پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
 
۰

برخورد درس‌آموز و تأثیرگذار یک روحانی با جوان مست

چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۲۴
کد مطلب: 304740
شب جمعه اى مست و لا یعقل از کاباره اى به خانه می‌رفتم ، در مسیر راه بر اثر خوردن زیاد مشروب و مستى بیش از اندازه کنار پیاده روىِ خیابان به زمین افتادم هوا گرگ و میش بود ، کم کم داشتم از مستى و بیهوشى خارج می‌شدم ، دیده باز کردم ، دیدم روحانى با محبّتى سرم را به دامن گرفته و مرا نوازش می‌کند.....
برخورد درس‌آموز و تأثیرگذار یک روحانی با جوان مست
به گزارش جهان به نقل از رسا، حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان، در کتاب«معاشرت» که از تألیفات او است به بیان خاطره‌ای پرداخته است که خواندنی است: در محل زندگیم در تهران جوانى را می‌شناختم که از هیچ فسادى چون قمار و مشروب و رابطه نامشروع و پایمال کردن حق مردم امتناع نداشت و در میان آشنایان او نیز کسى نبود که بتواند او را از منجلاب فساد نجات دهد .

روزى براى دیدن و زیارت مردى مؤمن که فوق‌العاده به او علاقه داشتم ، رفتم ; مردى که از اوصاف حمیده و حالات کریمه برخوردار بود و براى مردم منبعى از خیر و کلیدى براى حلّ مشکلات بود ، آن جوان در حالى که سر به زیر داشت و معلوم بود آتش طغیانش فرو نشسته و در حدى به آداب دیانت و اخلاق انسانى آراسته شده ، نزد او بود ، از گفتگویش با آن مرد نشان می‌داد که تغییر حال داده و از راه شیطنت به جاده هدایت قدم نهاده است و از جاده انحراف به صراط مستقیم وارد شده است .

با دیدن وضع او برایم مسلّم شد که نَفَسى الهى و دمى عیسوى قلب مرده او را زنده کرده و به راه خدا هدایتش نموده و او را از چاه هلاکت به درآورده و از منجلاب فساد نجات داده است .

از او پرسیدم چه پیش آمدى اتفاق افتاده و چه حادثه اى زیبا رخ داده که از شیطان و شیطنت بریدى و به حق و حق پرستان پیوستى ؟

گفت : شب جمعه اى مست و لا یعقل از کاباره اى به خانه می‌رفتم ، در مسیر راه بر اثر خوردن زیاد مشروب و مستى بیش از اندازه کنار پیاده روىِ خیابان به زمین افتادم هوا گرگ و میش بود ، کم کم داشتم از مستى و بیهوشى خارج می‌شدم ، دیده باز کردم ، دیدم روحانى با محبّتى سرم را به دامن گرفته و مرا نوازش می‌کند ، از من خواست بپا خیزم و همراه او به مسجدى که نماز می‌خواند و هر صبح جمعه دعاى ندبه داشت بروم .

با شرمسارى و خجالت به او گفتم با این حال و وضعى که دارم مناسب مسجد نیستم !

گفت : اتفاقاً با همین وضع ، مناسب مسجدى ! با اصرار مرا به مسجد رفتن حاضر کرد ، دست در دستم نهاد و مرا به مسجد برد ، با محبت از من خواست وضو بگیرم و نماز بخوانم ، پس از نماز مرا به دفتر مسجد برد و با دست خود برایم صبحانه آورد و از من خواست از سفره امام زمان تناول کنم شاید فضاى مسجد و نمازى که خواندم و لقمه اى که خوردم مرا درمان کند و به راه هدایت رهنمون شوم و سزاوار رحمت حق گردم .

« یَا أیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِى الصُّدُورِ وَهُدىً وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ؛

اى مردم! یقیناً از سوى پروردگارتان براى شما پند و موعظه اى آمده ، و شفا است براى آنچه از بیماری‌های اعتقادى و اخلاقى در سینه‌هاست ، و سراسر هدایت و رحمتى است براى مؤمنان».

بر اثر دلسوزى و هدایت آن روحانى وارسته ، از انحراف نجات پیدا کردم و به راه خدا آمدم و با دخترى مؤمن ازدواج کردم و از هدایتم و زندگیم در سایه لطف خدا و هم‌نشینی و رفاقت با آن روحانى دلسوز کاملاً راضى هستم.

شایان ذکر است،‌کتاب«معاشرت» تألیف استاد حسین انصاریان در سال ۱۳۸۴ برای نخستین بار منتشر شده است و به موضوعاتی همچون اسلام آیین کامل، جایگاه معاشرت، مسئولیت عظیم مربیان، دوستان حقیقی و دشمنان دوست نما، انتخاب آگاهانه، همنشینان پاک و ناپاک، معاشرت با اهل بیت و حقوق معاشرت می‌پردازد.

علاقه‌مندان به مطالعه این اثر می‌توانند به اینجا مراجعه کنند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *