سه شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 30 Apr 2024
 
۰

نتایج تلخ سیاست خارجه مصدق +عکس

شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۰۷
کد مطلب: 427637
اتفاقات منطقه و مذاکرات هسته ای شاید بهترین دلیل باشد تا این روزها مردم ایران بیشتر از انکه دنبال سیاست های داخلی و اخبار رویدادهای مهم داخلی باشند حواسشان به سیاست خارجی باشد. برگ برنده ای که روحانی در سال ۹۲ با چرخش همزمان زندگی مردم و سانتریفیوژها رو کرد این روزها تاثیرش را نشان می دهد. مردم اخبار اتفاقات منطقه غرب آسیا و جهان که پای ایران وسط هست با دقت زیادی دنبال می کنند.
به گزارش جهان به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»، اما این سیاست خارجه حساس که زیر ذره بین مردم است بر اساس کدام اصول و منش پیش می رود؟ عرف دیپلماتیک یا اصول انقلابی!

این که رئیس جمهور روحانی علنا در ماراتن انتخابات ۹۲ اعلام کرد که باید دم کدخدا را دید نشان می دهد که پایبندی به عرف دیپلماتیک جهان امروز متاسفانه به بخش اعظم سیاست خارجی ایران تبدیل می شود.


البته این سیاست خارجی که به آن روش محافظه کارانه عدم تعهد می گویند بیشتر هم داعیه دارانی داشته است. محمد مصدق را اولین سیاست مدار ایرانی می دانند که به این روش پایبند بود. مصدق اعتقاد داشت که باید با یکی از قدرت های غربی ساخت تا قدرت غالب ضعیف تر شود. به همین خاطر مصدق در ماجرای نفت با انگلیسی ها در افتاد و از آن سمت روابط خوبی با قدرت نوپای آن زمان یعنی آمریکا ایجاد کرد.

مصدق و ظریف

نشریات اصلاح طلب علاقه زیادی به تشبیه مصدق با ظریف دارند

پس از انقلاب هم گسترده خاصی در خصوص روابط خارجی وجود داشت. طیف افراطی که به دنبال ایزوله کردن روابط ایران و جهان بودند. البته این طیف بعدها صد و هشت درجه در دوران اصلاحات عوض شدند و اعتقاد داشتند که باید با آمریکا در جنگ علیه طالبان شریک و هم پیمان شد.

طیف ابتدایی انقلاب که اتفاقا تاریخ انقضایشان هم زود تمام شد ملی مذهبی های دولت موقت بودند. آنها به اجبار به شعار انقلابی نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی اعتقاد داشتند اما مثل مصدق می گفتند که باید با ابرقدرت ها یعنی شوروی و آمریکا و به خصوص آمریکا که محبوب جریان بازرگان بود کنار آمد.

اوج این مغایرت با انقلابی گری در ماجرای ۱۳ آبان ۵۸ اتفاق افتاد. زمانی که دانشجویان انقلابی لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند بازرگان که در آن دوران در الجزایر به دنبال مذاکره با طرف های آمریکایی بود این رفتار انقلابی را تاب نیاورد و در ۱۴ آبان ماه استعفا داد.

سیاست خارجی منفعل دولت موقت آنقدر شدید بود که یزدی اعتقاد داشت تجهیزات نظامی خریداری شده توسط ایران در زمان شاه به درد نمی خورد و ۴۰ میلیارد دلار لوازم نظامی از کشورهای خارجی خریده ایم ، باید تصمیم بگیریم یا این تجهیزات را به اقیانوس بریزیم و یا در معرض باد و باران بگذاریم تا به تدریج بپوسد و از بین برود !


ابراهیم یزدی که آن زمان مسئولیت وزارت خارجه را برعهده داشت رسما اعلام می کرد که سیاست خارجی ما همان سیاست موازنه منفی است که در زمان مصدق اعمال شد .

در حالی که مشخص بود انقلابی که ژاندارم منطقه را سرنگون کرده است حتما دشمن و بدخواه پیدا می کند و احتمالا مورد هجوم نظامی قرار می گیرد، اعضای دولت موقت در سیاست خارجه اعتقاد به دست بالا بردن و نابودی قوای نظامی داشتند.

در همان سال ۵۸ بازرگان و یزدی که در الجزایر برای شرکت در مراسم سالگرد انقلاب این کشور بودند خواستار دیدار با برژینسکی(مشاور امنیت ملی جیمی‌کارتر رئیس جمهور آمریکا) می شوند و در آن ملاقات ها سیاست خارجه مصدقی دولت موقت به شدت منفعلانه برخورد می کند تا جایی که بنابر گفته رابرت گیتس مقامات ایرانی شرکت کننده در این جلسه خواستار تحویل گرفتن محمدرضا شاه پهلوی شدند و در پاسخ برژینسکی برخاست و گفت تحویل شاه به شما با غرور ملی ما ناسازگار است و جلسه را ترک کرد.


بعد از ماجرای استعفای دولت موقت و تسخیر لانه جاسوسی که امام آن را انقلاب دوم نامید مرحوم حاج احمد خمینی اعلام می کند امام از این دیدارها بی خبر بوده و بازرگان و دوستانش سرخود و بدون اجازه امام این دیدارها را انجام داده بودند.

جالبتر آنکه روز ۲۷ شهریور ۵۹ در مجلس اول علی اکبر ولایتی نماینده تهران در سخنان خود گفت:«بعد از انقلاب برخوردی که حقش بوده با آمریکا نشده است.باید دید در این مدت که اینگونه باولایتی در مجلس این ابرقدرت رفتار شد،آمریکا دست از کارهایش برداشت.ما نمی‌توانیم ساده‌لوحانه برخورد کنیم و تماس‌هایی شبیه تماس با برژینسکی را تکرار کنیم. البته ما معتقد نیستیم که آن تماس روی سوءنیت بوده اما نگرش ساده‌لوحانه به قضیه است،یعنی اگر قرار باشد که انسان قضایا را آنطور که باید نگاه نکند و از عمقش آگاه نشود،اینطور برخورد می‌کند که ما در آن ایام برخورد کردیم و منجر شد به اینکه بالاخره آن ملتی که انقلاب کردند انقلاب خودشان را از آن انحطاط نجات دهند.»

یزدی که همچون بازرگان نماینده تهران در مجلس بود طبق ماده ۶۶ آئین نامه به سخنان ولایتی واکنش نشان داد و گفت:«اگر قبل از آن ملاقات و تا آن زمان امام صراحتا دستوری فرموده بودند که نباید چنین ملاقات‌هایی بشود حرف شما را قبول می‌کنم.آنچه را که امام گفته‌اند بعد از آن ملاقات بوده است.شما حق دارید سووال کنید که ما در این مذاکره چه گفتیم.هر مذاکره‌ای سازش نیست.»

۴ روز بعد از این کشمکش ها در ۳۱ شهریور ۵۹ عراق به ایران حمله کرد.

آنچه مشخص است سیاست خارجی مصدقی نتایجی بهتر از کوتای ۲۸ مرداد و حمله عراق به ایران نداشته است و اگر با طرف دبه در آر آمریکایی انقلابی مواجهه نشود هر لحظه احتمال خدعه و نیرنگ وجود دارد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *