بذرپاش هرجا که باشد از این جوانی و شور و نشاط جدا نمیشود. این دو لازم و ملزوم هم هستند. برای او در هرجا که خدمت میکند آرزوی توفیق خدمت دارم و فکر میکنم که او فقط از سنگری به سنگری دیگر رفته.
هرچند تلاشهای ما برای به حرف درآوردن! «حامد زرگر»، مدیرکل حوزه ریاست سازمان ملی جوانان، که از چهرههای نزدیک به «مهرداد بذرپاش» نیز هست بهجایی نرسید، اما «پرویز کرمی»، معاون فرهنگی سازمان ملی جوانان و سرپرست خبرگزاری برنا، به چند سئوال کوتاه «پنجره» درباره تغییرات در سازمان ملی جوانان اینچنین پاسخ گفت:
بهنظر شما علت تغییر رییس سازمان ملی جوانان چه بود؟ درباره تغییر رییس سازمان ملی جوانان، نمیتوانم نظری بدهم.
بالاخره جایگزین آقای بذرپاش برای این سِمَت چه کسی است؟ ظاهرا خانم ترکستانی است. حکم ایشان هم اعلام شده است.
با توجه به اینکه خانم ترکستانی اعلام کردند که این پُست را نمیپذیرند، آیا کسی دیگری قرار است بهعنوان رییس سازمان ملی جوانان معرفی شود؟ حکم ایشان اعلام شده است و بعید میدانم که نپذیرند.
عملکرد آقای بذرپاش را چگونه ارزیابی میکنید؟ آقای بذرپاش آدم فعال و بهعبارت بهتر بیش فعال است. جامعه با نام آقای بذرپاش در محیطهای علمی، دانشجویی و حضور در بحثهای فنی آشنا شده است. جوانی است که گرچه به وی اعتماد و میدان داده شده است، اما او از این اعتماد بهنحو احسن استفاده و لیاقت خود را ثابت کرده است. بهعنوان مثال در دولت نهم مسئولیت مهم یک شرکت بزرگ خودروسازی به او واگذار شد. با وجود اینکه در دولت نهم هنوز مطبوعات دوم خرداد و به اصطلاح ضددولت، فعال و پرتیراژ بودند و قدرت داشتند، اما نتوانستند نقطه ضعف فنی از او بگیرند. تنها چیزی که به آقای بذرپاش نسبت میدادند، این بود که میگفتند او جوانی نزدیک به احمدینژاد و یار صمیمی رییسجمهوری است؛ که این هم از نظر ما حسن بود، نه قُبح. اما از نظر فنی یا از نظر کاری، هیچ مطبوعه فنی تخصصی خودرو، هیچ روزنامه تخصصی سیاسی و هیچ رسانه اقتصادی، نقطه ضعف خاصی از بذرپاش یا تیم وی نداشت. تنها از نقطه نظر سیاسی ایراد وارد میکردند که چرا بذرپاش در رایجه خوش خدمت فعالیت میکند، چرا در فلان سخنرانی است و... .
لیاقتهای بذرپاش باعث شد که یک سازمان تقریبا آرامی را به او واگذار کنند و سازمان ملی جوانان بهواسطه تلاشهای او طی یک سال و اندی که ریاست آن را بر عهده داشت، سر زبانها افتاد. آقای بذرپاش بهدرستی توانست از پس کاری که به او واگذار شده بود، برآید. یکی از مشکلاتی که سازمان داشت، دیده نشدن بود که به تَبَع آن جوانان دیده نمیشدند. بهواسطه شور و هیجان جوانی و ارتباطاتی که داشت سازمان را برجسته ساخت.
از جمله کارهای خوب او در این دوره، شناسایی جوانان خوب، نخبه و فعال کشور و شناساندن این جوانان به جامعه بود. کار خوب دیگری که او با دست خالی انجام داد، تحت عنوان ستاد برگزاری هفته ازدواج بود؛ که یک حساسسازی و یک جریانسازی بود. ما 30 سال بعد از انقلاب مدام میگفتیم: خانواده و جوانان؛ اما بعد از 30 سال این آقای بذرپاش بود که روز ملی ازدواج را ثبت کرد، الگو ساخت، کار ستادی کرد و تقریبا همه را از رییسجمهوری گرفته تا دیگر سیاستمردان را پای کار آورد. لذا بذرپاش در دوران مسئولیت خود، خوش درخشید. اما این خوش درخشیدن ممکن است موجب ایراد و آسیب اداری در کار او شده باشد! چون یک عده بهواسطه اینکه او یار نزدیک احمدینژاد و جوان بود و سابقهای نداشت، به او حمله میکردند و ایراد میگرفتند و یک عده هم که کاری به چیزی نداشتند منتظر بودند که کسی کاری انجام دهد و آنهم ایراد بگیرند! بذرپاش هرجا که باشد از این جوانی و شور و نشاط جدا نمیشود. این دو لازم و ملزوم هم هستند. برای او در هرجا که خدمت میکند آرزوی توفیق خدمت دارم و فکر میکنم که او فقط از سنگری به سنگری دیگر رفته.
نظر شما در رابطه با حکم جدید آقای بذرپاش بهعنوان «مشاور اجتماعی رییسجمهوری» چیست؟ خبر این حکم جدید را از خبرگزاریها مطلع شدم و نمیدانم چیست. حتما آقای احمدینژاد راضی به جدا شدن بذرپاش از بدنه دولت نیست. اما صلاح مملکت خویش خسروان دانند.