دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ - 17 Jun 2024
 
۰
۱

انتقادحقوقی سلیمی‌نمین به‌برخی مسئولان

شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۴۲
کد مطلب: 438648
در قطعنامه «حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» تصریح شده است که بر اساس شریعت اسلام، «حقوق بشر» ناشی از کرامت و ارزش ذاتی انسان است و امت اسلامی رسالتی جهانی در این خصوص دارد.
به گزارش جهان به نقل از فارس، در سال ۲۰۰۸ میلادی (۱۳۸۷ شمسی) هیات دیپلماتیک ایرانی که در اجلاس سی و پنجم وزاری خارجه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی (سازمان همکاری اسلامی فعلی) در کامپالای اوگاندا حضور یافته بود، پیشنهادی را مبنی بر سالروز تصویب اعلامیه اسلامی حقوق بشر موسوم به بیانیه قاهره به عنوان «روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» ارائه کرد که با تایید کشورهای عضو این امر به مصوبه سازمان تبدیل شد اما با گذشت ۷ سال حکومت های اسلامی تحرک چندانی برای بهره مندی از این روز در جهت ارتقای حقوق انسانی به عمل نیاوردند.

در قطعنامه «حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» تصریح شده است که بر اساس شریعت اسلام، «حقوق بشر» ناشی از کرامت و ارزش ذاتی انسان است و امت اسلامی رسالتی جهانی در این خصوص دارد و اگرچه بشریت به مراحل پیشرفته ای در علوم مادی دست یافته، اما نیاز مبرم به ایمان و معنویت برای حمایت از حقوق و تمدن به شدت احساس می شود.

روز «حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» فرصتی برای دستیابی به ابزار و راه های نشر، ارتقاء و حفظ تعالیم و ارزش های اسلامی در حوزه حقوق بشر و حمایت و دفاع از تصویر واقعی اسلام و مبارزه علیه اهانت به اسلام است تا مسلمانان بتوانند در خلال آن روز، حقوق بشر مد نظر اسلام را به جامعه جهانی معرفی کنند و در خصوص چالش های حقوق بشری جهان امروز به تبادل نظر بپردازند.

گروه سیاسی خبرگزاری فارس با حضور عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران و دامون شعبانی حقوقدان طی میزگردی به بررسی این موضوع و عملکرد دستگاهای مربوطه در تعریف و تدوین این مفهوم پرداخته است که بخش اول این میزگرد در روزهای گذشته منتشر شد. (اینجا)

* قوانین حقوق بشر اسلامی شفاف و روشن است

- برخی معتقدند که کارهایی در حوزه حقوق بشر اسلامی شده و پیشرفت‌هایی داشتیم. اما آیا تعریف جامعی در این حوزه صورت گرفته و اینکه حقوق بشر اسلامی با مفهوم غربی خود چه تفاوتهایی دارد؟

اگر ما در زمینه حقوق بشر غربی مصرف کننده نشدیم، به این دلیل است که مبانی داریم و مبانی‌مان هم بسیار روشن است و به همین دلیل غرب نتوانسته مبانی خود را در این قضیه بر ما دیکته کند و اگر مبانی حقوق بشر ما شفاف نبود قطعاً مصرف کننده مبانی غرب می‌شدیم و آن را دربست می‌پذیرفتیم.

من یادم می‌آید در زمان دولت آقای هاشمی برخی وزرا این بحث را مطرح می‌کردند که اقتصاد اسلامی اصلا وجود ندارد و باید از اقتصاد غربی بهره بگیریم، علی رغم اینکه به لحاظ نظری، شهید مطهری کار جدی راجع به اقتصاد اسلامی انجام داده است. اما آیا این تفکر توانست در ایران حاکم شود؟ خیر، زیرا ما به لحاظ اقتصاد اسلامی متاثر از اندیشه اسلامی، قوت ها و مبانی جدی داریم که دولتی که گرایش به اندیشه‌های غربی پیدا کرده، نمی‌تواند آنان را تغییر دهد.

* حقوق بشر اسلامی را تئوریزه نکردیم

ما داریم تحت عنوان مفهومی به نام «حقوق بشر اسلامی» صحبت می‌کنیم، اینکه من می‌گویم چنین مفهومی وجود ندارد، به این معنا نیست که اسلام دراین زمینه مبانی ندارد و به کرامت انسانی توجه نداشته یا انقلاب اسلامی توجه ندارد. من می‌گویم مفهومی تحت عنوان «حقوق بشر» در غرب تئوریزه می‌شود، وارد زندگی عمومی مردم می‌شود، تبدیل به سند می‌شود، برای اجرای این اسناد سازوکار می‌چینند و وارد سیستم‌ حکومت‌های سراسر دنیا می‌کنند. حال یک جایی از آن استفاده ابزاری و سیاسی می‌کنند. البته عده‌ای هم واقعاً دغدغه‌های انسانی دارند و نمی‌شود به همه گفت عامل غربند.

من می‌گویم ما به عنوان یک کشوری که داعیه ایدئولوژی، مبانی متفاوت، نگاه فلسفی و هستی شناسی متفاوت نسبت به دنیا داریم، توفیق این را نداشتیم که این کارها را انجام دهیم. حالا به نظر دکتر سلیمی ۴۰ سال کم‌ است در صورتی که در این ۴۰ سال (حتی اگر ۱۰ سال جنگ را هم در نظر نگیریم) هیچ اقدامی انجام ندادیم.

* غرب کوچکترین نقد را در کشورهای درحال توسعه به بحران بین‌المللی تبدیل می‌کند

غربی‌ها توانستند کوچکترین نقد را در سراسر کشورهای کمتر توسعه یافته یا در حال توسعه تبدیل به یک بحران بین‌المللی کنند؛ اما ما از بلیه‌هایی که توسط اعمال و رفتار سیاسی دولت‌ها نسبت به شهروندان خود و شهروندان چند تابعیتی انجام شد، هیچ بهره‌برداری نکردیم، وارد گفتمان حقوق بشر نشدیم و جایگاهی دراین گفتمان در دنیا نداریم. باید این را بپذیریم. پذیرفتن به این معنا نیست که مبانی نداریم. ما هیچ کار سازمان یافته‌ای انجام ندادیم.

ایشان (سلیمی نمین) می‌فرمایند در لبنان، عراق، تاجیکستان خیلی کارها کردیم. مگر «قوانین» یک ملاک عملی قابل رویت قوانین نیست؟ مگر قوانین را مجلس نمی‌گذارد؟ مگر شورای نگهبان آن را تائید نمی‌کند؟

اولاً بفرمایید در این چند سال چرا ما نمی‌توانستیم حقوق شهروندی اسلامی تالیف و تدوین کنیم؟ چرا سند قانونی با عنوان حقوق شهروندی نداریم؟ ما ۵ برنامه توسعه داریم، در این ۵ برنامه توسعه، مصرحاً در کدام ماده یا موادی راجع به بحث حقوق بشر اسلامی سازوکار تعریف کردیم؟

بنده معتقدم رویه عمومی جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب تا کنون نه حرکت به سمت ایدئولوژی بلکه فاصله گرفتن از ایدئولوژی است. فهم من به عنوان یک حقوقدان این است.

مسیر برنامه اول را با برنامه پنجم مقایسه کنید. ما در دوره اول انقلاب مُرّ اسلام را در نظر می‌گرفتیم. معتقدم در مسیر قانون‌گذاری از اسلام به کار کارشناسی رسیدیم. این به معنای لائیسیته است. در این قوانین و مقررات و کار چند ساله هیچ یافته قابل توجهی در مورد حقوق بشر اسلامی تولید نکردیم، به اجماع بین‌المللی نیز نرسیدیم. این هنر برخی افراد است که در لبنان و عراق و افغانستان نتایجی می‌دهد و تبعات سیاسی آن قابل بررسی است. اگر چنین باشد که مبانی ما تاثیر گذار بود، افغان‌ها سفارتخانه ما را رنگی نمی‌‌کردند.

من هیچ کار سیستماتیکی ندیدم، یعنی دولت برنامه جامعی داشته باشد و آن برنامه را اعلام کند، یا فراخوان عمومی دهد که راجع به «حقوق بشر اسلامی» صحبت شود، یا حتی اجازه برگزاری کنفرانس‌ها و میتنیگ‌های متعدد و راه‌اندازی NGO های حقوق بشر اسلامی را بدهد.

* خانم‌های محجبه در کشوری که ازدواج همجنس‌بازان در آن آزاد است حق تحصیل و استخدام ندارند

در این ۳۰ سال که علیرغم قصور، توفیقاتی نیز داشتیم نتوانستیم به طور مشخص حداقل بر بحث حجاب که یکی از مباحثی است که روی آن حساسیت وجود دارد، در دنیا واکنش نشان دهیم.

به عنوان مثال چرا یک خانم محجبه در کشوری که ازدواج همجنس‌بازان در آن آزاد است حق تحصیل و استخدام ندارد؟ خوشبختانه خود آن خانم در این زمینه جنگید و برنده شد ولی ما که داعیه ایدئولوژی داریم برای آنها چه کردیم؟ کدام خبرگزاری و NGO راه انداختیم؟ کجا سازمان کنفرانس اسلامی یا کمیسیون حقوق بشر اسلامی قضایایی از این دست را محکوم کرد؟

نوع نگاهم با نوع نگاه آقای دکتر فرق دارد. ایشان از منظر انقلاب و ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب می‌بیند و نگاهشان کاملا نظری است. نگاه من کاملا پراگماتیک است.

* ۱۴۵ حدیث امام صادق(ع) درخصوص حقوق بشر

من می‌گویم امام جعفر صادق(ع) در حاشیه درس‌هایشان حدود ۱۴۵ حدیث سنگین در زمینه حقوق بشر دارد، پیامبر اکرم (ص) هم توانست خیلی چیزها را به عینه در زمینه حقوق بشر نمایش دهد. کوروش هم بیانیه حقوق بشر دارد اما ما چه کردیم؟ ما هیچ عملیاتی که قابل اندازه‌گیری و سنجش باشد، انجام ندادیم.

نوع نگاه ما در افغانستان پیروز نشد که اگر چنین بود خیلی چیزها را از دست نمی‌دادیم. آرایش سیاسی با آرایش عمومی و تفکرات مردم بسیار متفاوت است. ما در زمان روی کار آمدن آقای مرسی در مصر به نفع ایدئولوژی خودمان بسیار مانور دادیم و بعد دیدیم که آن فاجعه رخ داد.

من می‌گویم از بحث‌های سیاسی خارج شویم، یک اعلامیه یا سند حقوقی از کشوری که داعیه حقوق بشر اسلامی دارد به من نشان دهید، یک بیانیه بین‌المللی به من نشان دهید. ما هیچ سازوکار و راهکار عملی برای نحوه تدوین، بررسی و سنجش و موضع‌گیری حقوق بشر اسلامی انجام ندادیم.

غربی‌ها چندین و چند گزارش، بیانیه و قطعنامه علیه ما در مورد نقص سیستماتیک حقوق بشر به سازمان ملل ارائه کردند، اما ما در دولت‌های جمهوری اسلامی نتوانستیم به یک اجماع بین‌المللی برسیم و یک کیس ریپورت علیه نقص حقوق بشر درغرب فراهم کنیم، درصورتی که این امکان وجود داشت.

* عملکرد ما در حوزه حقوق بشر «انفعالی» است

- یعنی باید تهاجمی‌تر عمل می‌کردیم؟

بحث حقوق بشر تهاجمی نیست. شما یا باید مصرف‌کننده باشید یا تولید‌کننده.من می‌گویم به مفهوم کارکردی‌اش تولید کننده نیستیم و مصرف‌کننده هم نشدیم چون اگر مصرف‌کننده بودیم دیگر اعتراض وجود نداشت، ما همیشه نوعی برخورد منفعل را پذیرفتیم.

من معتقد نیستم حقوق بشر سیاسی است؛ من می‌گویم چرا ما باید با این وضعیت ادامه دهیم. اگر غرب هزینه می‌کند و از این به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده می‌کند چرا دولت ما نباید به عنوان یک ابزار سیاسی از آن استفاده و علیه خودشان حمله کند؟

زمانی که گزارش نقض حقوق بشر در مورد ایران در صحن سازمان ملل خوانده می‌شود نماینده ما چه واکنشی نشان می‌دهد؟ شما به آرشیو سازمان ملل متحد نگاه کنید و عکس‌العمل نماینده ایران در زمانی را که آخرین قطعنامه علیه ایران صادر شد، ببینید. یک جوری نگاه می‌کند که گویی من خیلی شرمنده‌ام و از همه حضار عذر می‌خواهم، حالا پیش آمده و تصویب کنید!

خب شما هم جواب بدهید. شما می‌گویید فلان و فلان موضوع نقض حقوق بشر در ایران است، نماینده ما هم بگوید فلان و فلان موضوع به این دلیل نقض حقوق بشر نیست چون نگاهم به حقوق بشر با نگاه شما تفاوت دارد. اگر بنا باشد این طور نگاه کنیم فلان و فلان موضوع نیز در کشورهای غربی نقض حقوق بشر است. اگر بناست موضوعی روی میز گذاشته شود شما هم با مبانی خودت روی میز بگذار.

به عنوان مثال مسأله ساده‌ای که ما می‌توانستیم از آن علیه غرب استفاده کنیم اما اصلا چنین کاری نکردیم، نحوه برخورد با پناهجویان است. مگر این موضوع جزء حقوق بشر نیست؟

شما یکسری آدم را در قفس کردید و یکی در میان می‌گویید ایران نقض سیستماتیک حقوق بشر می‌کند! این نقض سیستماتیک حقوق بشر نیست؟ آیا مرزبان‌های شما به صورت سیستماتیک این کار را نمی‌کنند؟

ما این اتهامات را به میدان آنها برنمی‌گردانیم. نشسته‌ایم و می‌گوییم: خب شما بگویید و قطعنامه صادر کنید، ما مبانی داریم و ما مبانی خود را بعداً ارائه می‌دهیم!

باید تکلیف خود را با دنیا مشخص کنیم. اگر بنا نیست حقوق بشر غربی را بپذیریم باید به صورت سیستماتیک روی حقوق بشر اسلامی کار کنیم، راهبرد داشته باشیم،‌ توسعه دهیم و هزینه کنیم. اگر این کار را نمی‌توانیم بکنیم -آقای روحانی و دوستانشان دوست ندارند با دنیا سر جنگ داشته باشند و ما هم نمی‌گوییم بجنگند- لااقل باید جواب دهیم.

* انتقاد از اظهارنظر روحانی درباره خون های آلوده

به عنوان مثال آقای نخست وزیر فرانسه ۳۰ سال پیش یک عده‌ای را با خون‌های آلوده قتل‌‌عام کرده و چند وقت پیش به ایران آمد، وقتی از آقای روحانی می‌خواهیم عکس‌العملی انجام دهید، می‌گوید: پرونده کهنه است و اصلا نگاه حقوق بشری نیست؛ خیلی جالب است.

در اتحادیه اروپا هنوز به این موضوع به عنوان مسأله حقوق بشری نگاه می‌کنند، جنایتی که انگلستان به صورت سیستماتیک در اثناء جنگ جهانی اول در ایران انجام داده مصداق بارز جنایت علیه بشریت است، اما دولتمردان ما می‌گویند پرونده کهنه است! چطور آنها هر پرونده‌ای دارند تازه است اما ما هر چه داریم کهنه است؟

* موضع برخی دولت‌های ما در برابر غرب حقارت‌آمیز است

- کهنه بودن پرونده خون‌های آلوده درحالیست که پرونده حضور سفیر پیشنهادی ایران به سازمان ملل یعنی حضور وی در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا برای آنها کهنه نیست و ما اجازه دادیم آنها به خاطر همان پرونده کهنه ۳۰ سال پیش، ما را در موضع انفعالی قرار دهند.

سلیمی نمین: قطعاً با فرمایش ایشان موافق هستم که برخی دولت‌های ما در برابر غرب منفعل بوده‌اند، یعنی در برابر هجمه‌هایی که غربی‌ها در زمینه حقوق بشر انجام دادند، برخورد حقارت آمیز داشتند.

من به یاد دارم اوایل انقلاب یکی از دیپلمات‌های ما در انگلیس به حج رفته و پس از بازگشت، در خانه‌اش به مناسبت بازگشت از حج یک گوسفند قربانی کرده بود، غرب تبلیغات بسیار زیادی در مطبوعات علیه نقض حقوق حیوانات در آن دوره راه انداخت که اینها گوسفند را غیرانسانی ذبح کردند! در برابر این هجمه‌های تبلیغاتی باید گفت خب شما گوسفند را چطور می‌کشید؟ چه کسی گفته ذبح اسلامی غیرانسانی است و ذبح شما که حیوان زنده را در آب جوش می اندازید انسانی است؟

* اگر منفعل نباشیم، همه اتهامات حقوق بشری غرب علیه ایران جواب دارد

- در دانمارک هم جدیداً ‌ذبح اسلامی حیوانات را ممنوع اعلام کردند.

به این موارد می‌شود جواب‌های خوبی داد. بسیاری از کارهایی که آنان با حیوانات انجام می‌دهند (مانند گاوبازی که هنوز هم رایج است) وحشی‌گری است، اگر ما منفعل نباشیم تک تک این پرونده‌ها را متقابلاً‌ در می‌آوریم و می‌گوییم چرا باید شما در مساله حقوق بشر ملاک باشید؟ شما در مساله حقوق بشر یکسری مبانی فلسفی دارید که با مبانی فلسفی ما کاملاً مغایر است.

این بدان معنا نیست که ما در ایران ضعف حقوق بشر نداریم. قطعا داریم. در ارتباط با مبانی اسلامی ما ضعف‌های جدی داریم.

بحث جرم سیاسی را در نظر بگیرید؛ ما هنوز نتوانستیم جرم سیاسی را به اجرا درآوریم. بنده یک جرم سیاسی مرتکب می‌شوم و باید از حقوقی برخوردار باشم، این حقوق را قانون اساسی ما تایید کرده اما جرم سیاسی هنوز اجرایی نشده است. این یک نقیصه است، بنده یک جرم سیاسی انجام داده‌ام اما قانون برای من حقوقی قائل می‌شود تا مبادا دولت و دولتمردان که در موضع قدرت هستند بتوانند بر من اجحافی روا بدارند. حالا که من در برابر دولت و حاکمیت قرار گرفتم نباید بی‌دفاع بمانم و دولت نتواند صدای من را خفه کند.

* غرب ملتها را تحقیر می کند

من و آقای شعبانی در این نظر با هم توافق داریم که باید نواقص بیان شود. مانند ماجرای خون‌های آلوده که در قبل از انقلاب هم بسیار اتفاق افتاده است، به عنوان مثال یک کمپانی شیرخشک اسرائیلی، شیرخشک فاسد وارد ایران کرد و روزنامه کیهان در زمان پهلوی دوم اعتراض کرد. از این پرونده‌ها در تاریخ معاصر ما فراوان است.

اما آنچه به نظر من امروز باید به عنوان مبانی‌ترین مسئله حقوق بشر بر آن تاکید کنیم مسئله تحقیر ملت‌ها است. خون آلوده وارد می‌کنند، هزینه‌اش را می‌دهند و شاید قابل جبران باشد. جنایتی مانند حمله به هواپیمای مسافربری می‌کنند و غرامت می‌پردازند، اما آنچه که به سهولت قابل جبران نیست تحقیر ملت‌هاست.

* بالاترین جنایت غرب دفاع جسورانه از رژیم صهیونیستی است

بالاترین جنایتی که امروز غرب انجام می‌ دهد دفاع جسورانه از رژیم نژادپرست اسرائیل است و باید این را بالاترین نقض حقوق بشر دانست. زیرا در واقع نژادپرستی را رسما بر بشریت تحمیل می‌کنید، یک سوی نژادپرستی برتری یک نژاد است و سوی دیگرش پست‌تر بودن یک نژاد.

نمی‌توانیم بگوییم نژادپرستی را به رسمیت می‌شناسیم ولی تحقیر را به رسمیت نمی‌شناسیم. این بزرگ‌ترین ظلم به بشریت است که می‌گویند آمدیم تا پایگاه تمدن غرب(اسرائیل) را در دل جهان بربریت ایجاد کنیم. آیا غیر از این است که وقتی شما انسانی را تحقیر کردید بالاترین ظلم را به او روا داشتید؟

از ابتدای ظهور پیامبران بر این تاکید می‌شود که هیچ تفاوتی بین آحاد بشر نیست الا تقوا و تقوا نمایش خدمت‌گذاری به ملت‌هاست و هر کس توانست از خود و منافع خود بگذرد و به منافع دیگران بیندیشد برتری دارد.

غرب تا لحظه آخر پای رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی ایستاد. یعنی تا زمانی که دیگر قابل کنترل نبود و همه افکار عمومی جهان علیه‌اش بسیج شدند، والا تا پیش از اعتراض عمومی دنیا، انگلیس و آمریکا و کشورهای غربی با تمام توان از رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی حمایت می‌کردند؛ همه دنیا می‌ گفتند در این رژیم نقص حقوق بشر اتفاق می‌افتد، نه اینکه سیاه‌پوستان را به برده تبدیل می‌کنند بلکه نفس پذیرش این معنا که عده‌ای برتر و عده‌ای پست‌تر هستند نقض حقوق بشر است.

* نژاد پرستی مبنایی‌ترین نقض حقوق بشر است

در همین مذاکرات، اصل قضیه آنها اسرائیل بود، چرا می‌گفتند همه رویکرد ما در مذاکرات این است که جایگاه اسرائیل تنزل پیدا نکند؟ اساساً چه ایرادی دارد که رژیمی که رسما می‌گوید نژادپرست است جایگاهش تنزل پیدا کند؟

چرا غرب سرمایه‌داری با تمام توان از نژادپرستی حمایت می‌کند؟ حقوق بشر را در خون و شیرخشک دنبال نکنید. نژاد پرستی مبنایی‌ترین نقض حقوق بشر است که درست در نقطه مقابل نهضت پیامبران قرار دارد. باید روی این مطلب کار کرد.

در ایران به لحاظ اسلامی، مبانی بسیار قوی داریم اما در مقام تبیین کم‌کاری انجام دادیم، در مبانی انقلاب اسلامی گفته شده که ما نباید زیر بار ظلم رویم. در ارتباط با تبیین این مسئله در افکار عمومی جهان کم‌کاری کردیم.

یکی از اساتید تُرک در میزگردی که در شبکه ‌تلویزیونی ترکیه پخش شد از من درباره سیاست خارجی ترکیه پرسید. گفتم: سیاست خارجی ترکیه در خصوص اسرائیل برای من قابل فهم نیست. گفت: چرا؟ گفتم وقتی شما رژیم اسرائیل را همچنان به رسمیت می‌شناسید دارید ملت خود را تحقیر می‌کنید. گفت: چرا تحقیر می‌کنیم؟ گفتم: مبنای پذیرش اسرائیل را برتری نژاد قرار دادند و وقتی شما در ترکیه این برتری نژادی را می‌پذیرید، آن را بر ملت اسلام تحمیل می‌کنید. آن استاد دانشگاه پذیرفت که این نکته قابل تامل است.

* سرمایه‌داری بدون تبعیض نژادی قابل تداوم نیست

باید این مطلب تبیین شود که ما مرزبندی خیلی پررنگ با غرب داریم. مبانی غرب تبعیض نژادی است. دکتر شریعتی قبل از انقلاب بسیار خوب این موضوع را تبیین کرد که اساساً سرمایه‌داری بدون تبعیض نژادی قابل تداوم نیست. بسط و گسترش سرمایه‌داری باید براساس تبعیض نژادی باشد.

فردی تا وسایل آرایشی کشور خود را پست‌تر تصور نکند، مصرف‌کننده وسائل آرایشی جامعه سرمایه‌داری نمی‌شود، باید شما احساس کمبود و تنزل نسبت به او داشته باشید و برای اینکه خود را به هیبت آنها درآورید با پوشاک و لباس و نسبت‌های آنها حرکت کنید. همانطور که برخی غرب‌زدگان ما در زمان نه چندان دور اعلام کرده بودند که اگر می‌خواهیم آدم شویم باید تماما به هیبت غرب درآییم.

جامعه سرمایه‌داری نمی‌تواند تولید خود را هم به آسیا و هم به آفریقا بفرستد که سنت‌ها و عادات و اعتقادات جداگانه دارند، مگر آنکه آنان را به حقارت بکشاند.

بنابراین اگر غرب از نظام آپارتاید در آفریقا و از نظام رژیم صهیونیستی دفاع می‌کند، اساساً از مبنای نژادپرستی، دفاع می‌کند. ما باید بتوانیم با مبانی نظام سرمایه‌داری که گاهی فاشیم گاهی نازیسم و گاهی افراطی‌ترین نژادپرستی‌ها را تولید می‌کند مبارزه کنیم.

- به طور یقین این کم کم‌کاری جدی ما در عرصه رسانه و دیپلماسی خارجی است که نتوانستیم در افکار عمومی مبانی حقوق بشری از منظر اسلام را جا بیندازیم. آقای دکتر شعبانی اگر امکان دارد به طور مصداقی وارد بحث نقض حقوق بشر مطرح توسط غرب در خصوص زنان شویم.

قبل از این بحث نکته‌ای را عرض کنم که اگر بخواهیم با نگاه آقای دکتر جلو رویم به هیچ جا نمی‌رسیم، من از ابتدای بحث گفتم کاری به مبانی و تعاریف نداشته باشیم، چون در مبانی و تعاریف غرب هم برای خود مبانی تهیه می‌کند و بحث به نتیجه نخواهد نرسید.

من می‌گویم اگر در بحث حقوق بشر می‌خواهیم کار کنیم فراموش کنیم تعاریف چیست. ما اگر بخواهیم روی مبانی صحبت کنیم باید دستگاه و سیستمی مانند آنها داشته باشیم که برای ما امکانپذیر نیست و ما آن قدرت همگرایی را در دنیا نداریم که یک دستگاهی درست کنیم. آنها ابزار درست کردند. ما حتی از ابزاری که آنان درست کردند هم استفاده نمی‌کنیم. یعنی یاد نگرفته ایم که چگونه بدون ورود به سمت مبانی و تعاریف، بتوانیم از این ابزار استفاده کنیم و بگوییم ما با شما هیچ فرقی نداریم.

* خودمان هم جوسازی غرب درباره ظلم به زنان در ایران را باور کردیم

در خصوص بحث حقوق بشر در مبحث زنان باید بگویم که یک کنوانسیون در ایران تحت عنوان «رفع هر گونه تبعیض علیه زنان» در مجلس شورای اسلامی با ۲ حق شرط تصویب ‌شد و شورای نگهبان هم تایید کرد. این کنوانسیون به طور کلی ناشی از همان مبانی غربی است و می‌خواهد خانمی را در حد و اندازه‌های مشخص بسازد و نیروی کار ارزان‌تری را نیز وارد جامعه کند. امروز هم با هر کسی -حتی خانم‌های محجبه با ایمان- هم که صحبت می‌کنید، این حقوق را حقوق مسلم خود می‌داند.

مثلا اگر امروز به زنی بگویی همسرت می‌خواهد ازدواج دوم بکند، امر قبیحی است. ما نگفتیم چرا این امر خوب است یا بد است. غربی‌ها در کیس ریپورت‌‌های خود می‌نویسند که شهادت زنان نصف مردان است و بنابراین زنان در ایران نصف مردان هستند، ما خودمان نیز باور کردیم در جهان، زنان ایرانی حقوقشان نصف مردان است و خانم‌های ایرانی هم قبول کردند، این بحث به مجامع بین‌المللی کشیده شد که خشونت علیه زنان در ایران وجود دارد و زنان ناچارند از حجاب اجباری استفاده کنند. بعد به این نتیجه می‌رسند زن در ایران یک موجود بیچاره تحقیرشده‌ای است که سیستم اسلامی فشار می‌آورد تا در خانه بماند. آیا این واقعیت دارد؟ غرب چنین ادعایی را مطرح کرد و تحمیل کرد و ما پذیرفتیم.

من اخیرا در حاشیه کمپین تبلیغاتی خانم کلینتون در صفحه شخصی‌اش در فیس بوک برایش نوشتم: اگر شما به برابری زن و مردم اعتقاد دارید این هیاهویتان راجع به مرخصی زایمان چیست؟ مگر نمی‌گویید زن و مرد با هم برابرند؟ شما با این تبلیغ بر تفاوت زن و مرد صحه می‌گذارید و نقطه ثقل ما در مسئله حقوق زن همین جا است. یعنی اسلام می‌گوید حقوق برابر برای شرایط و موقعیت برابر؛ یک تفاوتی بین زن و مرد هست که باعث تفاوت حق در عرصه‌های مختلف می‌شود.

ما در این عرصه‌ها بسیار کم‌کاری کرده‌ایم و نتوانستیم کیس ریپورت‌هایی درست کنیم که زنان به دلیل حجاب چه مشکلاتی در غرب دارند.

خانم مهرانگیز کار چند سال پیش در کتابی -البته من شنیدم بعدها از این کتاب تبّری جسته است- نوشت که بیشترین آمار خشونت علیه زنان در ایالات متحده آمریکا است ولی همیشه ما بابتش محکوم شدیم.

من می‌گویم بیاییم ما هم از این ابزار استفاده کنیم.حتی اگر دولت خودش استفاده نکند از NGOهای خصوصی حمایت کند و بودجه مالی دهد تا آنان بتوانند از این ابزار استفاده کنند.

همین الآن مواردی که هیلاری کلینتون در کمپین تبلیغاتی خود اذعان و تبلیغ می‌کند، نوعی عقبگرد نسبت به چیزی است که خودشان سالیان سال تبلیغ کردند. آنها به مستخدم یک شرکت می‌گویند شما باید لباس آن چنانی بپوشید و وزنتان از این میزان بالاتر نرود، این نقض حقوق بشر نیست؟

- با توجه به تمام این تعاریف راهکارتان چیست؟

ما ۳ کار را می‌بایست در زمینه حقوق بشر انجام می‌دادیم که ندادیم. مسأله اول اینکه ما باید از بحث حوزه و دانشگاه خارج شویم و در ارکان‌های حکومت صحبت کنیم. قوه قضائیه، قوه مجریه و قوه مقننه وارد عمل شوند، سند تولید کنند و گزارش دهند، مثلا یکی از دردسرهای ما در کنوانسیون منع تبعیض علیه حقوق زنان این است که ما از وضعیت اجرای کنوانسیون گزارش نمی‌دهیم.

باید برای تمام این کنوانسیون‌ها کمیته تشکیل داده و گزارش دهیم؛ مثلاً اگر ۵۰۰ اعدام انجام شد، بگوییم به این دلایل ۵۰۰ نفر اعدام شده‌اند و با این مبانی حقوق بشر را نقض نکرده‌ایم. ما یک گزارش و سند حقوق بشری تولید نکرده‌ایم و یک قانون در این زمینه نداریم.

مساله دوم این است که برای جلوگیری از افتراق نظرها برای مذاهب اسلامی به جای تأکید بر یکسری مبانی اصلی که خودمان به آنها اعتقاد داریم، بتوانیم سند قابل اتکایی تهیه کنیم و با کشورهای اسلامی همگرایی داشته و دادگاه قابل اتکاء بین‌المللی ایجاد کنیم.

مساله سوم این است که ما هنوز یک NGO، دستگاه یا رسانه فعال نداریم که دغدغه حقوق بشری داشته باشد و هر وقت به حقوق بشر می‌رسیم این مفهوم سیاسی می‌شود. باید اجازه دهیم که رسانه‌ها، ملت و NGO راجع به قرائت حقوق بشری ما کار کنند و مقاله تولید کنند.

* یک نمونه از مقایسه حقوق زن در اسلام و مسیحیت

مثال دیگری در خصوص بحث زنان می‌زنم: موضوع یکی از تحقیقاتم در دانشگاه راجع به بحث طلاق در حقوق بین‌الملل خصوصی به عنوان بخشی از احوال شخصیه بود. من متوجه شدم در مسیحیت حق طلاق وجود نداشت. سالیان سال پس از طرح بحث حقوق بشر هیچ کشوری حق طلاق را برای زنان به رسمیت نمی‌شناخت و زنان برای طلاق گرفتن ناچار می‌شدند تابعیت کشورهای معدودی را که حق طلاق در آن به رسمیت شناخته‌ می‌شد، بپذیرند تا از همسرشان طلاق بگیرند.

من در این تحقیق به استادم گفتم: استاد شما همیشه می‌گویید زن در جامعه اسلامی نصف مرد است زن را می‌شود کتک زد. در حالیکه اسلام ۱۴۰۰ سال پیش برای زنان حق طلاق را در نظر گرفته بود اما غرب تا همین ۱۰۰ سال پیش اصلاً طلاق را نمی‌فهمیده است. استاد موضع گرفت و گفت این یک موضوع مذهبی است و لازم نیست خیلی روی آن بحث شود!

* دولت های ما دغدغه حقوق بشری ندارند

ما باید بگوییم در زمینه حقوق بشر حرف داریم، وقتی یکسری حقوق را از زنان می‌گیریم برایش یکسری استدلال داریم، من برخلاف نظر آقای دکتر سلیمی معتقدم آن چیزی که اتفاق افتاد اسلامیزه کردن بود نه اسلامی کردن.

من عزم جدی بابت دغدغه‌های حقوق بشری در دولت‌هایی که خودم درک کردم نمی‌بینم و فکر نمی‌کنم دولت بخواهد چنین فضایی را ایجاد کند چون هر دفعه صحبت می‌کنیم دغدغه‌های بزرگتر و مهمتر اقتصادی و سازندگی وجود دارد.

من عزمی نمی‌بینم و حتی اگر عزمی باشد اولویت ندارد.

* جریان غرب‌گرا هنوز در حاکمیت وجود دارد

خوشبختانه در حوزه مسائل مربوط به زن کار نظری خوبی صورت گرفته. ببینیم اسلام چه جایگاهی را برای او تعریف می‌کند و در زمینه اقتصاد قطعاً زن را تقویت می‌کند. زن را مختار برای کار می‌گذارد و هیچ کس نمی‌تواند از درآمد او یک ریال تصاحب کند.

در اسلام زن هیچ وظیفه‌ای برای تأمین مایحتاج خانواده ندارد برعکس این مرد است که مسئولیت مستقیم برای تأمین اداره زندگی دارد.

امروز چیزی که به نظر مهم است این است که ما از آن تحقیر بیرون آمدیم یا خیر.

هنوز بسیاری از سیاست‌مداران در برخورد با غرب احساس مثبتی نمی‌کنند. و نوعی احساس دست دوم بودن در برابر غرب دارند.

نباید از این واقعیت چشم بپوشیم که خیلی از مسئولین سیاسی ما در برابر غرب به طور جدی خودکم‌بین هستند.

مثلا انگلیسی‌ها تروریست اجیر کردند و به سفارت ما حمله کردند. حالا اگر سندی نداشتیم که تروریست‌ها را آنها جیر کردند، طبق کنوانسیون بین‌الملل اگر در کشوری به سفارتی حمله شد ضعف آن دولت محسوب می‌شود چون مسئولیت بین‌المللی دارد. در این قضیه دولت ایران پرونده را به گونه‌ای بست که انگار نه انگار ۲ نفر از دیپلمات‌های ما شهید شده و کاردار ما چند تیر خورده است و یک ریال از دولت انگلیس غرامت نگرفته است.

تا این خود کم بینی را حل نکنیم نه دنبال پیدا کردن موارد در غرب نخواهیم رفت و حتی وزارت خارجه جلویش را می‌گیرد که این تقابل ایجاد می‌کند و ما می‌خواهیم تفاهم ایجاد کنیم. به خانواده این شهدای دیپلمات گفته بودند منافع ملی حکم می‌کند شما از خواسته‌تان بگذرید. چرا؟ چون یک جریان غرب‌گرا هنوز در جریان حاکمیت وجود دارد که نمی‌خواهد در مورد غرب تردیدی ایجاد شود.

چرا پرونده ایرباس را از دادگاه بیرون آوردند؟ تا حکمی علیه آمریکایی صادر نشود که این حکم در سوابق تاریخی ملت ایران محفوظ بماند.

اگر خودکم‌بینی در برخی سیاستمداران وجود دارد محصول تحقیر تاریخی است که سرمایه‌داری توانست به وجود آورد و ما باید در زمینه حقوق بشر تلاش کنیم و نشان دهیم غربی‌ها چند لایه عمل می‌کنند.

* غرب بزرگترین ناقض حقوق بشر در همه ابعاد است

برخی مطبوعات را نگاه کنید، در حالیکه شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که جریان تروریستی مثل داعش توسط غربی‌ها ایجاد شده، اما به هیچ وجه به این قضیه نمی‌پردازند.

یکی از نشریات مطرح روشنفکری یک ویژه‌نامه‌ای در مورد داعش منتشر کرد و در تمام موارد، داعش را منتسب به درگیری مذهبی کرده بود و در هیچ جایی نگفته بودند که ممکن است غرب در زایش این جریان نقش اساسی داشته باشد در حالیکه قرائن این امر موجود است. چرا؟ چون مبادا در ذهن جوان ایرانی و مسلمان این مطلب ایجاد شود که مگر غرب هم از ابزار تروریستی استفاده می‌کند؟

بزرگترین ناقض حقوق بشر در همه ابعاد غرب است. امروز تجارت زن توسط غرب صورت می‌گیرد و بزرگ‌ترین شبکه‌های سوءاستفاده از کودکان است. خود سازمان ملل درزمینه سوءاستفاده از کودکان گزارش داد. تعداد شبکه‌هایی که در اروپا و آمریکا در شبکه‌ها استفاده می‌کنند آمار داده بود. که اگر هر کدام از این شبکه‌ها فقط ۲۰ بچه را درگیر این مسأله کرده باشند چه جنایتی انجام می‌دهند؟

کدام مطبوعات ما متعرض این مطلب می‌شود که اصل شبکه‌های جنسی کودکان در غرب است و جنایت بزرگی انجام می‌دهند؟ غربی ها با این کارنامه زشت و منحوس، در داخل خود را در پناه یکسری آدم روشنفکر مثلا منادی حقوق بشر می‌دانند.

روشنفکرانی که با اسلام مخالفند، مخالف باشند اما مروج الگوی سیاستی حاکمیت غرب نباشند. اگر می‌خواهیم بشر محسوب شویم باید متکی به یافته‌های خودمان باشیم. باید بگوییم فرهنگ و سنت داریم اما روشنفکر ما در داخل کشور چه می‌کند؟‌ نقطه مقابلش عمل می‌کند.

تا هویت خودمان را نپذیریم حقوق بشر معنا ندارد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


م
United Kingdom
عالی بود . اما عزیز هرچه فریاد داریم باید بر سر امریکا بکشیسم و امریکایی که مظهر استکبار است و بازوان ان فقط اسلام ستیزی نیست بلکه اسلام اوری از نوع خودش است