در مورد مواد صلح نامه، بین امام حسن (ع) و معاویه در مدارک تاریخى اتفاق نظر کاملى وجود ندارد اما چند منبع کهن یکى ابن اعثم کوفى، دیگرى بلاذرى و سوم ابن شهر آشوب مبادرت به ثبت این مواد اقدام کردند.
به گزارش جهان به نقل از مهر در این گزارش یکی از پرتعدادترین سؤالاتی که توسط مردم از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی پرسیده می شود را برای آگاهی مخاطبان ارائه می کند.
پرسش: مفاد قرارداد صلح نامه امام حسن(ع) چیست؟
پاسخ: در مورد موادى که در صلح نامه، بین امام حسن (ع) و معاویه به امضا رسید، در مدارک تاریخى اتفاق نظر کاملى وجود ندارد. چند منبع کهن، یکى ابن اعثم کوفى، دیگرى بلاذرى و سوم ابن شهر آشوب مبادرت به یاد از متن کامل صلحنامه به صورت یک معاهده رسمى کرده اند. مقدماتى که درباره متن مزبور آمده، نشانگر درستى متن مورد نظر مى باشد.
طبق نقل این منابع زمانى که برخورد میان امام و معاویه به صلح انجامید، امام حسن(ع) عبد الله ابن نوفل را خواست و به او فرمود: نزد معاویه برو و به او بگو: «اگر مردم بر جان و مال و فرزندان و زنان خود ایمن هستند، من با تو بیعت مىکنم، در غیر این صورت، با تو بیعت نخواهم کرد.» عبد الله نزد معاویه رفت و (از پیش خود) به او گفت: «براى صلح شروطى وجود دارد که باید بپذیرى. اول آن که خلافت به تو واگذار مى شود در صورتى که پس از خود خلافت را به امام حسن (ع) واگذار کنى. دیگر این که سالانه ۵۵ هزار درهم از بیت المال به او اختصاص دهى. در ضمن خراج دارابجرد را نیز مى باید به او بدهى. مردم نیز باید امنیت کامل داشته باشند.
معاویه این شروط را پذیرفت و سپس دستور داد تا برگه سفیدى آورده، پایین آن را امضا کرد و آن را نزد حسن بن على (ع) فرستاد. زمانى که عبد الله بن نوفل بازگشت و مسائلى را که طرح شده بود بازگفت، امام به او فرمود: اما درباره خلافت پس از معاویه باید بگویم که من خواستار آن نیستم. درباره شرایط مالى نیز که تو پیشنهاد کردهاى، این حق معاویه نیست که در مال مسلمانان براى من تعهدى بپذیرد.
آنگاه امام کاتب خود را فرا خواند و دستور داد تا متن قرار داد را به این صورت تنظیم کند: بسم الله الرحمن الرحیم، هذا ما اصطلح علیه الحسن بن على بن أبى طالب، معاویة بن أبى سفیان، صالحه على أن یسلم إلیه ولایة أمر المسلمین على أن یعمل فیهم بکتاب الله و سنة نبیه محمد صلى الله علیه و آله و سلم و سیرة الخلفاء الصالحین؛ و لیس لمعاویة بن أبى سفیان أن یعهد لأحد من بعده عهدا، بل یکون الأمر من بعده شورى بین المسلمین، و على أن الناس آمنون حیث کانوا من أرض الله شامهم و عراقهم و تهامهم و حجازهم، و على أن أصحاب على و شیعته آمنون على أنفسهم و أموالهم و نسائهم و أولادهم، و على معاویة بن أبى سفیان بذلک. عهد الله و میثاقه و ما أخذ الله على أحد من خلقه بالوفاء بما أعطى الله من نفسه، و على أنه لا یبغى للحسن بن على و لا لأخیه الحسین و لا لأحد من اهل بیت النبى صلى الله علیه و آله و سلم، غائلة سرا و علانیة و لا یخیف أحدا منهم فى أفق من الآفاق. «۱»
این مصالحه اى است که میان حسن بن على بن ابى طالب(ع) و معاویة بن ابى سفیان برقرار می شود. حسن بن علی به این شرط با معاویه صلح مى کند و امر خلافت را به او واگذار می کند که چون وفات او نزدیک شد، هیچ کس را به ولیعهدى خود منصوب نکند و کار خلافت را به شورا واگذار کند تا مسلمانان کسى را که صلاح می دانند، نصب کنند. شرط دیگر آن است که مسلمانان على العموم از معاویه ایمن باشند هم به دست و هم به زبان.
شرط سوم آن است که شیعیان و متعلقان و متصلان على بن ابى طالب هر کجا باشند از معاویه ایمن باشند و به هیچ کس از ایشان اندک و بسیار آسیب و تعرضى نرساند. بر این جمله عهد کرد و پذیرفت معاویة بن ابى سفیان و خدا را حجت و میثاق بر خویش گرفت و قبول کرد که بر این عهد و شرط وفا کند و هیچ مکر و کید روا ندارد. حسن بن على(ع) و برادر او حسین (ع) و هیچ کس را از فرزندان و زنان و خویشان و متصلان ایشان و اهل بیت سید المرسلین را در سر و علانیه در حق ایشان بدى نکند و ایشان را در کل احوال هرکجا در اقطار دنیا باشند ایمن دارد و نترساند. و السلام.
پی نوشت:
۱. ابن اعثم کوفی،الفتوح،هند،۱۳۹۳ق.ج۴ص۱۵۸-۱۶۰. بلاذری، انساب الاشراف،تحقیق محمد باقر محمودی،بیروت،۱۳۹۸ق، ج ۳، صص ۴۲- ۴۱،ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، مکتبة علامه، قم، ج ۴، ص ۳۳.