کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

ناگفته هایی از حواشی سریال پایتخت

4 مرداد 1394 ساعت 9:51

با اتمام ماه مبارک رمضان، اکثر سریال‌هایی که همزمان با آغاز ماه مهمانی خدا به روی آنتن رفته بود هم به پایان رسید تا این روزها نقد و بررسی فعالیت سیما در ماه مبارک رمضان جان تازه‌ای بگیرد.


به گزارش جهان، سریال پایتخت که همواره مورد استقبال مخاطبان آن‌هم در ایام نوروز قرار می‌گرفت، امسال در تجربه‌ای جدید کار خود را در ماه مبارک رمضان دنبال کرد که این بار هم با استقبال مردم مواجه شد.ورود هنرمندان جدید مازندرانی در این سریال و همچنین به تصویر کشاندن زندگی اصیل مازنی که همراه با نکات آموزنده بود باعث شد تا پایتخت روند صعودی خود را در بین مخاطبان حفظ کند طوری که در روزهای پایانی پخش این سریال زمزمه هایی مبنی بر ساخت پایتخت ۵ هم مطرح شود.

پرداختن به زندگی اصیل مازندرانی در کنار صمیمیت واقعی میان خانواده ها و همچنین پرداختن به مسائل اعتقادی مردم از جمله دلایلی بود که پایتخت بازهم در قاب جادویی، دیده شد و مورد استقبال هم قرار گرفت.اگرچه در باب داستان و سوژه اصلی پایتخت ۴ انتقاداتی به این سریال وارد است اما عملا به نظر می رسد پایتخت همانند سال های قبل توانست از مردم نمره قبولی بگیرد.

به همین بهانه و با توجه به اتمام کار سریال، پایتخت به سراغ دو تن از بازیگران بومی، این سریال رفتیم تا از نزدیک با فضای این سریال و بازیگران آن، آشنا شویم. مصاحبه زیر گپ خودمانی فرهنگ نیوز با رجبعلی قدرتی (آقای معینی، عضو شورای شهر در سریال پایتخت) و سید ابراهیم عمادی (آقای جباری، از بستگان نقی معمولی و صاحب پرنده‌ای به نام فرنگیس در سریال پایتخت) است.

- لطفاً در ابتدا کمی درباره فعالیت‌های هنری‌تان و همچنین نحوه همکاری‌تان با سریال پایتخت صحبت کنید.

قدرتی: رجبعلی قدرتی هستم،متولد سال ۱۳۴۴ و اهل شهرستان بهشهر در استان مازندران. از سال ۶۲-۶۳ با اجرای نمایش، کار هنری خود را شروع کردم و از سال ۷۵ همکاری خود را با صداوسیما در کارهای تصویری تلویزیونی ادامه دادم. در سریال پایتخت ۳ نقش آقای معینی سرپرست هیات کشتی را داشتم که بخت با من یار بود و سریال پایتخت به‌ویژه پایتخت ۳ با استقبال زیادی مواجه شد، نقش معینی هم خوشبختانه به‌اندازه‌ای که جا داشت دیده شد و آقای مقدم هم در چند مرحله رضایتشان از کار را ابراز کردند، بینندگان هم در بیرون برخورد خیلی خوب و همراه با رضایتی داشتند.

رجبعلی قدرتی،بازیگر نقش معینی، عضو شورای شهر در سریال پایتخت

درباره سریال پایتخت، آن چیزی که من در پشت‌صحنه سریال دیدم، مقدم بودن آقای مقدم بود. آقای مقدم در عین تسلطی که نسبت به کار داشتند بسیار متواضع و فروتن بودند و خیلی با آرامش کارها را پیش می‌بردند. معمولاً در سلام و احوالپرسی خودشان پیش‌قدم می‌شدند و صمیمیت خاصی در گروه بود این باعث می‌شد همه بچه‌ها باانرژی کار کنند.

در این کار آقای تنابنده که عنوان سرپرست نویسندگان، بازیگردان، مشاور کارگردان و شخصیت اصلی قصه را به دوش می‌کشید، خیلی پرانرژی و توانمند بودند و این خیلی به ما کمک می‌کرد.

عمادی: سید ابراهیم عمادی،متولد ۱۳۴۴، اهل بهشهر و فارغ‌التحصیل تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران هستم. نقش "جباری" که طوطی به نام فرنگیس داشت را در سریال پایتخت ۴ بازی کردم. از سال ۵۹ به‌صورت غیرحرفه‌ای کارم را در دنیای بازیگری شروع کردم. چند فیلم سینمایی به نام از کنار هم می‌گذریم، باغ‌های کندلوس، مارمولک، تابو و فیلم آخرم را هم به کارگردانی ایرج کریمی به ایفای نقش پرداختم. چندین سریال و تله‌فیلم بازی کردم که معروف‌ترینش کوی دامون و در چشم باد است. در تست بازیگری سریال پایتخت شرکت کردم و در پایتخت ۲ نقش یک فردی به نام شربتی را داشتم که در یک کبابی کار می‌کرد و همکارانش برایش پاپوش درست کرده بودند که گوشت خر فروخته است.

کلاً پایتخت سریال خوب و پرطرفداری است امیدوارم همین‌طور ادامه پیدا کند، گروه خیلی خوبی دورهم جمع شده بودند و بازیگرها روابط دوستانه‌ای داشتند و به هم کمک می‌کردند و نظرات و پیشنهاد‌ها خود را انتقال می‌دادند و در طول تمرین هم آقای تنابنده و آقای مقدم خیلی از نظرات بازیگران استفاده می‌کردند و این نشان از یک کار گروهی عالی بود.

- انتخاب نام جباری در سریال توسط خودتان صورت گرفت یا به انتخاب مجموعه بود؟

عمادی: نه ،انتخاب این نام توسط عوامل سریال صورت گرفت.

فرهنگ نیوز: انتخاب این نام تصادفی بوده یا به خاطر این بود که در بهشهر فامیلی خیلی‌ها جباری است؟

عمادی: خیر، این اسم تصادفی انتخاب‌شده.

- شما اطلاع دارید که جرقه ساخت سریال پایتخت چگونه زده شد؟ به علت رفت‌وآمد آقای تنابنده به مازندران بود یا به پیشنهاد اهالی مازندران صورت گرفت؟

عمادی: دقیقاً اطلاع ندارم اما از منابع غیر موثق شنیدم که آقای تنابنده به مازندران وشهر بهشهر رفت‌وآمد زیاد داشت و اقوامی هم در بهشهر و شهرهای دیگر مازندران دارد و این رفت‌وآمد باعث ایجاد این سوژه بوده است. البته ایشان شناخت خیلی خوب و دقیقی از منطقه و افراد دارند که نشان از آگاهی کلی نسبت به این استان است.

- آقای قدرتی شما دراین‌باره اطلاعی دارید؟

قدرتی: من پایتخت ۱ را که می‌خواستند بسازند اصلاً اطلاعی نداشتم و وقتی قرار شد این سریال را ادامه بدهند قبل از اینکه پایتخت ۲ را شروع کنند برای پیش‌تولید و تست بازیگری با من تماس گرفتند ولی بعدازاینکه تست انجام شد برای پایتخت ۲ پیشنهادی به من نشد. در پایتخت ۳ قبل از اینکه به شیرگاه بیایند از همان تهران به من زنگ زدند و به‌صورت تلفنی اعلام آمادگی ما را خواستند. در پایتخت ۴ به‌واسطه آشنایی قبلی که در پایتخت ۳ داشتند همان نقش معینی را داشتم، منتها دیگر رئیس هیات کشتی نبودم و این بار به‌عنوان عضو شورای شهر حضور داشتم.

- آقای عمادی به نظر شما علت استقبال از پایتخت ۱-۲-۳-۴ چیست؟

عمادی: یکی از دلایل استقبال مردم از پایتخت، این است که زندگی مردم معمولی را روایت می‌کند و اسم خود آقای تنابنده در فیلم هم نقی معمولی است. و در فیلم هم سعی نشده آدم‌های شیک را بیاورند و مثلاً در پایتخت ۴ دیدید که همه در ساختمان کارگری می‌کردند. یکی از دلایلش همین سادگی و ساده زیستی افراد در این سریال است که مردم با این شخصیت‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. عامل دیگر طنزهای موقعیتی است که در فیلم وجود دارد. این سریال آن چیزی را نشان می‌دهد که خود مردم هستند و شخصیت‌های دور از ذهنی نیست. این نشانه ظرافت و پرداخت درست آقای تنابنده و گروه نویسندگان همچنین آقای مقدم است.

- خاطرم هست در زمان پخش سریال پایتخت یک تعدادی از مردم مازندران به نوع گویش این سریال اعتراض داشتند. و حتی استاندار وقت مازندران هم تهدید کرده بود که در صورت عدم لغو پخش این سریال، در مقابل صداوسیما دست به اعتصاب می‌زند.به نظر شما چه اتفاقی افتاد که این حساسیتی که در پایتخت۱ به وجود آمده بود از بین رفت؟

عمادی: من فکر می‌کنم خود مردم فهمیدند، که نیت بدی از ساخت این سریال وجود ندارد. مثلاً ترک‌ها یک لهجه‌دارند وقتی صحبت می‌کنند ما می‌فهمیم ترک هستند. ما مازندرانی‌ها هم لهجه‌داریم و اگر بخواهیم خیلی شیک صحبت کنیم که دیگر مازندرانی نیستیم. به نظرم یکی از شیرین‌ترین مواردی که در فیلم‌نامه و دیالوگ بازیگرها لحاظ می‌شد همین لهجه مازندرانی بود که حداقل ۹۰ درصد درست صحبت می‌کردند. و هدف به سخره گرفتن این لهجه نبود. مثل لهجه‌ای که ترک‌ها و لرها و اصفهانی‌ها و ... دارند. اما در موقعیت‌های طنزی که پیش می‌آید باید آن چیزی که شنونده و بیننده انتظار ندارد اتفاق بی افتد که این باعث خنده می‌شود. و این موقعیت ممکن است در بین هر قومی اتفاق بی افتد و مسخره کردن مازندرانی‌ها نیست.

قدرتی: اصلاً یکی از رمزهای موفقیت این کار به تصویر کشاندن گویش شیرین مازنی است.

- به نظر شما علت اینکه خود مازندرانی‌ها هم می‌نشینند و کنار بقیه مردم ایران به دلیل تماشای این سریال،(به قول خودشان) خنده می‌کنند، چیست؟

قدرتی: تنش‌هایی که در ابتدای ساخت سریال پایتخت، اتفاق افتاد به ظرفیت برخی افراد برمی‌گردد. در هراستانی آدم‌هایی متفاوت با ظرفیت‌های متفاوت وجود دارد و ما باید یک مقدار ظرفیتمان را بالا ببریم. این‌طور نبوده که عوامل سریال بخواهند این گویش را به سخره بگیرند و اتفاقاً برعکس، ما که خودمان مازنی هستیم در پشت‌صحنه، آقای مقدم و سایر دوستان نهایت تواضع و احترام را نسبت به ما داشتند و اصلاً حس تمسخری وجود نداشت. البته در خود این گویش‌ها برخی موارد هست که مثلاً خود ما مازنی‌ها می‌گوییم و به آن‌ها می‌خندیم و این‌طور نیست که خودمان را مسخره کنیم.

در هر کاری یک تعداد موافق و یک تعداد مخالف وجود دارد و این اتفاق زمانی پدید می‌آید، که کاردیده می‌شود. مقام معظم رهبری زمانی که در بیمارستان بستری بودند در دیداری که با آقای مقدم داشتند، اشاره کردند به صمیمی و سالم بودن خانواده در این سریال.این در حالی است که عوامل این سریال نه‌فقط جلوی دوربین بلکه پشت‌صحنه هم بسیار روابطشان صمیمی و همراه با احترام بود که همین عامل باعث موفقیت سریال شد.

اعتمادبه‌نفس یکی دیگر از دلایل بزرگ موفقیت آقای مقدم است، علی‌رغم اینکه کار را همان زمان که نوشته می‌شد، ضبط و پخش هم می‌شد، بدون هیچ استرسی و درنهایت آرامش و با تسلط و انرژی بسیار زیاد کار را دنبال می‌کردند.

- نکته دیگری که خیلی زیاد در این سریال به چشم می‌آمد و نقطه قوتی برای سریال بود، پرداختن به مسائل مذهبی بود، اینکه مثلاً برای اولین بار در یک سریال خطبه عقد را در مسجد خواندند.

قدرتی: فکر می‌کنم رقم زدن این نگاه؛ تفکرات آقای تنابنده باشد. چون آقای مقدم معمولاً اشاره می‌کردند اگر قرار است پایتخت ادامه پیدا کند آقای تنابنده باید بخواهد و مسئولیت کار را قبول کند. از طرف دیگر چون اکثر مازندرانی‌ها هم خیلی به مسائل دینی پایبند هستند، این تفکر و نگاه لازمه کار بوده است. اینکه اعضای این خانواده یعنی نقی و هما و بابا پنجعلی و ارسطو و ... خیلی باهم صمیمی بودند و باهم به مسجد می‌رفتند، باهم به مسافرت می‌رفتند و کسی مثل پنجعلی که پیر است و آلزایمر دارد را راحت در کنار خود می‌پذیرند، موضوعی است که واقعاً از زندگی واقعی مازنی‌ها سرچشمه می‌گیرد و این مسائل در خانواده‌های مازندرانی، اغراق نیست چراکه در مازندران خیلی کم اتفاق می‌افتد که فرزندانی بخواهند پدر یا مادرشان را به خانه سالمندان بفرستند و در میان خودشان آن‌ها را نپذیرند.

- آقای عمادی، سوژه "فرنگیس" چگونه به وجود آمد؟ خودتان پیشنهاد دادید یا نظر خود عوامل بود؟

عمادی: این سوژه از همان ابتدای حضور بنده در این سریال به دلیل موقعیت‌های طنزی که می‌ساخت در فیلم‌نامه وجود داشت و بسیار هم جذاب بود.

- این بحث مجوزهای ساخت‌وساز و تخریب ساختمان‌های بدون مجوز که یکی از محورهای اصلی سریال بود، واقعاً به‌منظور انتقاد از این جریان رقم خورد و یا اینکه صرفاً سوژه‌ای برای تکمیل سکانس‌های سریال، بوده است؟

قدرتی: ببینید در مورد ساخت‌وساز خود مازنی‌ها این‌گونه نیستند که جنگل را خراب کنند و خانه بسازند. اما از طرفی بحث زمین‌خواری و ساخت‌وسازهای غیرمجاز مطرح بود. که مقام معظم رهبری هم به این مسئله اشاره داشتند و این موضوع جزء مسائل روز کشور ماست. افرادی که از شهرهای بزرگ که وضعیت مالی خوبی دارند، در این مناطق زمینی را می‌خرند و شروع به ویلا سازی می‌کنند و خودبه‌خود در این منطقه رفت‌وآمد بیشتر می‌شود و از این طریق درختان و جنگل که سرمایه‌های ملی ماست از بین می‌رود. در این سریال هم می‌خواستند، به این مسئله و حفاظت از محیط‌زیست اشاره کنند و حتی یکی از دیالوگ‌ها این بود: این مکان که آمدید خانه ساختید غصبی است. و در انتهای سریال ساختمان هم به دلیل حفظ محیط‌زیست و هم اینکه مازنی‌ها خیلی به مسائل شرعی و سنتی پایبندند، ساختمان تخریب می‌شود.

- در این سریال، فیلم‌برداری از مناطق مختلف که بعضاً پر رفت‌وآمد هم بود صورت می‌گرفت.این اقدام چقدر کار را دشوار می‌کرد؟

عمادی: به دلیل اینکه کار را باید قسمت به قسمت تحویل می‌دادند، نمی‌توانستند تمام سکانس‌هایی که مثلاً در ساختمان نیمه‌کاره اتفاق می‌افتاد را در یک مرحله ضبط کنند و مجبور بودند طبق داستان پیش بروند که این کار را سخت‌تر می‌کرد. از طرف دیگر بعضی از روزها هوا خیلی گرم بود ولی بچه‌ها باانرژی کار می‌کردند. البته اینکه تابستان بود و روشنایی روز طولانی بود خیلی خوب بود و باعث می‌شد بتوانیم تا ساعت ۲۰ به کار ادامه دهیم.

- شهری به اسم "علی‌آباد" در اطراف شهر شیرگاه و یا زیرآب که در سریال شناخته شد، واقعاً در مازندران وجود دارد؟

عمادی: ممکن است مناطقی در مناطق مختلف به این نام باشد. و در این سریال، منظور عوامل سریال دقیقاً یک جای مشخص نیست، یک اسم است که می‌تواند هر جا باشد.

قدرتی: من فکر می‌کنم منطقه علی‌آباد در شیرگاه مازندران یک منطقه خیالی در فیلم‌نامه بود و واقعیت ندارد و به نظر من علت خیالی بودن آن به این دلیل است که مردم روستا و یا شهری از این شوخی‌ها دلگیر نشوند.

- روند قراردادی که با بازیگران مختلف نقش اصلی و نقش دوم و سیاهی لشگر در این سریال منعقد می‌شود، به چه صورت است؟

قدرتی: سیاهی لشگر که در کل سینمای ایران مبلغ مشخصی دارد و روزانه با آن‌ها حساب می‌شود. ولی مثلاً با ما که یک شخصیت مشخص را بازی می‌کردیم قرارداد بستند و علاوه بر قرارداد کرایه ایاب و ذهاب ما را هم پرداخت می‌کردند.

- گفته می‌شود که عوامل سریال خیلی روی تست بازیگران حساس بودند و حتی از کسانی که سیاهی لشگر هم بودند تست می‌گرفتند تا مشکلی ایجاد نشود. این صحت دارد؟

قدرتی: بله تست اولیه داشتند و بسیار هم با دقت این تست‌ها انجام می‌شد. مثلاً من درزمانی که پیش‌تولید پایتخت ۲ بود در این تست شرکت کردم ولی در پایتخت ۲ از من استفاده نشد و برای پایتخت ۳ به من زنگ زدند و مثلاً در این تست به بررسی چهره‌ها پرداختند و یکی از دلایل موفقیت این سریال به نظر من انتخاب درست بازیگرها است.

- شایعه شده است که بازیگر، نقش خاله نقی معمولی در سریال ، خاله واقعی آقای تنابنده است. این مطلب صحت دارد؟

عمادی: چون افراد زیادی از من این موضوع را می‌پرسیدند، من هم از یکی از بازیگران اصلی سریال سؤال کردم که این بازیگر گفت:نه هیچ نسبتی باهم ندارند و این خانم اهل ساری است و به‌عنوان بازیگر غیرحرفه‌ای آمد و کارکرد و دیده شد و تماشاگرها هم راضی بودند.

- آیا سیاست و ایده‌ای در رابطه با بحث افزایش جمعیت در سریال پایتخت، لحاظ شده بود؟

عمادی: اتفاقاً سکانسی درباره این موضوع وجود داشت که من هم حضور داشتم.شخصی بود در نقش مطلب که نقش برادر بائو را ایفا می‌کرد.مطلب در این سکانس می‌گوید: آن موقع که آمده بودند خانه ما را خراب کنند من ۴ تا بچه داشتم.وی ادامه در جواب نقی که می‌پرسد تو مگم بچه‌داری؟ که می‌گوید آن موقع ۴ تا بچه داشتم الآن ۵ تا!(با خنده)

- به نظر شما آیا پایتخت ۵ هم ساخته می‌شود؟ اطلاعی از اینکه نظر سازندگان این سریال درباره ساخت پایتخت ۵چیست، دارید؟اگر ساخته بشود و نقشی به شما پیشنهاد بشود از آن استقبال می‌کنید؟

قدرتی: اینکه ساخته بشود یا نه بستگی به استقبال مردم و آمادگی عوامل و خواست تلویزیون دارد. با توجه به‌جا افتادن این سریال و نقش‌های بازیگران در این سریال، هرچه پیش می‌رود برعکس خیلی از سریالها که هرچه جلوتر می‌رود بیننده‌اش کمتر می‌شود، این سریال بیننده‌اش بیشتر می‌شود و هر بار که مرحله بعدی سریال را می‌سازند استقبال بیشتری می‌شود.

- با این اوصاف شما فکر می‌کنید سوژه پایتخت تا چه شماره‌ای پتانسیل ساخت دارد؟

قدرتی: بستگی به عواملی که گفتم دارد اما فکر می‌کنم فعلاً این فضا فراهم باشد که پایتخت ۵ هم ساخته شود.

- آقای عمادی شما با توجه به اینکه فعالیت اصلی‌تان در مازندران است. شرایط سینمایی و سریال سازی و کلاً کارهای هنری در استان مازندران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آن جایگاه کلی که این استان در کشور دارد، در کارهای هنری هم این جایگاه را دارد؟

عمادی: متأسفانه خیر. برای سریال و تله‌فیلم و تله‌تئاتر که اصلاً این‌طور نیست و جایگاه خودش را پیدا نکرد. درصورتی‌که مازندران این پتانسیل را دارد که در این کارها تقویت بشود. اتفاقاً من که در پایتخت بازی می‌کردم به نظرم علی‌رغم اینکه این سریال خیلی سریال خوبی بود و من خودم خیلی آن را دوست داشتم. اما می‌بایست مسئولین تلویزیون این‌قدر به فکر هنر مازندران باشند که کاری حتی بالاتر از پایتخت با عوامل مازندرانی در خود مازندران تولید شود تا همه‌چیز آن از توانایی‌های خود استان باشد، وقتی ما این‌همه بازیگر نقش‌های کوتاه را مشاهده می‌کنیم که در سریال پایتخت زیبا بازی می‌کنند، پس می‌توانیم از همین بازیگرها در کارهای دیگر استفاده کنیم به شرطی که شرایط و حمایت از کار فراهم باشد تا ما هم بتوانیم، توانایی‌هایی که در خودمان می‌بینیم را بروز دهیم.

- در حال حاضر، پیگیر هستید که این کار را انجام دهید؟

عمادی: هر بار که فکر می‌کنیم و مراجعه می‌کنیم یا از دوروبر می‌شنویم میگویند پول‌نداریم و بروید اسپانسر بگیرید. من که بازیگر یا فیلم‌نامه‌نویسم نمی‌توانم بگردم دنبال اسپانسر، تلویزیون خودش باید برود دنبال اسپانسر نه اینکه هنرمند را بفرستد. مثل سریال پایتخت که از یک اسپانسر خاص کمک گرفت و شرکت هم محصولاتش را معرفی کرد. اگر این مشکل حل شود، سوژه زیاد است. الان من خودم دوتا فیلم‌نامه یکی با موضوع مذهبی و دیگری با موضوع اعتیاد آماده نوشتن دارم.

- به نظر شما متولی این کار چه کسی است؟

عمادی: تلویزیون ،استانداری و یا هر نهاد دیگری می‌تواند متولی بشود و آن‌ها این دستور را به یک کارخانه بدهند که این پول را بدهد به عوامل سریال و محصولات خودش را هم تبلیغ کند. در این صورت هم سوژه‌ها خاک نمی‌خورد و هم محصولات کارخانه‌ها تبلیغ می‌شود و مهم‌تر از همه اینکه ما فرهنگ عمومی مازندران را معرفی می‌کنیم.

قدرتی: در مازندران هنرمندان خیلی خوبی حضور دارند اما افرادی که از تهران می‌آیند، همه این هنرمندان را خوب نمی‌شناسند. چون این‌ها بیشتر کارهای استانی کردند و در کارهای سراسری کمتر شرکت داشتند و بستر ارائه کارهایشان فراهم نبوده است. مثلاً الان یک فرصتی برای ما پیش آمد که ما آمدیم در گوشه‌ای از کار و کمی دیده شدیم. اما اگر به دوستان دیگر این فرصت را بدهند و شرایط را برای آن‌ها فراهم کنند این توانایی رادارند تا دیده شوند. پیشنهاد من این است که اگر کسانی که از تهران می‌آیند با کارگردان‌های بومی منطقه ارتباط برقرار کنند، بهتر می‌توانند با بازیگران جدید و توانمند آشنا شوند،که درنهایت این اتفاق منجر به تولید بهتر سریال و یا فیلم می‌شود.

- الان در استان مازندران کارگردان و یا بازیگرانی داریم که در کشور شاخص باشند و بتوانند تولیدات بومی داشته باشند؟

قدرتی: بله. کارگردان و بازیگران سرشناسی در کشور فعالیت می‌کنند که اهل بهشهر هستند، آقای معصومی، برادران عمرانی، آقای هادی نامور، آقای محمد آهنگری و ... وقتی این افراد دورهم جمع شوند، مطمئناً می‌توانند یک کار خوب بومی، تولید کنند تا قابل‌مقایسه با پایتخت باشد و در شبکه‌های سراسری هم پخش شود.

- در پایان اگر نکته‌ای هست بفرمایید.

قدرتی: تشکر می‌کنیم از شما که شرایط را فراهم کردید که ما بتوانیم صحبت کنیم.همان‌طور که آقای عمادی اشاره کردند باید این شرایط از طرف صداوسیما، اداره ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات و متولیان امور فرهنگی فراهم شود تا ما بتوانیم کارهای فرهنگی خود را در قالب‌های مختلف ارائه دهیم. اگر دقت کنید در کشورهای خارجی از طریق ماهواره، روی فرهنگ مردم کار می‌کنند و هزینه می‌کنند، تا بتوانند فرهنگ خودشان را به ما تحمیل کنند.

درحالی‌که ما برای اینکه یک فیلمی را بسازیم، باید برویم و دنبال اسپانسر بگردیم و کلی دردسر بکشیم که آخر هم معلوم نیست به نتیجه برسد یا نرسد. ما در حال حاضر در استان بازیگران خیلی خوبی داریم ولی شرایط برایشان فراهم نبوده که دیده شوند.به نظر من باید به‌جای اینکه تعداد شبکه‌های تلویزیونی را افزایش دهیم، تا همه آن‌ها فیلم و سریال تکراری پخش کنند، باید به تولیدات جدید فکر کنیم و بستر آن را فراهم کنیم. به نظر بنده می‌شود از فیلم‌هایی که در مراکز استان‌ها تولید می‌شود،در شبکه‌های سراسری هم استفاده شود.البته باید مشکلاتی که بر سر این راه وجود دارد برطرف شود چراکه مثلاً می‌گویند در شبکه استانی مازندران هدف استفاده از موضوعات و عوامل مازنی است و هر استان باید از هنرمندان خودش استفاده کند. اما اگر به زبان بومی صحبت کنند اجازه پخش در تهران را نمی‌دهند.

- به نظر می‌رسد این بی‌اهمیتی نسبت به تولیدات شبکه‌های استانی در کل کشور وجود دارد، اگرچه باید به کیفیت تولیدات هم توجه شود.

قدرتی: باید به استان‌ها و کاری که در استان انجام می‌شود توجه شود و کار آن‌ها در شبکه‌های سراسری پخش شود تا مایه دلگرمی‌شان باشد.

- آقای عمادی صحبت‌های پایانی شمارا هم می‌شنویم.

عمادی: اینکه که خیلی از سوژه‌ها که ما برای آن زمان گذاشتیم اما اکنون در منزل خاک می‌خورد واقعاً تأسف‌برانگیز است. خیلی از دوستان من هستند فیلم کوتاه و سریال تولید کردند که موقعیت‌های فوق‌العاده اجتماعی و فرهنگی و مذهبی مازندران را می‌توانند معرفی کنند. خیلی از سردارها و شهدای ما را می‌توانند معرفی کنند. مثلاً ما در بهشهر، شهید هاشمی نژاد راداریم که راحت از زندگی‌اش می‌شود فیلم ساخت. چرا این فیلم را تهران کار کند؟ چرا این شهید به دلیل عدم توجه باید به مشهد مصادره شود؟ چرا شهید هاشمی نژادی که بهشهری است و هنوز هم از بستگان وی در بهشهر زندگی می‌کنند، باید در خیال مردم متعلق به یک استان دیگر باشد؟

قطعاً یکی از علت‌ها این است که هنرمندان نتوانستند از زندگی وی فیلمی بسازند و این شهید را آن‌طور که هست معرفی کنند.یعنی بستر این کار فراهم نشد.از طرفی دیگر داستان‌ها و قصص مازندرانی و مسائل تاریخی وجود دارد که می‌شود در ژانرهای مختلف روی این‌ها کارکرد. عملی شدن این کار فقط سرمایه می‌خواهد. گاهی اوقات از تهران می‌آیند و فقط یک‌چیزی می‌سازند و رزومه کاری پر می‌کنند و پولی می‌گیرد و می‌روند بدون اینکه تأثیرگذار باشند.این در حالی است که اگر سرمایه و اسپانسر در اختیار هنرمندان بومی باشد می‌توانند به بهترین نحو ممکن تولیدات فاخری داشته باشند.

بنده وقتی‌که بسیاری از قصه‌ها را که آقای محمدرضا اسحاقی –موسیقی‌دان معروف شرق مازندران- تعریف می‌کرد را گوش می‌دادم، فکر می‌کردم چقدر زیبا می‌شود این‌ها را تبدیل به نمایش و تله‌تئاتر کرد و یا به‌صورت سریال درآورد اما متأسفانه آن سرمایه اصلی و حمایت همه‌جانبه وجود ندارد.

گاهی اوقات ما سوژه‌ای می‌نویسیم و از طریق تهیه‌کننده به تلویزیون می‌دهیم اما میگویند ما پول‌نداریم. این در حالی است که مشاهده می‌کنیم بسیاری از سرمایه‌های تلویزیون در بخش‌های مختلف هزینه می‌شود که عملاً به دلیل عدم تأثیرگذاری بر مخاطب به هدر می‌رود.

کلاً برای خود من هم خیلی بهتر است که در استان و شهر خودم کارکنم و برای فعالیت هنری به تهران نروم اما زمانی این امر محقق می‌شود که کار و سرمایه برای کار حمایت همه‌جانبه وجود داشته باشد.در پایان از شما هم ممنونم که پیگیری کردید و با سوا لات کامل خود این وقت را برای پاسخگویی در اختیار ما قراردادید.


کد مطلب: 435126

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/435126/ناگفته-هایی-حواشی-سریال-پایتخت

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com