گروه سیاسی جهان نیوز، کمیل نقی پور: بازی برجامی ترامپ به پایان رسید و رئیسجمهور آمریکا در نطق خود در شامگاه سهشنبه (19 اردیبهشت) اعلام کرد که آمریکا از برجام خارج میشود. هرچند اقدام ترامپ دور از ذهن نبود و از مواضع وی بهخصوص در هفتههای گذشته قابل حدس بود که آمریکا بهصورت رسمی از برجام خارج میشود، اما واکنش رئیسجمهور ایران به اقدام آمریکا «تعجببرانگیز» بود. حسن روحانی در نطق تلویزیونی خود بعد از اعلام خروج آمریکا از برجام گفت که ایران طی چند هفته آتی وزیر امور خارجه ماموریت پیدا کرده است با دیگر کشورهای 1+5 رایزنیهای خود را ادامه دهد و در صورتی که منافع برجام توسط این کشورها تامین شود، ایران در برجام باقی خواهد ماند.
رئیسجمهور در حالی بر بقای برجام بدون آمریکا تایید کرده که با اعلام خروج آمریکا از برجام عملا مرگ برجام فرارسیده است. اما اظهارنظر سهشنبهشب رئیسجمهور حاوی نکات و پیامهای قابلتاملی است که در ادامه به آن اشاره میشود:
1: حسن روحانی که رویکرد دولتش در سیاست خارجی را برمبنای ایده «بستن با کدخدا» استوار کرده بود با گذشت تقریبا پنجسال حداقل در ظاهر و در زمان فعلی متوجه شده است که چنین رویکردی نتوانسته انتظارات و توقعات حداقلیاش در سیاستورزی و حکومتداری را برآورده کند و بالاخره بهصورت صریح اعتراف کرد که چنین ایدهای شکست خورده است.
حسن روحانی سهشنبهشب گفت: «امشب به همان سخنی رسیدیم که از 40 سال پیش آن را تکرار میکردیم و آن اینکه ایران کشوری است که به تعهدات خود پایبندی دارد و آمریکا کشوری بوده که هیچگاه به تعهدات خود پایبند نبوده است. تاریخ 40 ساله کشورمان و حتی قبل از آن بهخوبی به ما میگوید که آمریکاییها نسبت به ملت بزرگ ایران و نسبت به ملتهای منطقه همواره رفتار خصمانهای داشتهاند.»
2: روحانی نهتنها به این نتیجه رسید که ایده بستن با کدخدا در حل موضوع هستهای ایران بیفایده بوده؛ بلکه پیوند زدن مسائل اقتصادی، اجتماعی و... یا به قول خودش حل مشکل کمآبی و ریزگرد با مذاکره با کدخدا به جایی نمیرسد.
3: هرچند حسن روحانی در مقطع فعلی از آمریکاییها ناامید شده، اما بهجای آمریکا، نگاهش را به «دوستان کدخدا» دوخته است. حسن روحانی در حالی امیدوار است که منافع برجام از طریق اروپاییها وصول شود که اولا برجام به گفته رئیس بانک مرکزی تقریبا هیچ دستاوردی نداشته، ثانیا حدود 80 درصد تعهدات بدون فایده کشورهای 1+5 متوجه آمریکا بوده که با خروج آمریکا از برجام همین تعهدات نیمبند و عملینشده نیز پوچ میشود و عملا چیزی از برجام باقی نمیماند، ثالثا اروپاییها در طول مدت برجام به کدامیک از تعهدات خود پایبند بودند یا آنکه چه منفعتی از سوی اروپاییها متوجه ایران شده که بعد از خروج آمریکا و طبیعتا فشار بیشتر و بیشتر به شرکتهای اروپایی برای عدم مراوده اقتصادی با ایران، قرار است نصیب ایران شود؟ درواقع چشم دوختن روحانی و ظریف به اروپا بهجای آمریکا، تکرار همان اشتباه پنجساله روحانی در چشم دوختن به همکاری با آمریکا بوده است.
4: نکته بعدی درباره نگاه مثبت روحانی به اروپاییها، تکرار چندبار گزیده شدن از یک سوراخ است. روحانی که در دولت اصلاحات بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مسئول تیم ایرانی در مذاکرات هستهای بوده همواره بدعهدی اروپاییها را تجربه کرده بود. توافق سعدآباد، بروکسل و پاریس بیانگر آن است که اروپاییها هم همانند آمریکاییها به امضای خود بیتعهدند و زیر توافقاتشان میزنند.
حسن روحانی در روزهای پایانی ماموریت خود در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی طی نامهای تاریخی خطاب به محمد البرادعی، دبیرکل وقت سازمان انرژی اتمی بخشی از بدعهدی اروپاییها را اینگونه به تصویر کشیده است: «متاسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجامنشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد. قولهای اکتبر ۲۰۰۳ [مهر۱۳۸۲] سه کشور اروپایی درباره همکاری هستهای، امنیت منطقهای و منع گسترش، هنوز حتی بررسی هم نشدهاند. تعهد فوریه ۲۰۰۴ [بهمن۱۳۸۲] سه کشور اروپایی که بهعنوان مابهازای گسترش تعلیق به مونتاژ و تولید قطعات ارائه شده بود و برمبنای آن سه کشور متعهد شده بودند که «تلاش فعالانه به عمل آورند تا تلاشهای ایران در اجلاس ژوئن ۲۰۰۴ [خرداد ۱۳۸۳] شورای حکام شناسایی شده، به شکلی که شورا بعد از آن تنها برمبنای گزارش مدیرکل، هرگاه و اگر براساس رویه عادی اجرای قرارداد پادمان و پروتکل الحاقی ضروری دانست، عمل کند.» تحقق نیافت تا اینکه ایران در نوامبر ۲۰۰۴ [آذر۱۳۸۳] موافقت کرد تعلیق داوطلبانه خود را بیشتر گسترش دهد؛ بهنحوی که تاسیسات تبدیل اورانیوم را که به وضوح توسط دبیرخانه آژانس بهعنوان خارج از شمول هرگونه تعریف از «فعالیتهای مربوط به غنیسازی» تعیین شده بود، دربرگیرد. اما سه کشور اروپایی-اتحادیه اروپا- هنوز به تعهد خود در موافقتنامه نوامبر ۲۰۰۴ [آذر۱۳۸۳] پاریس مبنیبر شناسایی «اجرای بدون تبعیض حقوق ایران براساس معاهده منع گسترش مطابق با تعهداتش براساس این معاهده» عمل نکردهاند.
5: نکته بعدی درباره تغییر جهت روحانی از چشم دوختن به آمریکا بهسوی اروپا این است که براساس تئوریهای واقعگرایانه روابط بینالملل که تجربه جهانی آن را اثبات کرده، اروپاییها بعد از جنگ جهانی دوم همواره در طرفی بودهاند که آمریکا قرار گرفته بود. این تصور مضحکی است که گمان کنیم در چالش میان ایران و آمریکا، اروپاییها طرف ایران قرار میگیرند. حداقل انتظاری که از رئیسجمهور و دستگاه دیپلماسی ایران میرفت این بود که مواضع اخیر مقامات انگلیس، فرانسه و آلمان در گفتوگوی مستقیم این مقامات با ترامپ و دیگر مسئولان آمریکایی درباره ایران را مورد مداقه قرار میدادند. اروپاییها در برجام باقی ماندهاند تا طعمهای شوند برای به دام انداختن ایران در «تله حفظ برجام» تا درنهایت، سنگینترین سیستم نظارتی و محدودیتهای گسترده بر برنامه هستهای ایران باقی بماند، در حالی که فشارها و تحریمها به شرایط قبل از برجام و حتی بدتر از آن بازگشته است.
6: حسن روحانی حتی برای محقق کردن هدف خود یعنی ادامه دادن برجام با دیگر کشورهای 1+5 نیز باید یک اقدام موثر واکنشی نشان میداد. هرچند رئیسجمهور به اروپاییها «خوشبین» است، با این حال باید در برابر خروج آمریکا از برجام دستور راهاندازی تعدادی از سانتریفیوژها یا مواردی شبیه به این را صادر میکرد تا برای آمریکا و اروپا مشخص شود هر ضربهای به برجام واکنش «متناسبی» بهدنبال دارد. روحانی با واکنش خود پیامی به اروپاییها برای بدعهدیهای بسیار محتمل آنان در آینده میفرستاد و حداقل دستگاه محاسباتی آنان را دچار اختلال میکرد؛ چراکه آمریکاییها و اروپاییها دریافتهاند که هر نقض عهدی، از سوی روحانی و ظریف و تیم دیپلماسی ایران بهجای آنکه فشاری به آنان وارد کند از سوی دولت ایران توجیه میشود، بنابراین راه را برای ادامه بدعهدیهای خود هموارتر دیده و میبینند. اروپاییها و آمریکا شاهد بودهاند که رویه دولت روحانی و دستگاه دیپلماسی او بیانگر آن است که ایران هیچگاه دربرابر بدعهدی آمریکا و اروپاییها واکنش مناسب یا حداقلی نداشته است. همین رویه ایران سبب جسور شدن طرف غربی برای نقض عهد بیشتر از زمان توافق ژنو (آذر 1392) به اینسو بوده است.
7: شاید این نکته مطرح شود که ایران با پیوند زدن برجام به اقدامات تعاملی اروپا در چند هفته آتی چیزی از دست نداده و در صورتی که محرز شود اروپاییها نمیتوانند منافع ایران را تامین کنند ایران نیز از برجام خارج میشود. در پاسخ به این گزاره باید گفت که اولا حتی اگر از سوی اروپاییها منفعتی نصیب ایران نشود سیاست حسن روحانی همچنان حفظ برجام است، چراکه ایران گزینهای برای بعد از فروپاشی برجام ندارد.
به این علت که امتیازات ایران عملا قابلیت برگشتپذیری ندارد و در کنار آن فروپاشی برجام در نظر مسئولان دولت فعلی، هزینههای بیشتری را به دولت و کشور تحمیل میکند. ثانیا بر فرض، اگر دولت بخواهد بعد از گذشت چند هفته و اثبات اینکه اروپاییها نمیتوانند منافع برجام را تامین کنند، از برجام خارج شود این اقدام ایران با واکنش منفی در عرصه بینالمللی مواجه میشود؛ چراکه براساس نطق رئیسجمهور، ایران برجام منهای آمریکا را پذیرفته و خود را متعهد به آن میداند.
بنابراین خروج ایران از برجام در آینده، نقض عهد ایران محسوب میشود. به بیان دیگر شرط نانوشته و بدون توافق آقای روحانی (پیوند زدن عمر برجام به کسب منفعت از اروپاییها) برای کشورهای دیگر اهمیت ندارد. شرطی که کشورهای دیگر طرف توافق آن را نپذیرفتهاند مشخص است برای آنان معتبر نیست.
اظهارات سهشنبه شب حسن روحانی بیانگر این است که برجام و تعهدات مندرج در آن علیرغم خروج آمریکا، توسط رئیس دولت ایران همچنان مورد قبول است، بنابراین ایران باید به تعهدات مندرج در برجام پایبند باشد و در صورت تخطی از آن مجازات میشود. درواقع هماکنون که توپ در زمین آمریکاست و افکار عمومی جهانی و قواعد حقوقی اقدام متناسب واکنشی را موجه میدانند باید واکنش مناسب نشان داده شود.
8: مساله دیگری که با خروج آمریکا از برجام و بیواکنشی دستگاه دیپلماسی ایران نسبت به این اقدام عیان شد نقطهضعفهای متعدد حقوقی برجام بوده است.
درواقع با خروج یکی از طرفهای اصلی توافق و به بیان بهتر پاره کردن برجام توسط آمریکا و بازگشت تمامی تحریمهای این کشور علیه کشورمان (برداشته شدن همه تحریمها هدف حداقلی تیم مذاکراتی ایران بوده است)، همچنان تمامی محدودیتهای هستهای علیه ایران باقی مانده است و کشورمان باید به پذیرش تمامی این محدودیتها ادامه دهد؛ حتی محدودیتهایی که در برجام بهعنوان محدودیتهای «داوطلبانه» قید شده بود. درواقع در برجام حتی همانند یک سند حقوقی ساده که در آن مرجع بیطرف رسیدگی به شکایات مشخص شده، یک «مرجع بیطرف» تعبیه نشده تا در زمان بروز اختلافنظرها و بالاتر از آن پاره شدن برجام از سوی یکی از طرفهای مذاکره یک روند معقولانه بهمنظور رسیدگی به اختلافات را به جریان بیندازد.
به بیان دیگر پاشنهآشیل برجام یعنی «فقدان مرجع مناسب رسیدگی به شکایات» منجر به آن شد که نقض عهدهای مکرر آمریکا و طرف اروپایی بیجواب بماند و آنان بدون واهمه این روند را ادامه دهند.
آنچه در برجام بهعنوان روند رسیدگی به شکایات و اختلافات در نظر گرفته شد از سوی کارشناسان و تحلیلگران مکانیسم ماشه (Snapback) نام گرفت که براساس این روند اگر ایران شکایتی از آمریکا یا یکی از کشورها داشته باشد پس از عبور از چند مرحله، این مساله در شورای امنیت سازمانملل مطرح میشد و با توجه به اینکه آمریکا و دیگر کشورهایی که طرف مقابل ایران هستند، اعضای ثابت شورای امنیت سازمانملل متحد به حساب میآیند و در ساختار شورای امنیت اکثریت همیشه با کشورهای غربی و آمریکاست عملا شکایت ایران به جایی نمیرسد و امکان بازگشت تحریمها علیه ایران نیز وجود داشت. حتی اگر در یک موضوع مورد اختلاف، اروپا با ایران همراه میشد (که تقریبا محال است) آمریکا میتوانست با حق وتو مانع به سرانجام رسیدن شکایات شود.
9: اما نکته آخر که بسیار قابلتامل است جمله پایانی ترامپ در نطق سهشنبهشب خود بوده است. ترامپ گفت رهبران ایران میگویند درمورد یک توافق جدید مذاکره نمیکنند، عیبی ندارد، بگذارید بگویند ولی واقعیت این است که آنها به دنبال این خواهند بود که یک توافق پایدار را منعقد کنند و هر وقت آنها بخواهند این کار را بکنند، ما آمادگی داریم که این کار را انجام دهیم.
ترامپ مطمئن است که رویکرد رئیسجمهور و دستگاه دیپلماسی ایران بار دیگر ایران را به میز مذاکره با آمریکا میکشاند. ایدئولوژی پایهای رئیسجمهور ایران یعنی «بستن با کدخدا» و تجربه مذاکراتی برجام، رئیسجمهور آمریکا را به این نتیجه رسانده است. ترامپ در نتیجه رویکرد دستگاه دیپلماسی روحانی که ظریف ریاست آن را برعهده دارد به این نکته پی برده است که ایران اگر تحتفشار بیشتر قرار بگیرد امتیاز بیشتر میدهد. تمامی روند مذاکراتی برجام و حواشی آن نیز در همین گزاره خلاصه میشود. متاسفانه اظهارات و رویکرد رئیسجمهور و وزیر امور خارجه و تیم مذاکراتی او در مذاکرات برجام نیز در واقعیت موید این گزاره بوده است. ترامپ معتقد است خروج از برجام و تحمیل شدیدترین تحریمهای آمریکا در طول تاریخ علیه ایران بار دیگر روحانی را به پای میز مذاکره میکشاند؛ مذاکراتی که مساله اصلی آن، موضوع هستهای ایران نیست، چراکه در برجام این مساله از نگاه آمریکاییها حل شده، دستورجلسه مذاکرات و اولویت مورد نظر ترامپ همانگونه که بارها تکرار کرده مسائل منطقه و حمایت ایران از گروههای مقاومت، برنامه موشکی و... است. آیا روحانی و وزیر امور خارجهاش در دام واضح و آشکار آمریکاییها میافتند؟