دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ - 17 Jun 2024
 
۰
۲

خاطره جالب قرائتی از آیت الله انصاری شیرازی

چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۵۱
کد مطلب: 400413
حجت‌الاسلام قرائتی می‌گوید: مدت‌ها در جایی صحبت می‌کردم اما یک مرتبه یکی از اساتید و بزرگان حوزه آمد آنجا یک حرکتی انجام داد و همه گفتند اگر یک روحانی هست، این است! او کسی جز آیت‌الله انصاری شیرازی نبود.
به گزارش جهان به نقل از فارس، آیت‌الله شیخ یحیی انصاری شیرازی از استادان برجسته فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم صبح روز گذشته(یکشنبه ۱۴ دی ماه) در سن ۸۷ سالگی دعوت حق را لبیک گفت، برخی اساتید قم به دلیل تسلط ویژه بر مباحث فلسفی، از وی با عنوان «شیخ الا‌شراق» یاد می‌کنند، به همین منظور گفت‌وگوی آیت‌الله محمدمهدی مهندسی، شاگرد فقید آیت‌الله انصاری شیرازی باز نشر می‌شود.

*با توجه به اینکه جامعه علمی ما خیلی از ابعاد شخصیتی ایشان در تمام جوانب اطلاع کافی ندارند از محضر حضرتعالی استدعا داریم که در خصوص زندگی علمی ایشان مطالبی را بیان بفرمایید.

-بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

البته بنده قبل از اینکه شروع کنم باید از حضرت ایشان عذرخواهی داشته باشم. به لحاظ اینکه کسی که در جایگاه معرفی می‌خواهد قرار بگیرد اگر اعرف و اجلی نباشد حداقل تناسبی را باید داشته باشد و بنده این قابلیت و تناسب را در خود نمی‌بینم امّا اطاعت امر شما عزیزان را می‌کنم ان‌شاءالله که مرضی خدای متعال واقع شود.

ابعاد مختلف آیت‌الله انصاری شیرازی

حضرت استاد آیت‌الله انصاری شیرازی به طور کلی و در مجموع، ابعاد مختلفی دارند. بعضی‌ها در فضاهای علمی محض عمل می‌کنند، بعضی از چهره‌ها و شخصیت‌ها بیشتر حیثیت‌های اجتماعی دارند، بعضی شاخصه‌ سیاسی در آنها قوی‌تر است، و بعضی هم حضورهای سیاسی دارند اما حضرت استاد در همه زمینه‌ها و همه ابعاد حضور مؤثر، کارآمد و سازنده‌ای در طول عمرشان داشته‌اند.

مشکلاتی که در تحصیل فلسفه و عرفان بود

در ارتباط با زندگی علمی بعد از اینکه ایشان از نوادگان داراب برای تحصیل به حوزه علمیه شیراز می‌آیند، با توجه به جوّ حاکم بر حوزه‌های شیراز در آن زمان که با علوم عقلی فلسفه و عرفان مخالفت‌های شدیدی داشتند، اما به لحاظ ذوق شدید و ذوق زیادی که حضرت استاد داشتند ایشان مکرّر می‌فرمودند که در چه شرایط سختی ما بعضی از کتاب‌های فلسفی یا عرفانی را مطالعه می‌کردیم و بعضاً وقتی در حجره قرار می‌گرفتیم اگر یک نفر از این افراد می‌آمد داخل حجره ما باید به سرعت این کتابها را ضبط می‌کردیم.

می‌فرمودند مثنوی را یکی از روحانیون به نسبت بزرگ، با انبر‌ می‌خواست جابجا کند یعنی تا این اندازه حساسیت وجود داشت.

حالا در چنین وضعیتی در نظر بگیرید یک نفر می‌خواهد بیاید مشغول فلسفه و عرفان شود، چه ویژگی و چگونه حق‌طلبی باید در وجودش باشد که تحت تأثیر شرایط جو غالب قرار نگیرد.

استفاده از محضر امام خمینی و علامه طباطبایی

بعد از آنجا ایشان وارد حوزه علمیه قم می‌شوند و از محضر اساتید بزرگوار از جمله دو چهره برجسته و شاخص علم و عمل بهره‌مند می‌شوند:

یکی از آنها حضرت علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه بودند که مدت سی‌سال حضرت استاد در محضر علامه طباطبایی بوده و درس‌های مختلفی از قبیل اسفار، الهیات شفا و منطق شفا، برهان شفا و همچنین تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی که اولین کتاب عرفانی در سیر کلاسیک مباحث عرفانی است را می‌خوانند.

شیوه تدریس و تربیت علامه طباطبایی

البته با توجه به این نکته لازم است دانسته شود که علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه دو نوع شاگرد و دو شیوه تدریس داشتند به حسب آنچه بارها استاد حضرت آیت الله انصاری شیرازی می‌فرمود یکسری بحث‌های فلسفه را در فضاهای عمومی داشتند و خیلی از چهره‌ها، شخصیت‌ها و شاگرد‌ها شرکت می‌کردند و از محضر ایشان بهره‌مند می‌شدند.

اما یک سبک به اصطلاح محدودتر و مخفیانه‌ای در ارتباط با برخی از مباحثی که همه کس نمی‌توانند حلّش کنند، هضمش کنند، جهاز هاضمه علمی هر کسی قدرت هضم و تحلیلش را ندارد اینها را در جلسات خصوصی تدریس می‌کردند.

حضرت استاد انصاری می‌فرمود: اسفار وقتی به جلد نهم و مباحث معاد رسید، علامه درس را به صورت عمومی تعطیل کردند و تبدیل کردند در محدوده چند نفر، از جمله حضرت آیت‌الله انصاری، حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله و حضرت آیت‌الله حسن زاده آملی حفظه الله، حضرت آیت‌الله ابراهیم امینی و جمعی در این حد، و به گونه‌ای مرحوم علامه محدودیت قائل می‌شود که برخی از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی، گمانشان بر این بوده که علامه، جلد نهم اسفار را تدریس نمی‌کند به دلیل آنکه معاد با آن نوع نگاه صدرایی را قبول ندارد و الآن هستند از چهره‌ها و شخصیت‌های برجسته‌ای که قبلاً در فضای فلسفی از شاگردان علامه بودند و چون علامه آنها را در جلسات خصوصی معاد شرکت نمی‌داده، تصویر آنها از مطلب این بوده که علامه،‌ معاد ملاصدرا را قبول ندارد لذا می‌گویند علامه تا بحث معاد تدریس کرد و بعد درس را تعطیل کرد در حالیکه این‌چنین نیست، بلکه علامه این درس را در جلسات خصوصی تدریس می‌کردند.

بحث تمهید القواعد را در جلسات خصوصی، شب‌های پنج‌شنبه و جمعه تدریس داشتند که حضرت استاد آیت الله انصاری شیرازی از شرکت کنندگان در این محفل و مجلس بودند و علامه طباطبایی به لحاظ آن نگاه درستی که در شاگرد‌پروری داشتند که بالاخره همه کس ظرفیت شنیدن و هضم و حلّ هر مطلبی را ندارد به طور ویژه گزینش و انتخاب می‌کردند لذا بحث تمهید القواعد در جلسات خصوصی بوده است.

بحث دیگر که حضرت استاد آیت الله انصاری شیرازی در محضر علامه طباطبایی بودند، روایات بحارالانوار بود که مدتها مرحوم علامه، بحارالانوار تدریس می‌کردند و ایشان هم در آن محفل و مجلس حضور داشتند.

خارج فلسفه را که مرحوم علامه مدتی بیان می‌فرمود، حضرت استاد انصاری حفظه الله در آن بحث هم شرکت داشتند.

حضرت علامه ارتباط عاطفی و ارتباط خیلی لطیف و زیبا و صمیمی و نزدیکی با ایشان داشتند که باید به طور جداگانه بحثش کرد.

بیش از شصت هفتاد بار علامه طباطبایی به منزل ایشان می‌رود. جلساتی را که به صورت چرخشی برای درس تمهید القواعد در شبهای پنجشنبه بوده به صورت چرخشی منزل شرکت کنندگان انجام می‌گرفته لذا مکرر علامه طباطبایی منزل حضرت استاد می‌رفتند.

چهره برجسته و شاخص دیگری که حضرت استاد انصاری حفظه الله در محضر ایشان کسب علم کردند، حضرت امام خمینی(ره) بود.

امام‌شناسی آیت الله انصاری شیرازی

قریب ده سال در فقه و اصول امام (خمینی) شرکت می‌کردند و جالب، مسأله امام شناسی ایشان است.

الآن اگر کسی از امام حرف بزند چندان هنر نیست، چرا که در عرصه‌های گوناگون، شخصیت امام مطرح و شناخته شده اما آن اوایل و ابتدای کار، خیلی دقت می‌خواهد، تیزبینی می‌خواهد، حقیقت بینی و حقیقت شناسی می‌خواهد. اگر در آن فضا که شخصیت امام(ره) فراگیر و همگانی نشده، کسی دلبسته و وابسته و پیرو باشد، شاخص بالایی است. چنین افرادی که درک واقعیتشان بالاست، حقیقت را خوب می‌فهمند، لازم نیست مساله خیلی باز شود بعد به آن برسند.

حضرت استاد آیت الله انصاری شیرازی اینطور بود که از همان ابتدای طرح شخصیت امام، در جلساتشان حضور داشتند. وقتی که محدوده درسی امام از جهت کمیّت، قابل توجه هم نبوده ایشان یکی از شاگردهای آن درس بودند. ایشان از این دو استاد بزرگوار کسب فیض در بخش‌های مختلف داشتند.

تدریس کتب فقهی، اصولی، روایی، فلسفی و عرفانی توسط آیت‌الله انصاری شیرازی

دوران علمی حضرت استاد آیت‌الله انصاری شیرازی یک بخشش بخش تدرّس و تحصیل در مکتب این بزرگان و بخش عظیمی از عمر ایشان اختصاص پیدا می‌کند به تدریس‌هایی که داشته‌اند.

ایشان علاوه بر تدریس در علوم مقدماتی و ادبیات و امثال اینها از کتابهای فقه و اصول، رسائل و مکاسب را تدریس داشتند و در علوم عقلی کلام و فلسفه و عرفان تدریس می‌کردند؛ شرح تجرید را ایشان تدریس داشتند، شرح منظومه؛ منطق و حکمتش را، چندین دوره شرح اشارات، اسفار را یک دوره کامل تدریس کردند.

در عرفان، تمهید القواعد، شرح فصوص و مصباح الانس را من البدو الی الختم تدریس داشتند.

ذوق شعری آیت‌الله انصاری شیرازی

یک نکته‌ای که در کنار اینها به عنوان حُسن ختام این بخش اشاره کنم ذوق شعری و طبع بسیار قوی و غنی عرفانی ایشان در بحث اشعار است و اشعار زیادی را با محتواهای بسیار زیبا و عالی سروده‌اند اما متأسفانه جمع‌آوری نشده و بر اساس آن ذوق و سلیقه فردی و شخصی که ایشان دارد خیلی بنای بر طرح شخصیت نیست حتی در این حدش هم خود ایشان دنبالش نبوده که اشعار را جمع کند اما بالاخره این بخش هم به طور خیلی خوب و فراگیر در وجود ایشان هست.

*با توجه به اینکه حضرت استاد آیت الله انصاری در دوران ستم‌شاهی پهلوی و در زمان مبارزات حضرت امام(ره) هم حضور داشتند در خصوص حیات سیاسی و مبارزات سیاسی ایشان هم اگر مطالبی را بفرمایید ممنون می‌شویم؟

-بله، یکی از برجستگی‌‌های زندگی ایشان همانطور که در ابتدا هم اشاره کردم حضور فعال سیاسی در فرصت‌های بسیار تعیین کننده بوده است.

از زمان شروع نهضت و انقلاب امام رضوان الله تعالی علیه ایشان در فضای سیاسی حضور داشتند از همان ابتدایی که امام(ره) را دستگیر می‌کنند و بالاخره احتمال خطر برای امام (ره) وجود داشت که دولت و حکومت طاغوتی برخوردهای خشنی را با امام داشته باشد، و از آنجایی که اگر مرجعیت برای شخصیتی محرز می‌شد و احراز می‌شد مصونیت پیدا می‌کرد، دوازده نفر از علماء، متنی را می‌نویسند که حضرت آیت الله انصاری از آن دوازده نفر بودند و امضاء می‌کنند، برای اینکه حضرت امام خمینی، صلاحیت کامل را برای مرجعیت و برای زعامت امور اسلام و مسلمین دارد و همین حضور و متن، باعث شد که احتمال از بین بردن امام (ره) از طرف حکومت طاغوتی منتفی شود.

دستگیری‌های متعددی که در دروان طاغوت، نسبت به حضرت استاد انجام می‌گرفت، تبعید‌های مفصل؛ سه ماه در کوهدشت لرستان ایشان تبعید بودند، سی‌و‌سه ماه در نائین اصفهان تبعید بودند و در حقیقت سه سال زندگی ایشان در تبعید گذشت. مدتی در زندان بودند، عرض کردم نکته جالبش، حضور در مراحل تعیین کننده است.

ماجرای سخنرانی در سالگرد حمله به فیضیه

در تاریخ انقلاب همین مسأله ثبت شده که آن روزی که به عنوان سالگرد حمله به فیضیه همزمان با سالگرد شهادت امام صادق(ع) در فیضیه مراسمی را می‌گذارند، یک وقتی حضرت استاد می‌فرمودند: آقایان دور هم جمع بودند؛ صحبت بر سر این بود که چه کسی سخنرانی کند، خیلی از آقایان که در آن جلسه بودند از چهره‌های برجسته و شاخص بودند که در فضای سیاسی آن زمان حضور داشتند، اینها می‌گویند ما جرأت نمی‌کنیم، چرا که این سخنرانی بعدش قطعاً اعدام است، حضرت استاد می‌فرمود: من یک مقداری فکر کردم و بعد گفتم من حاضرم. پا شدم بروم برای سخنرانی، یکی از چهره‌های سیاسی به حضرت استاد انصاری می‌فرماید: آقای انصاری اگر قصد اخلاص نداری نرو، سرانجامش اعدام است.

حضرت استاد هم می‌فرمایند: توکل بر خدا، رفتیم و سخنرانی خیلی قراء و سنگینی هم انجام دادیم، اما آن روز طلبه‌ها ما را فراری دادند و لابلای طلبه‌ها فرار کردیم و نتوانستند ما را دستگیر کنند اما بعداً آمدند ما را دستگیر کردند و منجر به تبعید شد و اعدامی هم در آن نبود.

مقام معظم رهبری به آیت‌الله انصاری فرمود: شما از پیشگامان نهضت هستند

حضرت استاد می‌فرمود: زمانی که در نائین تبعید بودم، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای دام‌ظله‌العالی به دیدن من آمدند و پیشانی مرا بوسیدند و فرمودند: شما از پیشگامان نهضت هستید.

خب! همراهی با امام(ره) در مراحل مختلف، گاهی در جمع مبارزان و روحانیون و سخنرانی‌هایی که ایشان می‌کرد با آن اشعار عارفانه به فرمایش یکی از بزرگان امیدی به جلسه می‌داد.

در مجموع، دوران سیاسی زندگی ایشان یک دوران بسیار شاخص و برجسته و مطرحی است که تمام آنهایی که از ابتدا در مسایل سیاسی انقلاب بودند چهره حضرت آیت‌الله انصاری شیرازی در عرصه سیاسی برایشان آشناست.

دیدگاه امام نسبت به آیت‌الله انصاری شیرازی

*با توجه به اینکه حضرت آیت الله انصاری از شاگردان حضرت امام بودند، بالطبع ارتباط خاصی هم با حضرت امام خمینی(ره) داشتند و به‌ویژه که در دوران مبارزه هم همراه حضرت امام بودند. از ارتباط حضرت استاد با حضرت امام(ره) و بعد از رحلت امام با مقام معظم رهبری اگر نکاتی را بیان بفرمایید بسیار خوشحال می‌شویم.

-ارتباط امام(ره) با حضرت آیت الله انصاری شیرازی ارتباط خاصی بوده به این معنا که یک تعبیری را یک وقتی استاد آیت الله انصاری شیرازی حفظه‌الله می‌فرمود.

ایشان نقل می‌کردند که جناب حاج آقای محبّی نقل کردند از مرحوم آیت الله طاهر شمس گلپایگانی و همچنین حضرت آقای حاج سید عباس کاشانی حفظه الله ایشان هم که الان موجود هستند، اینها برای حضرت آقای انصاری فرموده بودند که امام این تعبیر را در باب شما کرد که ما تا وقتی که افرادی مثل آقای بهجت و آقای انصاری را داریم گزندی به این مملکت نخواهد رسید.

حالا نوع نگاهی که حضرت امام (ره) دارد گزافه‌گویی در سخن ایشان نیست. خود حضرت استاد می‌فرمود: من خودم مستقیماً این تعبیر را از امام نشنیدم، ولی این بزرگواران که الان هم هستند و نیز بعضی از آقایان دیگر این مطلب را از امام نقل کرده‌‌اند.

امام(ره) بعد از مراجعه به ایران وقتی به فیضیه برای سخنرانی تشریف می‌‌آوردند، حضرت استاد می‌فرمود: دیدم بعضی از آقایان آمدند پیش من و ‌گفتند امام فرموده آقای انصاری کجاست؟ بگویید بیاید اینجا پیش من.

ایشان می‌فرمود: ازدحام جمعیت زیاد بود، من نتوانستم بروم، گفتم از آقا عذرخواهی کنید بگویید که ازدحام و تراکم جمعیت اجازه نمی‌داد که من الان بیایم، حتماً خدمتتان خواهم رسید.

خب! آن فضا را در نظر بگیرید، امام (ره) آمده وارد مملکت ایران شده، با آن وضعیت سیاسی، انقلاب تازه است، با آن همه مشغله‌هایی که امام دارد با آن همه گرفتاری‌هایی که امام دارد، آمده در فیضیه می‌خواهد برای مردم سخنرانی کند، آنجا بگوید که آقای انصاری کجاست؟ این توجه امام و عنایت ویژه ایشان را نشان می‌دهد.

یا تشریف فرمایی امام به عنوان بازدید که وقتی افراد و آقایان، نزد امام رفته بودند از جمله منازلی که امام بر می‌گردد بازدید کند، منزل حضرت آیت الله انصاری شیرازی بود.

خب امام آنطور وقتی نداشت که خیلی طولانی بخواهد جایی بنشیند، چند دقیقه‌ای نشستند و حتی نسبت به جاهای دیگر، دقایقی بیشتر نشستند. حضرت استاد می‌فرمود: امام جاهای دیگر از نظر زمان کمتر می‌نشستند، ولی اینجا بیشتر عنایت فرمودند و نشستند.

این، عنایت امام را نسبت به ایشان نشان می‌دهد که بعد از اینکه بر می‌گردند به ایران تا این اندازه توجه دارند به شاگردانشان و همراهان انقلاب.

پیگیری احوال آیت‌الله انصاری از سوی امام در اواخر عمر

بعد از ارتحال امام هم جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای رحیمیان مسئول وقت بنیاد شهید انقلاب اسلامی خدمت ایشان (آیت‌الله انصاری) می‌آید و به حضرت آیت‌الله انصاری می‌فرماید، امام اواخر عمر چندین بار می‌شد که احوال شما را می‌پرسیدند و می‌فرمودند که آقای انصاری کجاست؟ چکار می‌کند؟ و جواب داده می‌شده است که در حوزه هستند و مشغول تدریس دروس عرفان و علوم عقلی هستند بعد امام گفته بود هدیه‌ای را از طرف من به ایشان برسانید و احوال‌پرسی کنید.

حاج آقای رحیمیان می‌گفت ما تا آمدیم این کار را انجام بدهیم، به مریضی امام برخورد کرد و بعد با ارتحال امام و مراسم امام و اینها بالاخره فرصتی فاصله شد تا بعد خدمت آقای انصاری می‌رسند.

یک وقتی خود حاج آقای انصاری حفظه‌الهی می‌فرمود: بله! آقای رحیمیان تشریف آوردند و از امام گفتند و خیلی هم ایشان متأثر می‌شود و گریه مفصّلی می‌کند جهت از دست دادن امام، استاد و رهبرشان و بعد ایشان می‌فرمود: هدیه‌ای را از سوی امام به من دادند.

البته امام تعیین مقدار و نوع هدیه را مشخص نکرده بودند بلکه فرموده بودند هدیه‌ای هم ببرید و از طرف من به ایشان (آقای انصاری) بدهید و دلجویی کنید و احوالپرسی کنید و سلام برسانید.

البته مسائل ریزتری هم وجود دارد که اکنون فرصت بیان آنها نیست، و در مجموع، ایشان ارتباط ویژه و خاصی با امام داشت و امام (ره) نسبت به حضرت استاد انصاری عنایت ویژه داشتند.

نحوه آشنایی آیت‌الله انصاری شیرازی با مقام معظم رهبری

حضرت استاد می‌فرمود جناب آقای خامنه‌ای با اخوی بزرگوارشان آقا سید محمد می‌آمدند درس اسفار علامه طباطبائی و ما از همانجا با آقا آشنا شدیم.

در همان موقع‌ها بود که اشعاری را آقای انصاری سروده بودند، حضرت استاد می‌فرمود: مقام معظم رهبری زمانی به من گفت اگر اجازه بدهید من این قطعه شعر را در مجمعی از شعـراء تهـران ببرم و بخوانم که به ایشان گفتم مانعی ندارد.

از همان موقع با همدیگر آشنا بودند تا بعد از ارتحال امام و به رهبری رسیدن آقا مدظله العالی که حضرت آقای انصاری به شدت از حامیان رهبری ایشان بود و این خیلی نکته جالبی است؛ کسانی که همرزم‌اند کسانی که خود آقا تعبیر می‌کند که شما از پیشگامان نهضت و انقلاب هستید، فضای انجام وظیفه به گونه‌ای شده که ایشان به موقعیت رهبری برسند، حضرت استاد انصاری از همان موقع می‌فرمود که حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر ما است.

احیاناً در جمعی از مردم در محدوده خاصی که ایشان، صحبت می‌کردند با کمال احترام و توجه به رهبری ایشان هیچ‌گاه ما ندیدیم که ایشان ذره‌ای حالت انتقاد یا گلایه یا چیزهایی که متأسفانه بعضی از آدم‌های گرفتار هوا و هوس مطرح می‌کنند، هیچ وقت ندیدیم که ایشان کوچکترین گلایه‌ای بکند.

هر وقت صحبت می‌شد از ذکاوت سیاسی، از فهم و عقل مقام معظم رهبری در مدیریت نظام و در رهبری نظام صحبت می‌کردند حتی در جلسات خصوصی که احیاناً خدمت ایشان بودیم پیش می‌آمد از گرفتاری‌ها و مشکلاتی که مثلاً در فضا هست ایشان هیچ‌گاه موقعیت رهبری را زیر سؤال نمی‌برند.

عنایت مقام معظم رهبری به آیت‌الله انصاری شیرازی

خب! مقام معظم رهبری هم عنایت خاصی به ایشان داشته و دارند، خود حضرت استاد می‌فرمود: هر چند یک باری آقا از دفترشان افرادی را می‌فرستند می‌آیند اینجا برای دلجویی و احوالپرسی ولی ایشان می‌فرمود: ولی من متأسفانه تاکنون این توفیق را پیدا نکردم که بتوانم بروم برای دیدار ایشان.

وقتی بنده خدمت حضرت استاد بودم، دو نفری بودیم به گونه‌ای و با حس و حال گفتاری مطرح می‌کردند مثل یک آرزو و آرمان که به آن نرسیده‌اند. می‌فرمود که آقا عنایت دارند می‌فرستند افرادی را بعضاً برای احوالپرسی و دلجویی، ولی من موفق نشدم و تا به الان برایم مقدور نبوده است. به خصوص این چند سال اخیر که مریضی‌های شدید توان و فرصت را به من نداده که خدمت ایشان برسم.

به هر حال ارتباط ایشان با امام و مقام معظم رهبری بسیار خوب است و تا به الان هم مورد عنایت این بزرگواران بوده و هستند و ایشان هم با توجه کامل و ارادتی که به این مقام و موقعیت رهبری دارند از جمله افتخارات خودشان می‌دانند که همچنان در صراط مستقیم گام برداشته و ذره‌ای انحراف از مسیر انقلاب و ولایت برایشان حاصل نشده است.

دوستان آیت الله انصاری شیرازی

* اگر امکان دارد برخی از این دوستان حضرت آیت‌الله انصاری شیرازی را که حالا شخصیت‌های علمی یا سیاسی هستند را نام ببرید و یا ارتباطی که با اینها دارند را مطرح بفرمایید.

-بله! از قدیم در محافل درس و بحثی که در محضر علامه طباطبائی بودند چهره‌ها و شخصیت‌ها و بزرگوارانی مثل حضرت آیت الله جوادی آملی، حضرت آیت الله حسن‌زاده آملی، حضرت آیت الله ابراهیم امینی، حضرت آیت الله مصباح یزدی و حضرت آیت الله سبحانی، آقای دکتر احمدی ملایری حفظهم‌الله و دیگر دوستان ارتباطی از قدیم داشتند و برخی از اینها در محافل و مجالس خصوصی درسهای علامه، همه نه ولی برخی از اینها در جلسات خصوصی علامه هم در بحث‌های معاد، در تمهید القواعد، در مباحث عرفانی و ... حضور داشتند.

الحمدلله این ارتباط برقرار هست و آن دوستان رابطه دوستی را قطع نکردند به عنوان احوالپرسی به خصوص در این چند سال اخیری که ایشان مریضی‌های متعدد و مختلف را داشتند و به نوعی حالت خانه‌‌نشینی پیدا شده که خدا را به حق محمد و آل محمد(ص) قسم می‌دهیم همه مریض‌ها به خصوص ایشان را شفای عاجل و کامل عنایت بفرماید ارتباط خوبی دارند و می‌آیند سراغ حضرت استاد و احوالپرسی دارند یا مستقل می‌آیند یا با واسطه.

امام به سیداحمد فرموده بود شرح منظومه را با آیت‌الله انصاری بخوان

* با توجه به مقام علمی حضرت استاد انصاری شیرازی که بالطبع افراد زیادی تمایل دارند در درس و بحث ایشان شرکت کنند، از برخورد ایشان و نحوه ارتباطی که با شاگردان داشتند اگر بفرمایید ممنون می‌شویم.

-مرحوم سید احمد آقای خمینی (ره) شرح منظومه را به ارشاد و عنایت مرحوم امام (ره) که فرموده بودند منظومه را برو پیش آقای انصاری بخوان، می‌آید خدمت حضرت آقای انصاری می‌خواند و الحمدلله ایشان در این زمینه هم موفقیت‌هایی را داشته‌اند.

نحوه رفتارهای اخلاقی آیت‌الله انصاری شیرازی

بحث‌های علمی فضای خاص خودش را داشت. تدریسی که ایشان داشتند، نحوه تدریس، نحوه نشستن ایشان سر درسها، اینها همه‌اش برای شاگردان درس بود.

ایشان هیچ وقت روی منبر و صندلی و اینها برای تدریس نمی‌نشست، همیشه دوزانو و سر پایین بودند.

یک وقتی خدمت ایشان بودم می‌فرمود: آقا این نفس، عجیب است، هر کارش کنی باز می‌خواهد اذیت کند؛ بالا بنشینی می‌گوید اوه، بر کرسی تدریس نشستی، پایین بنشینی می‌گوید عجب آدم متواضعی هستی و به هر ترتیب می‌خواهند انسان را بغلطاند، خیلی باید مواظب بود خیلی باید مراقب بود.

این نکات اخلاقی را ایشان بیان می‌فرمودند، حضور اخلاقی ایشان سر درس‌ و بحث‌ها و در پاسخگویی به سؤالات خیلی با مهربانی بود. درس تمام می‌شد ایشان باز می‌نشستند دقائقی شاگردها می‌آمدند سؤالات علمی خودشان را مطرح می‌کردند و سیره خوبی که ایشان داشت. قبل از درسهای فلسفه حتماً یک روایت می‌خواند.

شرح منظومه حکمت را که خدمتشان بودیم، هر روز یک روایت را تبرکاً و تیممّاً می‌خواندند و سپس بحث فلسفه را داشتند. تعامل خیلی زیبا و قشنگی بود.

بعضی از اوقات که جلسات درس در منزل ایشان تشکیل می‌شد بعد از اینکه درس تمام می‌شد ایشان زودتر می‌آمدند بیرون بعضاً کفش‌ها را جفت می‌کردند، کفش‌های طلبه‌ها را جفت می‌کردند تا طلبه‌ها متوجه می‌شدند که استاد دارند این کار را می‌کنند ایشان کارش را انجام داده بود بعداً هم می‌آمدند دم در می‌ایستادند تا یکی‌یکی این آقایان خداحافظی کنند و بروند.

یعنی اینطور نبود که در همان اتاقی که تدریس شده، ایشان بنشیند و آقایان بروند و یا خداحافظی کند از اتاق بیایند بیرون بروند داخل منزل و بقیه هم بروند، می‌آمدند کفش‌ها را جفت می‌کردند و بعضاً هم می‌ایستادند تا همه آقایان بروند بعد در را می‌بستند و بر می‌گشتند، این رفتارهای اخلاقی خیلی زیبا و جالب بود.

ماجرای جالبی از آیت‌الله انصاری از زبان استاد قرائتی

یک وقتی یک ماجرایی را حاج آقای قرائتی حفظه الله نقل می‌کردند، ایشان می‌فرمودند: من در جایی مدتها صحبت می‌کردم، اما یک دفعه یکی از اساتید و بزرگان حوزه آمد آنجا یک حرکتی انجام داد و همه گفتند: اگر روحانی است این است، هیچ کس به من نگفت اگر روحانی است آن است ولی همه گفتند اگر روحانی است این و آن حرکت هم این بوده که ایشان (حضرت استاد انصاری شیرازی) فرموده بود، ظهر ماه رمضان بود، وارد مسجد شدم دیدم، کفش‌ها دارد آفتاب می‌خورد بعد هم داغ می‌شود و هم خراب می‌شود و این مردم روزه‌دار الآن پای صحبت نشسته‌اند، بعد می‌آیند بیرون پا می‌کنند، توی این کفش‌ها پایشان داغ می‌شود و اذیت می‌شوند، من نگاه کردم اطراف مسجد دیدم یک چند تا گونی هست رفتم آنها را خیس کردم بعد آبش را گرفتم که زیاد آب نداشته باشد، آمدم پهن کردم روی کفش‌ها که وقتی مردم می‌آیند بیرون کفش داغ نباشد و خراب هم نشده باشد.

در آن حال، بعضی آن صحنه را دیده بودند. آقای قرائتی می‌فرمود: مردم یک همچنین حرکتی را دیدند گفتند اگر روحانی هست این آقاست، من یک ماه آنجا صحبت کردم یک نفر نگفت اگر روحانی است این است.

ایشان در برخوردهای اخلاقی خیلی متواضعانه عمل می‌کرد، با شاگردان هم همین طور بود. با دیگران هم همین طور بود.

ماجرای جالب عنایت آیت‌الله انصاری به یک فقیر

بعضاً می‌شد سر درس در حسینیه ارک هنوز درس شروع نشده بود فقیری وارد می‌شد اظهار فقر می‌کرد و تقاضایی داشت. روزی هنوز درس شروع نشده بود، یک وقت این اتفاق افتاد من دیدم استاد دست کردند در جیبشان یک جوری هم که کسی متوجه نشود بعد یک اشاره‌ای کردند فقیر آمد جلو، بعد در دست آن فقیر، گذاشتند، و خم شدند دست فقیر را بوسیدند.

یک دفعه دیگر در منزل، خدمتشان بودیم، دیدم یک نفر آمد زنگ زد ایشان رفت دم در و برگشت و فرمود که من چه کار کنم مکرر می‌آیند و بنده هم که دستم به جایی نیست و درآمدی ندارم که هی مکرر می‌آیند اینجا، فکر می‌کنند که ما به جایی وصلیم. گفتم الآن ندارم. در همین فاصله بود که من دیدم ایشان مجددا برگشت رفت به کوچه، آن فقیر را پیدا کرد یک چیزی به او داد و برگشت و آرام گرفت.

* آیا حضرت آیت الله استاد انصاری شیرازی اثر مکتوبی هم دارد؟

-استاد به لحاظ حس و حال اخلاقی که داشته و دارند، نمی‌خواستند چیزی از ایشان حتی اشعارشان باقی بماند، اما با عنایت و تأکید حضرت آیت الله علامه حسن‌زاده آملی حفظه الله به اینکه باید نامی و اثری از ایشان باقی بماند، نوارهای درس شرح منظومه (منطق و فلسفه) استاد پیاده شد که یک دوره شرح منظومه منطق و فلسفه پس از پیاده سازی، آماده شد و از سوی بوستان کتاب دفتر تبلیغات اسلامی در سال ۱۳۸۳ در چهار جلد منتشر شده است.

*برخی از اساتید اخلاقی که حضرت استاد در محضرشان تلمذ داشته یا با آنها ارتباط داشته را اگر معرفی یا توضیحاتی درباره آنها بفرمایید، خوشحال می‌شویم.

-حضرت استاد انصاری حفظه الله علاوه بر اینکه در فضاهای علمی، تلاش و کار و تدرّس و تدریس داشته‌اند، از ارتباط با چهره‌های معنوی به معنای خاص و ویژه نیز بهره‌مند بودند. چهره‌هایی مثل مرحوم حاج عباس قوچانی، حاج آقا حسین قمی، مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت.

حضرت آیت‌الله العظمی بهجت(قدس سره) عنایت خاصی به آقای انصاری داشتند، از جمله وقتی که در زمان‌های خیلی قبل حضرت آیت‌الله العظمی بهجت می‌خواستند به مکه مشرف بشوند، آقای انصاری را به جای خودشان در مسجد فاطمیه به عنوان امام جماعت گذاشته بودند.

ارتباط با حضرت آیت الله کشمیری و علامه طباطبائی قدس‌سرّهما داشتند، خب! اینها اساتیدی بودند که در فضاهای اخلاقی و سیر و سلوکی و دادن بعضی از دستورالعمل‌ها بودند، ایشان می‌فرمود که از محضر این اساتید هم بهره‌مند بودم.

زندگی خصوصی آیت الله انصاری شیرازی

*به هر حال هر طور که صلاح می‌دانید یک مقداری از زندگی شخصی حضرت استاد بیان بفرمایید. البته همان مقداری را که حضرتعالی مصلحت می‌دانید بسیار خوب است که علاقمندان با زندگی شخصی حضرت استاد هم آشنا بشوند که چرا زندگی زاهدانه حضرت استاد باید به عنوان یک الگو معرفی بشود، هر جور که صلاح می‌دانید این بخش را هم توضیح بفرمایید.

-در مجموع مسائلی که ایشان در فضای زندگی‌شان چه در فضای سیاسی‌ و چه زندگی شخصی داشتند، یکسری مسائلی هست که نمی‌شود آن‌ها را بازگو کرد. گرچه حاوی خیلی از نکات واقعاً سازنده و تکان دهنده هست، اما بالاخره هر شخص و شخصیتی برای خودش یک مرزهایی دارد که باید آن مرزها را حفظش کرد.

اما آن چیزی که نمودار ظاهری زندگی ایشان است، واقعاً زندگی زاهدانه هست و این چیزی نیست که با صرف گفتار و اینکه انسان بخواهد در مقام تجلیل به صورت ظاهر بیان کند، بلکه عمل ایشان در زندگی کاملاً نشان می‌دهد و ایشان تا به الآن از هیچ موقعیتی نخواسته استفاده کند با اینکه همه موقعیت‌های مالی برای ایشان فراهم بوده است.

طبعی بسیار بلند که به هیچ وجه در مقابل مال دنیا ایشان سر خم نکردند

در مقابل نام و نشان و موقعیت به هیچ وجه سرخم نکردند و یکی از اصولی که در زندگی ایشان حاکم است آن حالتهای گمنامی است. در عین اینکه موقعیت‌های بسیار برای ایشان پیش آمده ولی بنای بر این را ایشان داشته که همیشه در این فضا باشد.

زندگی کاملاً ساده و منزل ایشان بسیار محقر و قدیمی است.

از یک طرف وقتی مدرسه عترت در کنار منزل ایشان می‌خواست درست شود و از طرف دیگر مدرسه مربوط به طلاب لبنانی می‌خواست درست شود، ایشان در مشکلات زیادی بود، یک وقتی می‌فرمود: خانواده ما ده سال نتوانست روز بیاید داخل حیاط، چون یا این طرف، ساختمان می‌ساختند مشرف به حیاط بودند یا آن طرف، ساختمان می‌ساختند و مشرف به حیاط بودند، اما صبورانه اینها را تحمل می‌کردند.

منزل ایشان را پیشنهاد می‌دهند بگیرند جزو مدرسه نمایند و در عوض جای دیگری به ایشان منزل بدهند. ایشان می‌فرمود من حرفی ندارم، ولی گفتم در همین محل باشد که به حرم و حوزه و محل درس و بحثم دور دست نباشم، می‌فرمود: آقا مرا بردند در این محل یک خانه نوساز به من نشان دادند گفتند که این خانه را شما به جای آن خانه بیایید بگیرید و در آن زندگی کنید. می‌فرمود آقا من نمی‌توانم، من یک طلبه‌ام، من چه جوری از در این خانه نوساز بروم داخل و زندگی کنم در حالی که در کنارش فقراء هستند، آنجا آقا برای من جهنم است، من نمی‌توانم آنجا زندگی کنم.

پیشنهاد خیابان صفائیه را داده بودند که در صفائیه منزلی به ایشان بدهند، فرموده بود آقا بنده صفائیه ‌نشین نیستم. یک وقتی خدمت ایشان عرض کردم که آقا صفائیه قدیم گذشت که بالا شهر قم بود، الآن ما هم صفائیه زندگی می‌کنیم، فرمود: بله! من صفائیه ‌نشین نیستم، من در این محله‌های قدیمی توی همین فضاها می‌خواهم بیایم این کیسه و گونی‌ام را دست بگیرم بروم، در این گذرخان میوه‌های درجه دوم و سوم را بگیرم بیاورم بدهم به زن و بچه‌ام بخورند، من این طوری هستم. من نمی‌توانم آن فضاها را، آن قیمت‌های آنجاها را تحمل کنم، من اینطوری انس گرفته‌ام، با این زندگی انس گرفته‌ام، چطور بیایم بروم در یک خانه شیک، بروم در یک خانه نوساز در حالی که آدم نگاه می‌کند می‌بیند این همه فقراء در جامعه هستند و چه طوری من از در این خانه وارد بشوم در حالی که همسایه‌ها را نگاه می‌‌کنم خانه‌های خشتی و گِلی دارند.

یک وقت حتی ایشان به شوخی تعبیر می‌کردند و می‌فرمودند: آقا ما با این سوسک‌ها و عقرب‌ها توی خانه‌های قدیمی، انس گرفتیم نمی‌توانم قبول بکنم.

ایشان فرمود: خدمت آقایان که پیشنهاد دادند عرض کردم، در همین محله‌های قدیمی یک خانه قدیمی در همین حد این شکلی باشد.

ببینید این نوع نگاه را با اینکه فرصت فراهم است، نمی‌شود فیلم‌بازی کند و تصنّعی باشد، آن شخصیّت اگر آن نوع نگاه و آن حسّ و حالت باطنی آن تقوای واقعی و آن زهد حقیقی واقعی نبود طبیعت قضیه بالاخره یکجای کار می‌لنگید، ولی ایشان ببینید در تمام مراحل مختلف زندگی یک جا ندارد که در فلان جا پای ایشان لغزیده باشد و از جاده در رفته باشد و رفته باشد در فضای ثروت، در فضای شهرت و در فضای مجاز.

همیشه آن صراط حقیقت را ایشان دنبال می‌کردند و الآن هم یک زندگی بسیار ساده‌ای که همیشه داشته‌اند را دارند، تعاملی که با مردم، با همسایه‌ها دارند بسیار تعامل عاطفی و زیبایی است. خداوند به حق محمد و آل محمد، طول عمر با عزّت و با موفقیّت به ایشان عنایت بکند و به همه ما طلبه‌ها توفیق پیروی از این چهره‌ها و شخصیت‌ها و استفاده از انفاس قدسیه‌شان و بهره‌مندی از سبک، سیره، راه و روش و منش آنها را به همه ما عنایت کند. ان‌شاءالله.

*خیلی متشکر، خیلی زحمت کشیدید، إن‌شاءالله خداوند به ما هم توفیق بدهد، بتوانیم از محضر این بزرگواران بهتر استفاده بکنیم و ان‌شاءالله چراغ روشنایی همه ما باشند.

-إن‌شاءالله. بنده باز هم عذرخواهی می‌کنم از اینکه هیچ صلاحیتی نیست که در این جایگاه قرار بگیرم و از این شخصیت بزرگ و بزرگوار علمی، معنوی و سیاسی صحبت بکنم. ولی از آنجایی که امر فرموده بودید و بنده اطاعت امر کردم واقعاً جای تشکر دارد.

از مجمع عالی حکمت اسلامی که این کارهای زیبا و قشنگ را در معرفی چهره‌ها و شخصیت‌ها انجام می‌دهند و این یک وظیفه است واقعاً بر همگان به خصوص این چهره‌ها و شخصیت‌هایی که هیچ بنا ندارند از ناحیه خودشان مطرح بشوند و این وظیفه دیگران است که تمام تلاش‌شان را بکار بگیرند در معرفی این چهره‌ها به حوزه‌ها، به مجامع حتی به دیگران که واقعاً بشناسند، این‌ها ذخائرند، اینها معادنی هستند که پوشیده شدند، خودشان خواستند که اینطور باشند، ولی آنها اینطوری می‌خواهند معنایش این نیست که دیگران هم همان طور بخواهند، نه آنها آنطوری می‌خواهند اقتضای تقوایشان هم همین است اما اقتضای تقوای دیگران این است که اینها را بیشتر معرفی بکنند و این چهره‌های معنوی، علمی و سیاسی و این سرمایه‌های حوزه‌ها را، سرمایه‌های انقلاب را بیشتر به جامعه معرفی کنند. ‌ان‌شاءالله موفّق و مؤید باشید.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


مهدی
خداوند این عالم انقلابی و ولایت مدار را رحمت کند انشاالله
Iran, Islamic Republic of
بسیار عالی بود. متشکرم.
اللهم عجل لویک الفرج بحق الزینب الکبری سلام الله علیها