در حوزه مدیریتی خود به گذران امورات و روزمرگی دچار شده اند. تفکر توسعه محور کمتر در مدیران وجود دارد و بعضا دیده می شود که اراده ای نیز در این خصوص نیست که این موضوع بسیار معضل بزرگی در حوزه مدیریتی است. بسیاری از کارشناس مدیریت ضعیف را باعث اقتصاد ضعیف و متزلزل در کشور می دانند وگرنه با پتانسیل ها و ظرفیت ها  و منابع عظیمی که در کشورمان وجود دارد نبایستی کشور در این وضعیت اقتصادی دچار می شد. در این خصوص عدم راهبردی و با برنامه ریزی عمل کردن مدیران سبب شده تا مدیران تنها مشغول به امور روزمره شوند و بعضا حتی در گذر زمان معضلات مهمی در زیر مجموعه مدیریتی آنان به واسطه این روزمرگی و عدم نگاه به آینده رسوخ می‌کند که آسیبی برای مدیریت کشور است. عدم حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت و قدیمی شدن ابزار عملکردی نهادها که باعث عقب ماندگی آنان شده یکی از این موارد است.

اشتباه محاسباتی برخی از مدیران نیز مزید علت شده تا مدیریت کشور به سمت و سوی درست سوق نیابد. در این حیطه شاهد آن هستیم که برخی از مدیران بی انگیزه و خسته در شاهراه های مدیریتی قرار گرفته اند که متاسفانه این مدیران با افکار کهنه ترمز پیشرفت کشور را کشیده‌اند. از سوی دیگر مدیران به طور واکنشی و نه راهبردی در برابر مسائل مختلف عمل می کنند که همین امر نیز سبب شده تا کشور در حوزه مدیریتی بی حساب و اتفاقی به هر جهت که باد حوادث بوزد، مسیر خود را طی کند.

متاسفانه دیده می شود که برخی ازمدیران تا به صندلی ریاست می رسند کمترین کاری که می کنند سوء استفاده از قدرت برای پیشبرد اهداف شخصی و ثروت اندوزی است. در این حیطه نزدیکان مدیران منفعت بسیاری با توجه به رانتی که از منبع قدرت می گیرند کسب می کنند. مثلا دیروز بیان شد که دولت به چند نفر در بازاری که سکه گران شده است 4 میلیون سکه فروخته است. یا اینکه برخی از افراد ارز دولتی دریافت کرده اند و در بازار به بهای گزاف و حتی بالاتر از بازار آزاد فروخته اند و سود کلان به جیب زده اند. در این شرایط وقتی دولت خود به افراد سوجو رانت می دهد دیگر از شرکت ها و نهادهای خصوصی چه انتظاری می توان داشت.

نهادها در خدمت اقتصاد مقاومتی نیستند
اگر نگاهی به رشد و توسعه کشورهایی مانند چین که امروزه در صدر اقتصادهای جهان قرار دارد بیندازیم، متوجه رشد اقتصادی اژدها از طریق رشد و توسعه بنگاهها و صنایع کوچک می شویم. چین با تولید کالاهای کوچکی مانند اسباب بازی بازار جهان را به تسخیر خود در آورد و بعد از مدتی به سمت محصولات صنعتی بزرگ پیش رفت. استفاده از نیروی انسانی ارزشمند و پرتلاش ازجمله مشخصه‌های اقتصادی کشورهای جنوب شرق آسیاست.

بانکها از جمله اصلی‌ترین نهادهای ساختار اقتصادی کشورها هستند. بانکها وظیفه جمع‌آوری نقدینگی و سرمایه‌گذاری و کمک به تولید و تنظیم بازار پولی و مالی را دارند. اگر بانکها به بیماری خود منفعتگرایی دچار شوند و ریسک‌پذیری خود را برای کمک به تولیدات بزرگ و کوچک کنار بگذارند و خساست به خرج دهند، قطعا اقتصاد کشور دچار مشکل می‌شود. هماهنگی میان بنگاههای خصوصی و بانکها و تامین سرمایه بخش خصوصی ازجمله وظایفی است که اگر بانکها به خوبی آن را مدیریت کنند هم به اقتصاد کشور کمک می‌کنند و هم میتوانند با سود و منفعت حاصل از این کار کسب درآمد خوبی داشته باشند.

اگر در این 5 سالی که دولت در حوزه سیاست خارجی سرمایه گذاری کرده بود و رسانه های حامی آن با کار ژورنالیستی امید واهی به مردم نمی دادند و به سرمایه داخلی نیز نگاه توسعه محور صورت می گرفت، این روزها شاهد نوسانات بازار و اعتراض برخی نبودیم. در واقع این اقتصاد نا به سامان محصول تفکری است که توان داخلی را نادیده گرفته و چشم به دستان غربی ها دوخته بود. فرصتی که مانند همیشه از دست رفت و البته فرصتی باقی مانده را می تواند با راهبردی اقتصاد مقاومتی و امید بستن به توان داخلی در جهت شکوفایی کشور مغتنم شمرد. 


کد مطلب: 623305

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/623305/چرا-اقتصاد-کشور-اینجا-رسید-رویکرد-جدید-دولت-قبال-خواهد

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com