کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

پژوهشگر علوم قرآن و حدیث:

تأملی بر سال­‌های ابتدایی زندگی امام رضا(ع)

12 مرداد 1396 ساعت 10:17

یک کارشناس علوم قرآن و حدیث با اشاره به شرایط خاص دوران تولد و زندگی امام رضا (ع) معتقد است که تولد امام رضا(ع) در فضایی ناامن، تعقیب و قتل توسط منصور دوانیقی بوده و به این جهت این موضوع از سوی امام کاظم(ع) مخفی نگه داشته شده است.


 
به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم، اگرچه تاکنون درباره ابعاد زندگانی امام رضا(ع) پژوهش‌های فراوانی انجام شده و این پژوهش‌ها از دیدگاه‌های تاریخی، کلامی، فقهی، تفسیری و تطبیقی به بررسی سیره قولی و فعلی این امام همام را مورد مطالعه قرار داده‌اند، اما در این میان دوران ابتدایی زندگی امام رضا(ع) کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و نتایج پژوهش‌های انجام گرفته در این حوزه تصویر روشنی از دوران طفولیت ایشان به دست نمی‌دهد.

توجه به سال‌های ابتدایی زندگانی حضرت امام رضا (ع) با تمرکز بر گزاره‌های تاریخی معطوف به شرایط سیاسی و اجتماعی، امکان تحلیل فضای اختناق دوران حکومت منصور عباسی را فراهم می‌کند. از خلال این بررسی‌ها و با توجه به آثار روایی مربوط به این بازه زمانی، در می‌یابیم که امام رضا(ع) تولدی پنهانی داشته و دوران طفولیت خود را در اختفا گذرانده‌­اند تا آنجا که خویشاوندان نزدیک حضرت نیز از این تولد بی‌اطلاع بودند.

* در همین راستا جهت بررسی سال‌های ابتدایی زندگانی امام رضا(ع) به گفت‌وگو با «محمدحسن حیدری» پژوهشگر علوم قرآن و حدیث پرداختیم. وی دانش­‌آموخته کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث است که بنا به علاقه شخصی خود مطالعات تاریخی را نیز دنبال می‌­کند و پایان‌­نامه وی نیز در رابطه با جعل احادیث مهدویت در سال­‌های ابتدایی حکومت عباسیان و موضوعات درباره آن بوده است. وی علاوه بر اجرای برخی طرح پژوهشی ـ دانشگاهی، داوری برخی مقالات مذهبی و تاریخی در همایش‌های سراسری کشور را نیز بر عهده داشته است. چندی پیش نیز مقاله‌ای از او در رابطه با معنای واژه «کظم» در مجله تخصصی واژه‌پژوهی به چاپ رسید.

* در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید:
*:به نظر شما چرا در اخبار نقل شده از شیعیان کمتر سخن از دوران کودکی امام رضا(ع) به میان آمده است؟

* حیدری: با توجه به جایگاه امام رضا(ع) در کشورمان و عاشقان و علاقه‌­مندان بی­‌شمار ایشان در کل جهان، اعم از مسلمان و حتی غیر مسلمان، جای تعجب دارد که چرا تاکنون به این بخش از ایام زندگانی حضرت رضا(ع) کمتر توجه شده است، سال‌هایی که ما را به مطالعه و آشنایی به شرایط اجتماعی و سیاسی دوران زندگی دو امام دیگر سوق می‌دهد. یکی از شرایط فهم صحیح روایات صادره از اهل بیت(ع)، در نظر گرفتن شرایط سبب صدور حدیث است، چراکه یک حدیث در فضایی جدای از شرایط مختلف، اعم از شرایط مذهبی، سیاسی، اجتماعی و حتی اشخاص حاضر در آن دوره صادر نشده است و این موضوع علاوه بر سبب صدور حدیث در نحوه رفتار و زندگی اجتماعی اهل‌بیت(ع) نیز موثر بوده است[1]، لذا برای بررسی موضوعات مهمی چون دوران زندگی اهل‌بیت(ع) لازم است علاوه بر بررسی روایات رسیده در مورد ایشان، دیگر شرایط اجتماعی و سیاسی را نیز در نظر گرفت.

در مورد تاریخ ولادت امام رضا(ع) اختلافاتی به چشم می‌خورد. اما آنچه صحیح‌تر به نظر می‌رسد، یازدهم ذی‌القعده سال 148 هجری قمری است[2]. با توجه به تاریخ شهادت امام صادق(ع) که در رجب و یا شوال همان سال دانسته شده است[3]، می‌توان نتیجه گرفت فاصله زمانی کوتاهی میان ولادت امام رضا(ع) و شهادت امام صادق(ع) وجود دارد. بر این اساس و با مطالعه شرایط اجتماعی و سیاسی زمان شهادت امام صادق(ع) می‌توان به ترسیم فضایی پرداخت که امام رضا(ع) در آن پا به دنیا گذارده‌­اند.

*:شما از لزوم پرداختن به شرایط اجتماعی و سیاسی دوران زندگی اهل‌بیت(ع) گفتید، لطفا توضیح بیشتری در این باره بفرمایید.

* حیدری: امام صادق(ع) در زمان حکومت منصور دوانیقی، دومین حاکم از سلسله جور بنی­‌عباس توسط فرماندار مدینه مسموم و به شهادت رسید[4]، منصور که نام او عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس از خاندان بنی­‌هاشم است، وجود امام صادق(ع) را برای حکومت خود خطری جدی می‌­دید، لذا بعد از طرح چندین توطئه و ترور ناموفق[5]، ایشان را در مدینه توسط عمال خود مسموم کرده و به شهادت رساند[6]، اما خباثت و کینه او نسبت به خاندان اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) تمام نشد. او که خود در روزگار امویان از مخالفین حکومت و از جیره‌خواران علویان بود[7]، به خوبی می‌دانست که رهبری شیعیان بعد از امام صادق(ع) به شخص دیگری انتقال پیدا خواهد کرد، لذا تصمیمی جدی در به شهادت رساندن جانشین امام صادق(ع) داشت[8].

دوران حکومت منصور عباسی چنان با خفقان و خشونت همراه بود که داستان­‌های خزانه­ مملو از سرهای بریده علویان و چاه‌­های انباشته از پیکر مخالفان حکومت او در صفحات تاریخ به وضوح برجای مانده است[9]. در این فضای مملو از خشونت و بی­‌رحمی هیچ ­کس جرأت اعتراض نداشت، چراکه این جنایتکار بزرگ تاریخ در طی سال­‌های گذشته بسیاری از مخالفان خود و مخصوصاً علویان را از میان برده بود و دیگر کسی نمانده بود تا بتواند جلوی وحشیگری­‌های او را بگیرد[10].

در چنین فضایی وصیت‌نامه هوشمندانه امام صادق(ع) موجب خنثی شدن نقشه شوم منصور برای به شهادت رساندن جانشین ایشان و دیگر علویان شد، چراکه امام صادق(ع) برخلاف معمول به جای یک یا دو نفر از خانواده خود، پنج تن از جمله خود منصور و والی مدینه را مورد وصیت قرار داد[11] و به این وسیله، دیگر منصور بهانه‌­ای برای به شهادت رساندن علنی و یا زندانی کردن و تحت تعقیب قرار دادن فرزندان امام صادق(ع) را نداشت، هر چند که به طور غیر رسمی و مخفیانه به این کار مبادرت ورزید، چراکه می‌­دانست در بین علویان تعیین جانشینی به عنوان رهبر گروه امری سنتی و حتمی بوده و خود در گذشته شاهد تکرار این ماجرا بوده، لذا دستور تعقیب جانشین امام صادق(ع) را به صورت مخفیانه به جاسوسان خود داده بود و در همین فضای اختناق و تعقیب شدید بود که امام رضا(ع) چشم به جهان گشود.[12]

*:اوضاع و شرایط اجتماعی و سیاسی 10 سال اول امامت امام کاظم(ع) را که ولادت امام رضا(ع) نیز در این دوره بوده، چگونه ارزیابی می‌کنید؟
* حیدری: در روزها و ماه­‌های ابتدایی شهادت امام صادق(ع) چنان اضطرابی در مدینه حاکم بود که عموم شاگردان مصیبت‌­زده امام صادق(ع) نمی‌­دانستند بعد از امام صادق (ع) باید به چه شخصی باید رجوع کنند و امام و پیشوایشان کیست. گزارش هشام بن سالم از اوضاع مدینه در آن روزگار که طبق آن، امام کاظم(ع) در حالیکه با دست به گلویشان اشاره می‌کند می‌فرماید که فاش شدن امامتشان باعث قتل ایشان خواهد شد: «فإن أذاعوا فهو الذبح و أشار بیده إلى حلقه» می­‌تواند ما را در درک بهتر شرایط حاکم در آن دوران یاری کند:

«هشام بن سالم می‏‌گوید: بعد از شهادت امام صادق(ع) مردم در مدینه جمع شده بودند تا بفهمند که جانشین آن حضرت کیست. در میان آنان شایع شده بود که عبدالله، ملقب به «افطح» یکی از فرزندان امام صادق(ع) جانشین آن حضرت و امام و پیشوای مسلمانان است. مردم دسته دسته به خانه‏ «عبدالله» می‏‌رفتند تا به او تبریک بگویند. من و مؤمن الطاق نیز همراه مردم به خانه‏ عبدالله رفتیم تا ببینیم موضوع از چه قرار است. وقتی خانه خلوت شد نزد عبدالله رفتیم و تصمیم داشتیم او را بیازماییم تا معلوم شود علم امامت در او هست یا خیر. مؤمن الطاق از او چند سؤال پرسید، از جمله: زکات مال چقدر است؟ گفت: در دویست درهم، پنج درهم. پرسیدم: اگر شخصی فقط صد درهم پول داشته باشد، چقدر باید زکات بدهد؟ گفت: دو و نیم درهم باید زکات بدهد. گفتم: قسم به خدا که مرجئه نیز چنین حرفی نمی‏زنند که تو می‌‏زنی. عبدالله دست‌هایش را رو به آسمان گرفت و گفت: قسم به خدا که من نمی‏‌دانم مرجئه در این مورد چه عقیده‌‏ای دارند.

ما چند سؤال از او پرسیدیم و او نتوانست به هیچ‌ کدام از آنها پاسخ صحیح بدهد. بر ما ثابت شد که او امام نیست. به حالت قهر و اعتراض از خانه‌‏اش خارج شدیم و حیران و سرگردان بودیم که چکار کنیم و امام راستین را چگونه و در کجا پیدا کنیم. در یکی از کوچه‏‌های مدینه نشسته بودیم و غرق تفکر بودیم که دیدیم پیرمردی از دور به من اشاره می‏‌کند و مرا نزد خود می‏‌خواند. بسیار ترسیدیم که مبادا او جاسوس منصور باشد، زیرا منصور جاسوسان بسیاری در شهر و در میان مردم گمارده بود تا اولاً جانشین امام صادق(ع) را شناسایی کنند و ثانیاً شیعیان را تحت‌نظر داشته باشند و اعمال و رفتار و گفتار آنان را گزارش کنند. من به مؤمن الطاق گفتم: آن پیرمرد فقط مرا صدا میزند، بنابراین با تو کاری ندارد. پس برخیز و از اینجا دور شو تا اگر بلایی هست فقط بر سر من نازل شود و تو بی‏‌جهت گرفتار نشوی. مؤمن الطاق برخاست و از من فاصله گرفت. من نزد پیرمرد رفتم. او گفت که وی را دنبال کنم. من پشت سرش می‏رفتم و جرأت نداشتم سؤالی بپرسم و امیدی به زنده ماندن نداشتم، پس از مدتی کنار خانه‏‌ای توقف کردیم،‌کنار خادمی ایستاده بود، او مرا به خادم سپرد و رفت، خادم مرا به داخل خانه برد. دیدم حضرت موسی بن جعفر فرزند در اتاقی نشسته است.

وارد شدم و سلام کردم و جواب گرفتم و گوشه‌‏ای نشستم. او فرمود: اگر سؤالی داری برای یافتن جواب آن فقط به من مراجعه کن نه به گروه‌های منحرف و گمراه دیگر. این عبارت را سه بار تکرار فرمود. من قوت قلبی یافتم و پرسیدم: فدایت شوم، آیا امام صادق(ع) دار فانی را وداع گفته است؟ فرمود: بله.[13] پرسیدم: فدایت شوم، بعد از او چه کسی پیشوا و امام ما خواهد بود؟ فرمود: اگر خداوند بخواهد تو را به راه راست هدایت کند، به هر وسیله‌‏ای این کار را انجام خواهد داد. عرض کردم: پدر و مادرم فدای شما، عبدالله گمان می‏‌کند که بعد از پدر شما، جانشین آن حضرت است. فرمود: عبدالله دوست دارد که خداوند عبادت نشود. عرض کردم: آیا شما امام هستید؟ فرمود: نمی‏توانم به این سؤال تو پاسخ دهم. با خودم گفتم که سؤال را درست نپرسیدم. لذا مجدداً پرسیدم: فدایت شوم، آیا کسی بر شما امام است؟ فرمود: نه. عرض کردم: اجازه هست چند سؤال از شما بپرسم، همانطور که از پدر گرامی شما میپرسیدم؟ فرمود: بپرس و جواب بشنو، اما فاش نکن که بیم کشته شدن و مرگ در میان است.

من چندین سؤال پرسیدم و او با وقار و طمأنینه به همه‏ آنان پاسخ درست و منطقی داد. فهمیدم که او اقیانوس بی‌‏انتهای علوم و معارف الهی است، چنان هیبت و عظمت آن حضرت در دل من جا گرفت که تا آن وقت چنین حالتی به من دست نداده بود. در انتها به حضرت گفتم: بسیاری از پیروان شما در حیرت و جستجو هستند و دنبال جانشین پدرتان می‏‌گردند. آیا موضوع امامت شما را با آنان در میان بگذارم؟ فرمود: به هر کس که اطمینان داری، اطلاع بده و از آنها پیمان بگیر که این موضوع را برای کسی فاش نکنند که موضوع مرگ و زندگی در میان است و با دست به گلویش اشاره کردند. من با امام خداحافظی کردم و از خانه خارج شدم و این موضوع را به مؤمن الطاق و ابوبصیر و مفضل و سایر یاران امام صادق اطلاع دادم. آنها نیز به حضور امام شرفیاب شدند و به امامت آن بزرگوار یقین کردند.»

منصور دوانیقی این جنایتکار بزرگ تاریخ چنان بی‌رحمانه مخالفان خود را از میان برمی‌داشت که حتی تاریخ‌نویسان تحت حمایت دربار عباسیان نیز نتوانسته‌اند بر جنایات او سرپوش بگذارند و به ناچار گوشه‌هایی از این وحشی‌گری را در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند. در چنین شرایط اجتماعی و زمانی است که امام رضا(ع) چشم به جهان می­‌گشاید. تولد امام رضا(ع) در فضایی ناامن، تعقیب و قتل توسط منصور دوانیقی بوده و به این جهت تولد ایشان توسط امام کاظم(ع) مخفی نگاه داشته شد.


کد مطلب: 538115

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/538115/تأملی-سال-های-ابتدایی-زندگی-امام-رضا-ع

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com