سوءاستفاده سياسي از يك مصيبت ملي، رويكردي است كه روز گذشته از سوي برخي رسانههاي جناحي به طرزي پررنگ به چشم ميخورد. عجيبترين تيتر با اين رويكرد در روزنامه شرق به چشم خورد، «زلزله عراق ايران را لرزاند» تيتري كه اين روزنامه انتخاب كردهبود. سوءاستفاده سياسي از حوادث مرگبار در كشور موضوع تازهاي نيست، اما هر قدر جلوتر ميرويم، اين تمايل بيشتر از پيش در رسانههاي جناحي و حزبي به چشم ميخورد. رويكردهاي پوپوليستي به عالم سياست هر وقت در فضاي اجتماعي يك كشور غلبه پيدا كند، رسانههاي آن كشور به هر رويدادي به عنوان طعمهاي براي تسويهحساب سياسي نگاه ميكنند و در اين شرايط همواره حقيقت ذبحشده و باطل فرصت جولان دادن پيدا ميكند. عملكرد سياسي رسانههاي معاند در پي حوادث مرگبار سالهاي گذشته به گونهاي بوده كه از همان ساعات اوليهاي كه خبر زلزله غرب كشور در شبكههاي مجازي دست به دست ميشد، بازار پيشبيني تيترهاي سياسي هم داغ بود، برخي در فضاي مجازي تيترهاي سياسي را كه احتمال ميرفت از سوي رسانههاي معاند با رويكردهاي ضد ملي رقم بخورد، از همان ابتدا پيشبيني ميكردند، براي مثال يكي نوشته بود:«آزمايش هستهاي سپاه در عمق چند هزارپايي زيرزمين در مرز عراق با ايران موجب زلزله هفت ريشتري شب گذشته شد.»
ربط دادن زلزله به اربعين
به گزارش جوان، اما اين تيترها در حد گمانهزني باقي نماند. كانال ضد انقلاب آمدنيوز پا را از دايره پيشبينيها فراتر گذاشت و زلزله را به راهپيمايي اربعين ربط داد: «اگر اين زلزله پس از 7 آبان ماه و سالروز گراميداشت كوروش ميآمد، ولايتمعاشان ميگفتند تجمع كفار! در پاسارگاد موجب قهر خدا شد.» اين كانال در ادامه با درج تصويري از راهپيمايي اربعين نوشت: كدام عمل موجب نزول قهر خدا چهار روز پس از اربعين شد!»
آمدنيوز نتوانسته از عقدهگشايي نسبت به موضوع اربعين اجتناب كند، موضوع زلزله را به كوروش و پاسارگاد و خدا و عاشورا ربط داده است. رسانهاي كه نميتواند هرازگاهي دشمنياش با اصل دين و خدا را پنهان كند و در لابهلاي دروغپراكنيهايش خودش را لو ميدهد. آمدنيوز حتي به محتواي كامنتي معترض ميشود كه با كمي دقت مشخص ميشود خود اسكرين گيرنده كامنت را گذاشته است، يعني تا اين حد كار عجولانه و غيرحرفهاي انجام شده كه كامنتگذار، اسكرينگيرنده و انتشار دهنده و معترض به كامنت همه يكي هستند و اين كاملاً با نگاه اول معلوم ميشود. تيتر سياسي روزنامه شرق نيز واكنش عليرضا قزوه، شاعر انقلابي را نيز با سرودن اين بيت شعر برانگيخت: «برد آبروي مشرق و مغرب را اين «شرق » كم شعور عقبمانده». قزوه نوشت: حالم از اين تيتر به قدري بد شد كه ارتجالاً اين بيت هجو را درباره اين ناشيگري و مرض نوشتم. البته ناشي نه، همان مرض! همان بيرنگي، همان شيطنت، همان نفاق، همان شيطان. به نظر من شرق غربزدهترين روزنامه ماست.
حمله به مسكن مهر
حمله به مسكن مهر رويكرد ديگري بود كه لاشخورهاي مجازي اتخاذ كردند. از يك سو ياشار سلطاني، فعال اصلاحطلب در رسانهاش تصوير ساختماني مربوط به كشور مصر را كه به دليل رعايتنكردن اصول فني تخريبشده به عنوان تصوير يكي از ساختمانهاي پروژه مسكن مهر كرمانشاه جا زد. اين تصوير پس از درج در رسانه وي بارها در رسانههاي ضد انقلاب بازنشر شد. اين بازنشرها در حالي انجام شد كه دروغ بودن اين موضوع بارها در فضاي مجازي و رسانههاي ديگر مطرح ميشد. تصاويري از مسكن مهر كه در آن برخي ديوارهاي كناري اين ساختمانها در زلزله كرمانشاه تخريبشده بود، دستمايهاي ديگر براي انتقامجويي و مجال تازهاي براي كينهورزي لاشخورهاي مجازي و رسانههاي حزبي و سياسي بود، با اينكه حتي يك مورد از تلفات انساني درباره ساكنان مسكن مهر گزارش نشده بود، اما تخريب برخي ديوارههاي اين ساختمانها به مجالي براي تسويهحسابهاي سياسي بدل شد. آمدنيوز البته تصاوير تخريب ساختمانها در لبنان در حمله سال 2006 رژيم صهيونيستي به اين كشور را نيز به جاي تصاوير زلزله غرب كشور و ساختمانهاي مسكن مهر جا زد. جالب است، رسانههاي ضدانقلاب به هيچ عنوان سمت و سوي دروغها و انتقادهاي خود را به گونهاي شكل ندادند كه دولت دوازدهم ذرهاي در تيررس آن قرار بگيرد.
بازار داغ دروغ و بيصداقتي رسانهاي
تلاشهاي هلال احمر، سپاه، ارتش و بسيج براي نجات و اسكان زلزلهزدگان نيز چيزي نبود كه رسانههاي ضدانقلاب علاقهاي به بازتاب آن داشته باشند. اين رسانهها در پرداختن به موضوعاتي چون زلزله همواره از دو روش استفاده ميكنند كه هيچكدام در علم خبرنگاري و رسانه جزو شيوههاي مرسوم علمي محسوب نميشوند و استفاده از اين روشها كاملاً غيراخلاقي و غيرحرفهاي به شمار ميآيند، روش اول كه كاربرد بيشتري دارد، توسل به دروغ و درهم تنيدن حق و باطل يا دروغ و راست با هم است، روش ديگر نيز كه باز حرفهاي و اخلاقي قلمداد نميشود، بايكوت بخشي از واقعيات صحنه و ضريب دادن به برخي وجوه منفي است كه فرعي و حاشيهاي محسوب ميشوند.
شايد در هيچ كجاي جهان مانند ايران برخي رسانهها از همان ساعات اول رخ دادن فجايع انساني كه جنبه ملي دارند، فعاليتهاي سياسي را كليد نميزنند. كشته و مجروحشدن و نيز بيخانماني و درد بخشي از مردم ايران دستاويز مناسبي براي تسويهحسابهاي سياسي نيست. رويكردهاي پوپوليستي به عالم سياست هر وقت در فضاي اجتماعي يك كشور غلبه پيدا كند، رسانههاي آن كشور به هر رويدادي به عنوان طعمهاي سياسي براي تسويهحساب سياسي نگاه ميكنند و در اين شرايط همواره حقيقت ذبحشده و باطل فرصت جولان دادن پيدا ميكند. قربانيكردن منافع ملي پاي منافع حزبي و جناحي اگر در فضاي سياسي و اجتماعي كشور مهار نشود و گسترش يابد منجر به از ميان رفتن كامل اخلاق در جامعه میشود و از اين وضعيت هيچكس سودی نخواهد برد. مراكز آموزش علم رسانه لازم است بيش و پيش از هر چيز به علاقهمندان اين عرصه ضرورت رعايت اصول اخلاقي و صداقت را آموزش دهند، مطالبهاي كه البته رعايت آن را از رسانههاي معاند و ضدانقلاب نميتوان انتظار داشت. صداوسيما فاقد ابزارها و نيروهاى خبرنگارى بحران است، براى همين مردم حتى در هنگام زلزله نيز به شبكه هاى غيررسمى و شايعات روى مى آورند. تا زمانى كه خبرنگارى بحران را جدى نگيريم، تكرار جمله به رسانههاى رسمى اعتماد كنيد، دردى را دوا نميكند.