بزرگترين شوك سال ۹۳ براي تجديدنظرطلبان را بايد تشكيل «ندا» دانست، شوكي كه تركشهاي آن هنوز پيكر اين جريان را مورد نوازش قرار ميدهد و باعث آن شده تا نيروهاي وابسته به اصلاحات عليه يكديگر اعلام موضع كنند.
نداي تفرقه اصلاحطلبان با «ندا» رساتر شد
26 شهريور 1393 ساعت 9:58
بزرگترين شوك سال ۹۳ براي تجديدنظرطلبان را بايد تشكيل «ندا» دانست، شوكي كه تركشهاي آن هنوز پيكر اين جريان را مورد نوازش قرار ميدهد و باعث آن شده تا نيروهاي وابسته به اصلاحات عليه يكديگر اعلام موضع كنند.
به گزارش جهان به نقل از جوان؛ هفته نخست شهريورماه بود كه خبر تاسيس تشكل جديدي به نام ندا ( نسل دوم اصلاحطلبان) از سوي صادق خرازي با همراهي تني چند از جوانان اصلاحطلب رسانهاي شد؛ خبري كه به مذاق رهبران جبهه اصلاحات خوش نيامد و تنازعات را در بين گروهها و شخصيتهاي دوم خردادي به صورت گستردهاي افزايش داد.
اما تشكيلات جديد دوم خرداديها - كه به اختصار «ندا» نامگذاري شده – پيچيدگيهاي دامنهداري را براي جريان اصلاحات ايجاد كرده و حتي برخي از بزرگان اين جريان را نگران از آينده حيات سياسي جريان متبوعشان كرده آنگونه كه بخشي از اين رويكرد را ميتوان در مطالب پرشمار رسانههاي تحت نفوذ اين طيف جستوجو كرد.
حملات همه جانبه عليه ندا
آرمان اولين روزنامهاي بود كه اعضاي موسس ندا را «اصلاحطلب بدلي» خواند. اين روزنامه در ادبياتي شديداللحن و تند، تهديد كرد كه در صورت ادامه اين روند، اعضاي حاضر در تشكل ندا را همچون برخي پيشينيان، با چوب «اصلاحطلب بدلي» خواهند راند.
همزمان با اين، هفته نامه صدا نيز در گزارشي درباره اين تشكل، صادق خرازي را نشانه گرفت و با يادآوري حضور خرازي در ستاد انتخاباتي قاليباف در سال ۹۲، به طور ضمني وي را فردي فرصتطلب خواند كه پس از انتخاب روحاني به رياستجمهوري حتي ليست پيشنهادي وزراي خارجه را نيز به رئيسجمهور ارائه كرده كه در آن ليست خودش و فاميلش كمال خرازي هم جزو سرليستها بودهاند. اما روحاني به اين ليست اعتنايي نكرده و «ظريف» را به اين سمت گمارده است. البته صادق خرازي مطلب ذكر شده در هفته نامه صدا درباره حضور خود در ستاد انتخابات قاليباف را تكذيب كرد.
شخصيتهاي دوم خردادي در تخريب ندا از رسانهها جلوترند
هر چه از زمان تشكيل اين دسته ميگذشت واكنشها به آن راديكالتر و خاصتر ميشد. محمد قوچاني عضو حزب كارگزاران درباره تشكل ندا ميگويد: من فكر ميكنم جوانان اصلاحطلب بايد در احزاب در كنار شخصيتهاي باتجربه جناح اصلاحطلب كار كنند و كار حزبي- سياسي را بياموزند. بنده نيز به همين خاطر در حزب كارگزاران فعال شده ام تا اصول كار حزبي را بياموزم. ايجاد يك حزب جديد با محوريت جوانان را به صلاح نميدانم و معتقدم اين يك پرش و جهش به جلو است، همانطور كه در ادبيات مصطلح ميگويند غوره نشده ميخواهد مويز شود، لذا اين جوانان به زودي به اشتباه خود در اين زمينه پي خواهند برد.»
احمد شيرزاد نماينده راديكال مجلس ششم هم در اقدامي مشابه در اين باره ميگويد كه «. . . آنها ( ندا) نبايد مدعي چيزي باشند كه نمايندهاش هستند. اصلاحطلبان به اندازه كافي معارض و مخالف تريبوندار دارند، ديگر نيازي نيست جريانهاي جديد و نوظهور كه خود را اصلاحطلب نيز مينامند به اين مسئله دامن بزنند.»
وي درباره خرازي كه چهره شاخص اين تشكل و از اعضاي هيئت موسس است، ميگويد: «تجربه نشان ميدهد كه ديپلماتها سياستمداران خوبي نيستند.»
محمدعلي ابطحي معاون پارلماني سيد محمد خاتمي بااشاره به تشكيلات مذكور در صفحه اجتماعياش مينويسد: «آقاي صادق خرازي براي نجات و نزديك كردن اصلاحات با حاكميت تشكيلاتي درست كرده است به نام ندا؛ مخفف نسل دوم اصلاحات! در طول سالهاي قبل هم چندين تشكل اصلاحطلبي براي جايگزيني اصلاحات درست شده بود. اين هم يك تشكل جديد. فقط نميدانم چرا آقا صادق خودش را با اينكه همسن و سال ماهاست نسل دوم ناميده؟ شايد به خاطر اينكه دير به اصلاحات پيوسته، خودش را نسل دوم معرفي ميكند. در هر حال ما كه بخيل نيستيم، مبارك باشد. اما اصلاحات يك جريان عميق تاريخي است كه در بدنه جامعه شكل گرفته و انديشههاي آقاي خاتمي هم مبناي آن بوده و خواهد بود و نجاتبخشي هم لازم ندارد. براي همه تشكلها و احزاب اگر بتوانند در حزبي شدن جامعه نقش ايفا كنند، آرزوي توفيق داريم.»
احمد پورنجاتي نيز در واكنشي، اقدام جوانان موسوم به اصلاحطلب را نقد و تأكيد ميكند: شنيدهام يك فقره آقا صادق خرازي به قصد قربت و لابد براي پيشبرد روند اصلاحطلبي، يك تشكيلات درست كردهاند به نام «ندا» نسل دوميهاي اصلاحات! مبارك است! البته ما ملت شريف و شهيدپرور و هميشه حاضر در صحنه، بخيل نيستيم اما متأسفانه اندكي دو زاري مان كج شده و متوجه نميشويم كه برخي عزيزان كه در انتخابات ۹۲ عنايتشان شامل حال سردار قاليباف بود، يهويي دچار ويار اصلاحات پاستوريزه شدهاند و انشاءالله براي مجلس آينده، ندايشان در خواهد آمد؟ محسن فراهاني نيز در مطلبي ديگر راهاندازي ندا را «كاملاً اشتباه» خوانده و خواستار تجديدنظر راهاندازندگان شده است.
عقب نشيني نامحسوس ندا
واكنشهاي تند به تشكيلات ندا به قدري بود كه از يك سو صادق خرازي حضور خود در ستاد انتخاباتي قاليباف در سال ۹۲ را تكذيب كرد و از سوي ديگر برخي از اعضاي تشكل موسوم به نسل دوم اصلاحطلبان - كه برخي از آنها جزو شاخه جوانان مشاركت هم هستند- نام اختصاري ندا را از «نسل دوم اصلاحطلبان» به نداي ايرانيان تغيير دادند.
خرازي در گفتوگويي درباره دليل و هدف شكلگيري تشكل جديد و در پاسخ به سؤال «الان كه به شوراي عالي اصلاحات رسيدهايم چرا شما ساز تشكيلات جديد را كوك كردهايد؟» ميگويد: «شما قصاص قبل از جنايت ميكنيد. ما نميخواهيم كسي را هدايت كنيم. ما گفتهايم ما هم يك جريان اصلاحطلب هستيم. مگر مشاركت و مجاهدين و مردمسالاري نيستند؟ يك سال بيشتر است كه جوانترها نميتوانند با نسل اول يا بزرگترهايشان بسازند. اينها را چرا جمع و جور نميتوانستند بسازند؟ آيا جرمي مرتكب شدهاند چون از آنها بيگاري ميكشيدند. ميگفتند بايد پيادهنظام ما باشيد.»
چرا اصلاحطلبان از ندا ناراحتند؟
آنچه در اين ميان مهم مينمايد آن است كه چرا جريان تجديدنظرطلبي تا به اين حد از شكلگيري گروهي موسوم به ندا عصبي است و تلاش دارد تا به هر شكل ممكن خرازي و همفكرانش را از حركت در اين مسير بازدارد. براي پاسخ به چرايي اين نوع واكنشها به نكاتي بايد اشاره كرد.
۱- رفتار تند و پرخاشگرايانه برخي شخصيتها و رسانههاي اصلاحطلب اينگونه نشان ميدهد كه گويي خبر تشكيل «ندا» آنها را به شدت غافلگير كرده، به صورتي كه بعد از گذشت چند هفته منتقدان تشكيلات خرازي هنوز نتوانستهاند استدلال روشن و قانع كنندهاي در جهت رد اين گروه تازه تأسيس به بدنه اجتماعي خود ارائه دهند؛ بدنهاي كه نسبت به آينده اين جريان دچار يأس و سردرگمي بوده و تمايلي ندارند كه در آوردگاههاي انتخاباتي پيش رو پدرخواندههاي دوم خردادي را حمايت كنند.
پس از جلوگيري از تعميق روحيه ياس و نااميدي در بدنه مردمي اصلاحات يكي از مهمترين اهداف اين طيف بايد مورد توجه قرار بگيرد.
۲- تئوريسينهاي دوم خرداد ماههاست تلاش دارند تا «تكصدايي» و «همنوايي» جريان متبوع خود را به جامعه القا و اين را به افكارعمومي تلقين كنند كه جريان رقيب- اصولگرايان- دچار چندپارگي و چنددستگياند، آن هم با ابزارهايي نظير «دستهبندي اصولگرايان به كندرو و تندرو»، «ترديد نسبت به آينده اصولگرايي در اذهان عموم»، «تبليغ نبود رهبري واحد در راس جريان رقيب»، «يارگيري از طيف مقابل با اصلاحطلب خواندن ناطق و لاريجاني.»
اين تلاشها زماني شكل معكوس به خود ميگيرد كه ناگهان در درون اصلاحات تشكيلاتي موسوم به ندا سر برميآورد و همه نقشههاي پدرخواندهها را نقش برآب ميكند و باعث ميشود كه «تمركز بر تفرقه افكني حريف» جاي خود را به «تلاش براي جلوگيري تفرقه ميان خوديها» بدهد.
۳- علت ديگر مخالفت تندروهاي دوم خردادي با گروه موسوم به ندا را ميتوان مخالفت با گروهي دانست كه تلاش دارد خود را «در نظام» نه «برنظام» تعريف و تأكيد كند كه ميخواهد در جهت مباني و اصول نظام قدم برداشته و به مانند برخي از حزبهاي تندرو و منحل شده تصميم ندارد عليه انقلاب و نظام اقدام عملي انجام دهد. جلوگيري از به حاشيه راندن گروههاي راديكال در حالي دغدغه اصلي افراطيون دوم خرداد است كه اقدامات خلاف امنيت و درايت هواخواهان ليبراليسم در داخل - در طول غائلههاي ۷۸ و ۸۸ - ضرورت بازتعريف گفتمان و همچنين دگرگوني در راس و بدنه اين جريان را فرياد ميزد و لازم مينمود كه تصميم گيران و تصميم سازان تجديدنظرطلب براي بازگشت به حاكميت – كه مهمترين آرزوي سياسي آنها نيز به شمار ميآيد- اجازه دهند كه گروههاي معتدل در معرض امتحان سياسي قرار بگيرند و زمينهاي براي ورود نيروهاي ميانه رو به ساختار قدرت شوند.
۴- البته مخالفت با ندا يكي از وجوه بارز سياستمداران افراطي دوم خردادي را هم نمايان ميسازد و آن «روحيه تماميت خواهي» و «انحصارطلبي» جماعتي است كه پس از تنفيذ رئيسجمهورشان در سال ۷۶ تصميم داشتند در سناريوي پيچيده تحت «لوايح دوقلو» - به مجلس شوراي اسلامي - از يكسو اختيارات رهبري را كاهش دهند و از سوي ديگر قدرت رئيسجمهوري را گسترده كنند.
کد مطلب: 380669
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/380669/نداي-تفرقه-اصلاح-طلبان-ندا-رسا-تر