امسال هم چون سالهای پیشین، جشنواره فجر با حاشیه ها و نقدهای فراوانی روبرو بود. وقتی وزارت خانه بزرگی مانند ارشاد اسلامی درطول یک سال قرار است تنها در حدود صد فیلم را نظارت و حمایت کند این همه اشکال و ایراد گویای چیست؟
روایتی خشن، سیاه و ضداسلام و ایران از «خانه پدری»مان
آقای عیاری! این «خانه پدری» ما ایرانیان نیست/ کاری برای این فیلم نمی توان کرد، باید دفنش کرد
شتابتان در عذرخواهی، افزون بر جایزهدهندگان غربی باشد
15 اسفند 1392 ساعت 9:09
امسال هم چون سالهای پیشین، جشنواره فجر با حاشیه ها و نقدهای فراوانی روبرو بود. وقتی وزارت خانه بزرگی مانند ارشاد اسلامی درطول یک سال قرار است تنها در حدود صد فیلم را نظارت و حمایت کند این همه اشکال و ایراد گویای چیست؟
گروه فرهنگی جهان نیوز ـ امین توکلی زاده: آنچه نگارنده را دست به قلم کرده است این موضوع نیست بلکه بی انصافی یک هم میهن از اهالی هنر است که تمام داشته های این سرزمین را به شکلی نمادین گرد یک قبر به محاکمه کشانده است.
فیلم خانه پدری در سایه نقد فیلم هایی مانند «رستاخیز»، «قصه ها» و «طبقه حساس» و دیگر تولیدات از نقد مصون ماند در صورتی که به نظر می رسد شاید اگر اولویتی برای نقد وجود داشت این فیلم در درجه اول قرار می گرفت. با این حال عجیب این است که برخی از این اثر بنام «شاهکار» هم یاد کردند. البته به نظر می رسد حفظ احترام کارگردانی با سابقه و محترم موجب این موضوع باشد اما نقد یک اثر به معنای نادیده گرفتن دیگر کارهای ارزشمند یک هنرمند نیست؛ صد البته کسانی که معتقد به رعایت اصول حرفه ای هستند در کنار این اصول باید برای ارزشها و باورهای مردم خویش نیز احترام قائل باشند و آنها را به مسلخ محافظه کاری و دفاع از هم صنفان خود نبرند.
این هم بماند که این فیلم با کدام بودجه ساخته شده و در دوره مدیریت چه کسی مجوز ساخت پیدا کرده است. این احتمال داده می شود که جوایز خارجی در آینده، سرچشمه را نشان دهد و قضاوت را ساده کند اما برون داد یک جریان منحرف با تابلوی مکتب ایرانی می شود همین.
این اثر به اندازه کافی با ما سخن می گوید. شاید در حین اکران های انجام شده اگر از جمعیت عصبانی و ناراحتی که از سالن ها خارج می شوند تا شاهد این همه اهانت نباشند، نظرشان را دریابید، عمده نقدها را بتوانید از زبان مخاطبان بشنوید و نیازی به قلم فرسایی های اینچنین هم نباشد.
حال که غفلت می شود چاره ای جز مرور این اثر نیست تا در صورت عدم تماشای فیلم، مخاطب این مطلب متوجه عمق اشکالات محتوایی متن و این اثر نمایشی گردد.
هیچ ایرانی مسلمانی انتظار دیدن چنین اثری را از سینمایی کشور خود و کارگردان ایرانی نداشته باشد اما به هر تقدیر این موضوع متاسفانه اتفاق افتاده است.
ابتدای فیلم انتهای سخن سازنده اثر است، دختر خانواده ایرانی و مسلمان با تهمتی ناروا و اثبات نشده یا حتی شده، توسط پدر و برادر نوجوان خود در زیرزمینی محصور است، دختر زیبا، با لباس های دوست داشتنی ایرانی در میان معماری محبوب ایران توسط پدری مذهبی و برادری تابع زندانی شده است.
تمام لوکیشن با مخاطب دوست و همخوان است باید بپذیری که جزئی از این خانه هستی و با آن هم زاد پنداری پیدا کنی و برای این پذیرش تمام دوست داشتنی های شما از معماری، لباس، موسیقی به خدمت گرفته شده است تا به مخاطب حقنه کند تو اهل این باوری. اینجا ایران است ایران دوست داشتنی من و شما و خانواده هم، یک خانواده کامل است با تمام جزئیات پدر، پسر، دختر، عمو، رفت و آمد و فرش نماد هنر ایرانی، ظرافت، طراحی، خلاصه تمام داشته های ایرانی و... کارگردان و طراح صحنه با بهترین اجرا شما را وادار می کند تمام این جنایت را از چشم ایرانی ها بدانید.
دختر باید آخرین فرش را مانند برده ای گوش به فرمان رفو کند تا پدر از محل استثمار دختر هنرمندش آخرین سکه ها را بشمارد و دختر می داند قبری که برادر نوجوانش در زیر زمین کنار او می کند برای دفن اوست هر چند مخاطب باور ندارد و گیج و هراسان بعید می داند کسی از تاریخ ایران این روایت جعلی را به تصویر کشیده باشد.
کد مطلب: 348116