به گزارش جهان به نقل از عیارآنلاین، یکی از مهم ترین لوازم توسعه پایدار کشاورزی در ایران، توجه به ظرفیت های خدادای کشور در زمینه استفاده از منابع طبیعی مانند آب و خاک است. در همین زمینه با دکتر منوچهر گرجی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و رئیس انجمن علوم خاک ایران گفتگو کرده ایم که در ادامه می آید:
در بحث کمبود آب درکشور از نظر دیدگاه تخصصی شما مشکل کجاست؟ آیا ما واقعا در کشور کمبود آب داریم و یا ایراد در نحوه مدیریت های ما وجود دارد؟
گرجی: درصورت استفاده صحیح و منطقی از منابع خدادادی آب، با علم امروز دنیا، امکانات موجود آب و خاک می تواند زندگی حدود ۱۵۰ میلیون جمعیت را در کشور ما فراهم نماید. در این زمینه اگر مشکلاتی بوجود آمده یا در آینده بروز خواهد نمود مربوط به نحوه تعامل ما با طبیعت، آب، خاک، و …. ، و نحوه مصرف و بهره برداری از منابع آبی، و عدم وجود برنامههای جامع، منسجم، و متناسب در ابعاد مختلف مربوط به این موضوع میباشد. به عنوان نمونه بعضی از مسائل مربوط به خاک که بدون شک به طور مستقیم و غیرمستقیم در رفع مشکل آب یا تشدید آن موثر است میتواند مورد بررسی قرار گیرد:
مشکل کمبود آب درحال حاضر تاحدی برای مسئولین به عنوان یک مشکل محسوس جا افتاده است، ولی در مورد خاک این طور نیست، درصورتی که به نظر می رسد مشکل در این بخش کمتر از آب نیست! بلکه بسیاری از مشکلات آب هم بخاطر خاک بوجود آمده است که بر آب هم تاثیر می گذارد.اکثریت مسئولین و مردم اعتقاد دارند که ما در کشور مشکل آب داریم و با توجه به وسعت کشور مشکلی در خاک نداریم! مسئولین می گویند اگر اراضی حاصلخیز کشاورزی از بین رفت و به مسکن، هتل، کارخانه، و …. تبدیل شد و نتوانستید کشاورزی کنید مقداری آنطرف تر بروید مشکلی پیش نمی آید! که این قطعا یک تصور غلط و اشتباه راهبردی بزرگی است و هرمتر از اراضی حاصلخیز کشاورزی که از بین می رود دیگر قابل جایگزینی نخواهد بود.
کشور ما ۱۶۵ میلیون هکتار وسعت دارد، و این عدد همه را فریب می دهد که ما درمورد زمین حاصلخیز یا مناسب کشاورزی مشکلی نداریم! زمینی که در آن قصد کشاورزی داریم باید دارای چند ویژگی باشد: حداقل ۲۰ تا ۳۰ سانتی متر عمق خاک داشته باشد، دارای بافت و ساختمان خاک مناسب باشد، سنگلاخی نباشد، شیب نامناسب نداشته باشد، شور نباشد، اقلیم مناسب برای محصول را داشته باشد، و آب هم در دسترس باشد. مجموعه این شرایط زمین را برای کشاورزی مستعد می سازد. در بین زمین های کشاورزی مختلف نیز تفاوت بسیار زیادی وجود دارد. درکشور پهناور ایران درطول تاریخ بشر فقط حدود ۵/۱۸ میلیون هکتار از زمین ها در مجموع مستعد تشخیص داده شده و مورد استفاده کشاورزی قرارگرفته است! که البته از این عدد ما متخصصین در مورد حداقل ۱ میلیون هکتار آن حرف داریم، که به دلایل مختلف فاقد شرایط مناسب و استانداردهای لازم برای کشت و کار می باشند. این اراضی نامناسب به دلیل وجود محدودیت های جدی مثل شیب زیاد، شوری، و …. دارای عملکرد بسیارکم و غیر اقتصادی هستند و در مقابل خسارت های زیادی از قبیل فرسایش خاک و تولید رسوب، و غیره را به کشور تحمیل می نمایند که بعدا به آن خواهیم پرداخت.
از ۵/۱۸ میلیون هکتار اراضی کشاورزی، حدود ۴۵% به صورت آبی، و ۵۵% به صورت دیم مورد کشت وکار قرار می گیرند که به ترتیب حدود ۹۰ و ۱۰ درصد از محصولات کشور را تولید می نمایند. درهر سال حداقل ۳ میلیون هکتار از این اراضی (عمدتا در دیم زارها) نیز به صورت آیش یا نکاشت و در حالت استراحت قرار دارند.
درحال حاضر سهم سرانه هر ایرانی از کل اراضی کشاورزی کمتر از ۲/۰ هکتار است. یعنی برای تامین نیاز غذا، پوشاک، و سایر مایحتاج هر کدام از ما تنها ۲۰۰۰ متر زمین وجود دارد. این سهم سرانه با افزایش جمعیت و کاهش اراضی به طور روزمره درحال کاهش است و در سال ۱۴۰۴ به ۱۵/۰ هکتار خواهد رسید. براساس اعلام سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد (فائو)، حدبحرانی این سهم سرانه حدود ۱۴/۰ می باشد که ما باید با حفظ اراضی کشاورزی از نزدیک شدن به آن پرهیز نماییم.
از نظرکیفی نیز همه این اراضی از وضعیت مناسب برخوردار نیستند. فقط ۳/۱ میلیون هکتار از این زمین ها کاملا حاصلخیز و دارای شرایط لازم و بدون هیچگونه محدودیت در تولید محصول هستند و از نظر ارزیابی اراضی و توان تولید در کلاس ۱ قرار می گیرند. بقیه اراضی به درجات مختلف دارای مشکلاتی از قبیل شوری خاک، شیب زیاد، فرسایش خاک، کمبود حاصلخیزی، و …. بوده و در کلاسهای ۲ ، ۳ ، ۴، و غیره درجه بندی می شوند. ۳/۱ میلیون هکتار اراضی کلاس ۱، در حال حاضر بیش از ۳۰ درصد غذای مردم را تامین میکنند وعموما در داخل یا کنار شهرهای بزرگ و مراکز استان ها واقع هستند. بعضی بررسی ها گویای این واقعیت است که سالانه حدود ۳۰ هزار هکتار از این زمینها در حال تغییرکاربری است. این خطر بسیار جدی است که ما در حال حاضر متوجه آن نیستیم و قطعا در آینده خسارت های جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
این موضوع نیز باید مورد توجه باشد که کشت و کار در زمین های کلاس ۲، ۳، و ۴ نیاز به آب، کود، و مدیریت بیشتر دارد که درحقیقت باعث کاهش بهرهوری آب و کود و ….. میگردد. بنابراین برای کاهش مشکلات کمبود آب در آینده، حفظ کلیه زمینهای کشاورزی (حتی در کنار یا داخل شهرها و روستاها) ضروری است.
در اینجا یک نکته اساسی را باید یادآوری کنیم که اصولا درک صحیح مسائل و پیشبینی دقیق وقایع همیشه توسط متخصصین هر رشته قبل از مسئولین و سایر اقشار جامعه صورت میگیرد و همیشه در این زمینه یک تاخیر زمانی چند ساله یا چند ده ساله وجود دارد. به عنوان مثال در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، حدود ۲۱ سال پیش، که در حال انجام پروژه پایان نامه خود در منطقه ی تبریز بودم، قرار بود سد بزرگی در همان منطقه روی رودخانه آجی چای (تلخه رود) احداث شود، بنده به آنها گفتم که سد را روی این رودخانه احداث نکنید، زیرا ممکن است در آینده در این نقطه آبی برای آبگیری سد وجود نداشته باشد (این موضوع کاملا قابل پیشبینی بود و دلایل آن در پایاننامه کارشناسی ارشد اینجانب به صورت مکتوب در سال ۱۳۷۲ درج گردیده است و قابل ارائه میباشد). با آقای مهندس عبدالعلی زاده استاندار وقت آذربایجان شرقی ملاقات نمودم و یک نسخه از پایان نامه را به ایشان دادم. همچنین ضمن مذاکره با دکتر کلانتری، وزیر وقت کشاورزی، یک نسخه از پایان نامه را به ایشان نیز تقدیم کردم و ایشان موضوع را از طریق آقای زنگنه وزیر وقت نیرو پیگیری نمودند. نهایتا بدون توجه به تذکرات، کلنگ زنی این سد توسط رئیس جمهور وقت با تاخیر یکساله انجام شد! بیست سال بعد یعنی در حال حاضر اگر موضوع همان سد را که با هزینه صدها میلیارد تومان احداث گردیده است پیگیری نمایید متوجه میشوید که امکان آبگیری سد به علت کاهش بده رودخانه و سایر مشکلات منطقه وجود ندارد و سازه سد باید به عنوان آثار باستانی تازه تاسیس مورد استفاده قرار گیرد. این خسارت وارده به مردم را چه کسی باید بپردازد؟! آیا مسئولین احداث سد که با هشدارهای داده شده مساله برای آنها کاملا روشن شده بود نباید امروز پاسخگو باشند؟ هیچ مسئول پاسخگویی وجود دارد؟!
حال سوال این است که اکنون که ما احساس میکنیم و اعلام میکنیم که از نظر کاهش زمینهای حاصلخیز کشاورزی در اثر تغییرکاربری وتبدیل و تخریب اراضی، در ۲۰ سال آینده دچار بحرانهای شدید خواهیم شد، چرا مسئولین مربوطه به هشدارها هیچ توجهی نمیکنند؟ در ۲۰ سال بعد چه کسی پاسخگو خواهد بود؟!
و اما اکنون به بعضی از موارد تاثیر منابع خاک و نحوه مدیریت آنها بر وضعیت آب کشور و تولید محصول و …. بپردازیم.
- براساس برآوردهای صورت گرفته توسط کارشناسان هیدرولوژی کشور، از حدود ۴۰۰ میلیارد متر مکعب آب بارندگی سالانه کشور، حدود ۲۷۰ میلیارد متر مکعب آن مستقیما تبخیر میشود که اگر با تمهیداتی و از جمله حفاظت و مدیریت بهینه خاکهای کشور، حدود ۱۰ درصد از این تبخیر کاسته شود، مقدار آبی تقریبا نزدیک به حجم مخازن کل سدهای کشور استحصال و بهرهبرداری خواهد شد.
- براساس اعلام وزارت نیرو، سالانه یک درصد از ظرفیت مخازن سدهای کشور در حال پر شدن با رسوبات ناشی از فرسایش خاک است. این رسوبات از اراضی در معرض تخریب و عمدتا از دیمزارها، مراتع، پروژههای عمرانی، صنعتی، و … ، به علت عدم وجود برنامههای مناسب حفاظت خاک تولید می شوند. اگر ظرفیت کل مخازن سدهای کشور حدود ۴۰ میلیارد مترمکعب درنظر گرفته شود، ۱ درصد آن معادل ۴۰۰ میلیون متر مکعب آب سالانه میباشدکه این مقدار از ظرفیت ذخیره سازی آب را از دست میدهیم، یعنی درهر سال حداقل ۴۰ تا ۵۰ هزار هکتار از زمینهای کشاورزی از دسترسی به آب کافی برای تولید محصول محروم می شوند که درصورت تداوم این وضعیت، در ۱۰ سال حدود ۵۰۰ هزارهکتار و در بیست سال حدود یک میلیون هکتار اراضی از حالت کشت آبی خارج خواهد شد.
به نظر شما راهی برای کاهش مصرف آب و یا افزایش بهره وری آن وجود دارد ؟
گرجی: بدون شک راههای مختلفی برای استحصال بیشتر آب و افزایش بهرهوری آن وجود دارد که بعضی از آنها را ذکر میکنم:
- تغییرروشها و سامانههای آبیاری
استفاده از سامانههای آبیاری زیرزمینی و هوشمند جهت کاهش هرچه بیشتر میزان تبخیر از سطح خاک میتواند بهرهوری مصرف آب کشاورزی را حتی تابیش از ۵۰ درصد افزایش دهد.
- استفاده از زیستفناوری و اصلاح نباتات
تولید بذر و نهالهای سالم، مقاوم و با کارایی زیاد، که می توانند به ازای مصرف مقدار معین آب، تولید محصول بیشتری داشته باشند، راهکار موثر دیگری در افزایش بهرهوری آب هستند.
- مدیریت پایدارخاک
متاسفانه در کشور ما فقط تاحدی و آن هم به صورت ناقص به موضوع استفاده از روشهای آبیاری تحت فشار پرداخته شده که این اقدامات باتوجه به غفلت از موضوع مهم خاک که بستر فعالیتهای تولیدی و زیربنای تحقق کشاورزی پایدار است بدون شک ابتر و ناقص خواهد بود.
مدیریت خاک، از طریق خاکورزی مناسب، افزایش نفوذپذیری، مدیریت بقایای محصول، مدیریت موادآلی و ساختمان خاک، افزایش ظرفیت نگهداری آب خاک، مدیریت فرسایش و حفاظت خاک، کاهش دما و تبخیر از سطح خاک، مدیریت حاصلخیزی خاک، مدیریت موجودات زنده خاک، و …. میتواند تاثیر بسزا و شگفتانگیزی در افزایش تولیدات کشاورزی و ارتقاء بهرهوری مصرف آب داشته باشد.
بهعنوان مثال، اگر با مدیریت صحیح حاصلخیزی خاک از طریق مصرف بهینه و بهموقع کودهای آلی و شیمیایی، معادل ۵۰ درصد افزایش تولید محصول داشته باشیم، حداقل ۴۰% افزایش بهرهوری آب را شاهد خواهیم بود.
با توجه به تخصص اینجانب که حفاظت و مدیریت خاک است، این جمعبندی را داشته باشم که درکنار موضوعات و راهکارهای دیگر، توجه اساسی به منابع خاک کشور بویژه در زمینهای کشاورزی می تواند توان عظیمی را در اختیار مسئولین قرار دهد و موجب افزایش بهرهوری آب، خودکفایی در محصولات راهبردی، کاهش مشکلات، و ایجاد تحول در بخش کشاورزی باشد. دستیابی به این مهم، سازوکارهای خاص خود را دارد که بهطور کامل مورد غفلت قرار گرفته است و در مورد منابع خاک باید به موارد زیر پرداخته شود:
- تصویب و اجرای قوانین متقن و پایدار در جلوگیری اکید از تبدیل و تخریب زمینهای کشاورزی، و مدیریت جامع و علمی خاک در اراضی تحت کشت، جنگلی، مرتعی، صنعتی، و شهری، از جمله قانون جامع خاک، و ….. .
- تعیین متولی جدی و تشکیلات اجرایی مناسب برای حفاظت و مدیریت منابع خاک، بویژه در اراضی کشاورزی، که فقدان آن در حال حاضر به عنوان بزرگترین خلاء و چالش برای حفظ و بهره برداری بهینه از خاکهای کشور مطرح میباشد.
- شناسایی تفصیلی منابع خاک کشور بویژه در اراضی کشاورزی و تهیه نقشههای دقیق و ایجاد بانکهای اطلاعاتی مربوطه جهت دستیابی به اهداف مذکور و تامین نیازهای اطلاعاتی کاربران مختلف.
- تدوین برنامههای کلان ملی در راستای حفاظت و مدیریت منابع خاک با استفاده از توانایی انجمن علوم خاک ایران، و سایر متخصصین ذیربط در بخشهای دولتی و خصوصی.
- تخصیص بودجه مناسب وتعیین سیاستهای تشویقی برای اجرای برنامههای فوری، میانمدت، و درازمدت.
بذل توجه کافی به موارد ذکرشده میتواند متضمن ایجاد اشتغال مولد، تولید پایدار کشاورزی، دستیابی به امنیت غذایی جامعه، خودکفایی در محصولات اساسی و راهبردی، افزایش صادرات غیرنفتی، ارتقاء استانداردهای بهداشت و سلامت درکشور، حفاظت محیط زیست، و تحقق اقتصاد مقاومتی باشد.