به گزارش جهان نیوز به نقل از ایسنا، صد سال قبل مسیحیان۲۰ درصد جمعیت خاورمیانه را تشکیل میدادند اما اینک به گفته کارشناسان، این میزان ۵ درصد و شاید کمتر است. حتی نیمی از ۳۵ میلیون مسیحی حاضر در جهان که زبان مادریشان عربی است، در شرق زندگی نمیکنند. هر چند آمار دقیقی در دست نیست اما خروج بسیاری از مسیحیان از سرزمینهای آبا اجدادیشان موید جابجاییهای فزاینده است.
عراق از سال ۲۰۰۳ پس از حضور نظامی آمریکا و سقوط رژیم صدام حسین چند پاره شد. به خاطر جنگ و خشونتهای اسلامگرایان، سه چهارم مسیحیان عراقی این کشور را ترک کردند. در بخشهای مرکزی و جنوبی عراق تقریبا دیگر هیچ مسیحی وجود ندارد. در سال ۲۰۰۳ تعداد آشوریهای عراق یک میلیون و پانصدهزار نفر بود اما به گفته درک آنزورگه، یک کارشناس الهیات در فرانکفورت، جمعیت آنها اینک حداکثر ۳۰۰ هزار نفر است که بیشترشان نیز در مناطق کردنشین شمال عراق زندگی میکنند.
مشابه چنین وضعی در سوریه نیز به چشم میخورد. تا قبل از شروع جنگ سوریه در بهار ۲۰۱۱، حدود دو میلیون مسیحی در این کشور زندگی میکردند که عمدتا در گریز از کشتار و خونریزی میان نیروهای دولتی و پیکارجویان تندرو اسلامگرا، به اردن، لبنان یا اروپا پناه بردهاند.
یوهانس زیبل، سخنگوی مطبوعاتی سازمان امدادی کاتولیکی "MISSIO" میگوید، آمار مهاجرت یا کوچ مسیحیان منطقه بین۳۰ تا ۵۰ درصد است. او اضافه میکند که به خاطر شرایط جنگی امکان ارائه آمار دقیق وجود ندارد.
در اسرائیل و فلسطین(سرزمینمقدس) نیز مسیحیان اوضاع مناسبی ندارند. گرچه آنها بیم جان ندارند اما شرایط زندگیشان پسرفت میکند. تازهترین نظرسنجیها نشان میدهد که یک چهارم آنها به فکر مهاجرت هستند.
درک آنزورگه، کارشناس الهیات میگوید: «در شهرهایی مثل بیتلحم، ناصره و قدس مسیحیان زیادی وجود دارند اما در هیچکدام آنها اکثریت با مسیحیان نیست.» او میگوید، سهم مسیحیان اسرائیلی و فلسطینی، کمتر از دو درصد جمعیت آنهاست.
مقامات کلیسایی در آلمان، ترک سرزمینهای تاریخی از سوی مسیحیان منطقه را دردناک میخوانند. اسقف پترا بوسههوبر میگوید: «ریشه پیروان مسیح در این سرزمین است. مهد مسیحیت اینجاست. گهواره مسیح در این جا قرار داشت.»
یک مشکل دیگر مسیحیان شرقی، ارتباط اندک آنها با یکدیگر است. دلیل اصلی را میتوان در سدههای قبل و به ویژه در امپراتوری عثمانی جستجو کرد که آنها در جوامعی بسته میزیستند. این میراث وظایف دشواری به دوش کلیساهای کلدانی و آشوری و ارتدوکسهای سوری و یونانی برای متحد کردن دوباره مسیحیان مشرق زمین میگذارد.
در انجمنها و نهادهای مسیحی اروپایی این پرسش مطرح است که چگونه میتوان به همکیشان شرقی کمک کرد؟ آیا آنها را به خاطر روزگار دشواری که دارند باید به اروپا آورد یا این که راهی برای بهبود زندگی در موطن خودشان یافت؟
اکثر کارشناسان با نظر دوم موافقند؛ هر چند چشمانداز آینده چندان مثبت نیست. کمتر کسی باور دارد که جمعیت مسیحیان در شرق افزایش یابد اما دستکم این امیدواری هست که با پشتیبانی و حمایت، تعداد آنها از این که هست کمتر نشود.