اولین وزیر سپاه با بیان اینکه آنقدر مجهز هستیم که نابودی اسرائیل یک ساعت هم طول نمی کشد، به روایتی از تاثیرپذیری میرحسین موسوی از بهزاد نبوی پرداخت.
روایتی ازتاثیرات بهزادنبوی بر موسوی
28 ارديبهشت 1392 ساعت 14:07
اولین وزیر سپاه با بیان اینکه آنقدر مجهز هستیم که نابودی اسرائیل یک ساعت هم طول نمی کشد، به روایتی از تاثیرپذیری میرحسین موسوی از بهزاد نبوی پرداخت.
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، محسن رفیقدوست اولین وزیر سپاه جمهوری اسلامی ایران با حضور در برنامه "شناسنامه" که روزهای جمعه با اجرای رنجبران از شبکه سه سیما پخش میشود، در مورد فعالیت های این روزهای خود گفت: الان عضو هیات امنای بنیاد مستضعفان هستم. پیش از اینکه از بنیاد بیایم، در تعدادی از موسسات عام المنفعه اعم از آموزشی، فرهنگی، بهداشتی- درمانی و... عضو بوده و هستم که تقریباً تمام وقتم را در این موسسات صرف میکنم. یک بنیاد خیریه هم خودم در سال 73 افتتاح کردم که به طور کامل در جهت کمک به مردم فعالیت می کند.
رفیقدوست با بیان اینکه هنوز هم به فعالیتهای اقتصادی مشغول است، گفت: تشکیلاتی داریم که به نام تک نسخهای معروف است و داروهای کمیاب را با اجازه وزارت بهداشت وارد و در اختیار بیماران قرار میدهیم. از طرف دیگر در حوزه کشاورزی و ساخت و ساز هم فعالیت دارم.
وی در مورد پیشنهادهای اجرایی که بعد از خروج از بنیاد مستضعفان به او شده است، اظهار داشت: سال 73 که بنیاد خیریه خودم را ثبت کردم، یک نسخه از آن را خدمت رهبری بردم. ایشان فرمودند این چیست؟ گفتم میخواهم بعد از بنیاد در این موسسه خیریه فعالیت داشته باشم. در واقع بعد از خدمت در بنیاد مستضعفان تصمیم نداشتم در حوزههای دولتی فعالیت داشته باشم. من همیشه اعتقاد دارم که هر شخصی باید تا یک زمان مشخص فعالیت کند و بعد از آن عرصه را برای حضور جوانان خالی کند به همین دلیل هربار پیشنهاد حضور در یکی از کارهای دولتی مطرح میشد عرض میکردم که دیگر قصد حضور در مشاغل دولتی را ندارم. مثلاً ایام انتخابات مجلس که میشد، به من میگفتند نمیخواهی کاندید شوی؟ میگفتم نه! وقتی دلیل تصمیمام را میپرسیدند میگفتند از من بهتر خیلی هست.
رفیقدوست ادامه داد: دوره ای که ثبتنام برای ریاستجمهوری کیلویی شده بود، به من گفتند نمیخواهی رئیس جمهور شوی؟ گفتم نه! چون هرکسی نمیتواند رئیسجمهور شود. ریاست جمهوری مستلزم یک سری ویژگیهای خاص و مشخص است. اگر واقعاً به همان چیزی که در قانون اساسی وجود دارد دقت شود، خیلی از مشاهیری که ثبت نام کردند هم نمیآمدند. من تقریباً همه کسانی که ثبتنام کرده اند را می شناسم. بعضی از این دوستان برای ثبتنام با من مشورت کردند و من هم توصیه کردم کاندید نشوند. وقتی دلیل را پرسیدند در پاسخ گفتم من هرچه دقت میکنم آن ویژگیها را در قامت شما نمیبینم.
عضو هیات امنای بنیاد مستعضفان در پاسخ به این سوال که فکر میکنید در مدتی که در بنیاد مسولیت داشتید، آیا توانستید حق جانبازان را ادا کنید یا خیر، اظهار داشت: وقتی من وارد بنیاد شدم، جانبازان پرونده دار تحت پوشش حدود 23-24 هزار نفر بود. 7-8 تا گونی پرونده هم آورده بودند که در زیرزمین بنیاد بود. ابتدای سال 69 فراخوانی صادر کردیم و از کسانی که مدارک جانبازی دارد و در بنیاد پرونده ندارد، ثبت نام کند. از این طریق ظرف یک سال جانبازان تحت پوشش را به 125 هزار نفر رساندم. مشکل دیگری که در بنیاد وجود داشت این بود که سامان درستی برای برخورد با جانبازی وجود نداشت و ملاکی برای تشخصی درصد جانبازی در اختیار نبود. من خیلی از درصدهایی که بیان میشد را قبول نداشتم. جانبازی که یک چشمش را از دست داده بود با جانبازی که یکی از دستانش را از دست داده، یکی بود و من این را قبول نداشتم. در هر صورت تا آنجایی که توانستم سعی کردم این درصدها را به نوعی ساماندهی کنم.
وی ادامه داد: اینکه بخواهم ادعا کنم در ده سالی که در بنیاد حضور داشتم توانستهام حق جانبازان را ادا کنم کار آسانی نیست. حق جانبازان هیچ وقت ادا نمیشود اما من در طول مدت خدمتم در بنیاد مستضعفان سعی کردم احترام به جانباز را نهادینه کنم.
رفیقدوست در بخش دیگری از برنامه شناسنامه گفت: وقتی امام فرمان دادند این اموال متعلق به دولت نیست و باید در یک بنیادی جمع شود، دولت موقت طی یک مصوبهای بیشتر این اموال را از بنیاد گرفت. اگر فرمان امام به درستی اجرا میشد، همه کارخانههای خودروسازی، هواپیمایی آسمان و خیلی از بانک زیرمجموعه بنیاد میشد اما دولت موقت با مصوبه ای که تیرماه 58 تصویب کرد، قسمت بزرگی از داراییهای بنیاد را گرفت. سالی که من وارد بنید شدم، بنیاد یک زیان چند میلیونی هم داشت. در واقع بنیاد درآمدی نداشت که بخواهد برای مستضعفین هزینه کند.
وی اظهار داشت: وقتی ما وارد بنیاد شدیم، کارهایی را آغاز کردیم که هنوز هم ادامه دارد. مثل مبلغی که به عنوان هدیه مقام معظم رهبری برای دانش آموزان بی بضاعت فرستاده میشود. یا مثلاً از یک زمانی به بعد ساخت مراکز آموزشی در مراکز محروم را آغاز کردیم. الان بخش عمدهای از درآمد بنیاد برای محرومیتزدایی، کمک به دانشجویان مناطق محروم، کمک به مادران باردار در نقاط محروم و بد تغذیه و... هزینه می شود.
به گزارش تسنیم محسن رفیقدوست در ادامه برنامه در پاسخ به این سوال که چرا با توجه به تجربه چند سالهای که دارد در جنگ اقتصادی که به وجود آمده، به سراغ او نیامدهاند، اظهار داشت: چند علت دارد. افتخار میکنم که وقتی که در سپاه بودم، پایه خودکفایی کشور را بنا کردم. وقتی من از سپاه بیرون آمدم، کشور از نظر دفاعی خودکفا نشده بود اما هیچ زمینهای از دفاع وجود نداشت که ما زیربنای آن را تشکیل نداده باشیم. من آن روزها به بچه ها میگفتم تا انقلاب اسلامی پابرجاست، کشور ما تحریم خواهد بود پس باید در زمینه دفاعی خودکفا باشیم. به لطف خدا فکر میکنم چه در سپاه و چه در بنیاد کارنامه موفقی از خودم به جا گذاشتهام. تعداد زیادی کارخانه مدرن در وزارت سپاه ساختم که هنوز هم به عنوان بنیه اصلی دفاعی کشور محسوب می شود. وقتی هم که وارد بنیاد مستضعفان شدم، کارخانه های متعددی ساختم.
اولین وزیر سپاه در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد ارتباطی که پیش از انقلاب با سازمان مجاهدین خلق داشته است، گفت: بین سال 48 تا 53 با این سازمان در ارتباط بودم و به آن ها کمک میکردم. سعید محسن و محمد حنیفنژاد از کسانی بود که در مسجد هدایت پای درس آقای طالقانی حضور داشتند. من هم از علاقمندان به آیت الله طالقانی بودم و به مسجد هدایت رفت و آمد زیادی داشتم. آنجا با این دو نفر آشنا شدم. سعید محسن با من تماس گرفت و پیشنهاد همکاری داد.
"من گفتم چون مقلد آیت الله خمینی هستم و عضو شاخه نظامی موتلفه هم هستم، نمیتوانم به عضویت تشکیلات دیگری در بیایم اما کمکتان میکنم. این کمک ها از سمت من تا زمانی که موضوع تغییر ایدئولوژی پیش آمد وجود داشت. سال 50 یکی از دوستان به نجف رفت و از امام در مورد پیوستن به مجاهدین سوال کرده بودند که امام مخالفت فرموده بودند. مخالفت امام به ما نرسید و به ما گفته نشد. ما اگر میدانستیم امام با این نوع مبارزه مخالف است، همکاری خودمان را زودتر با این سازمان قطع میکردیم. بعد از اینکه متوجه موضع امام شدیم هم توبه کردیم."
وی ادامه داد: همه کسانی که بعداً از سازمان مجاهدین جدا شدند کسانی بودند که از ابتدا نسبت به مواضع سازمان مشکل داشتند. من 12 ساله بودم که به عضویت فداییان اسلام درآمدم. 15-16 ساله بودم که به جبهه ملی پیوستم. سال 32 که نهضت آزادی تشکیل شد وارد نهضت آزادی شدم. سال 40 که امام را شناختم، گمشده خودم را در امام پیدا کردم. در زندان متوجه شدیم که هم جبهه ملی، هم نهضت آزادی و هم منافقین همگی از قبل با اسلام و مرجعیت افتراغ داشتند. اسلام برای منافقین از اول پوشش بود. در واقع خواستگاه منافقین، چریک فدائیان و هم خیلی از گروه های سیاسی که بعد از سال 42 تشکیل شدند، در قیام مردمی 15 خرداد بود. آن ها به این تحلیل رسیده بودند که این پتانسیل در ملت ایران موجود است باید آن را رهبری کرد.
رفیقدوست افزود: وقتی در بند 3 زندان اوین در بند بودم، پیرترین زندانی بودم و بقیه همه دانشجو و جوان بودند. یک چریک فدایی شمالی هم بند ما بود. او در زندان به من گفت طی مطالعه میدانی که داشتهام به این نتیجه رسیدهام ما از ابتدا اشتباه کردهایم و ایران کمونیست نمیشود. این ها فکر میکردند می توانند با پوشش اسلام مردم را آماده کنند تا از آن ها حمایت کنند، در صورتی که اشتباه میکردند. من یک مخفیگاه نزدیک کرج داشتم که عدهای از این ها در این مخفیگاه سکونت داشتند. به محض این که تغییر مواضع اعلام شد، با باغبان آنجا تماس گرفتم و گفتم دقت داشته باش که این افراد نماز می خوانند یا نه!؟ در نهایت من متوجه شدم که این افراد نماز نمیخوانند. به باغبان زنگ زدم و گفتم به همراه دوستانت برو و به آن ها بگو یا خودتان از اینجا بروید، یا شما را با بیل بیرون میکنیم...
محسن رفیقدوست در مورد تشکیل وزارت سپاه هم یادآور شد: وقتی داشتند قانون اساسی را مینوشتند، بزرگان مجلس خبرگان قانون اساسی با ما تماس گرفتند و ما هم به این دوستان توضیح دادیم که سپاه بنا نیست جایگزین ارتش شود و سپاه فلسفه وجودی دیگری دارد. ارتشیها برای دفاع از سرزمینها تشکیل میشوند. اما انقلاب ما سرزمین نیست و با توجه به ویژگی خاصی که دارد نیاز به یک نگهبان دارد.
"لذا در اصل 150 قانون اساسی اول اینطور نوشته شد که حدود مسولیت سپاه را قانون معین میکند. بعد از چند سال در کمیسیون دفاع این موضوع مطرح شد که نیروهای مسلح زیر نظر رهبری هستند. ارتش با داشتن وزارت دفاع، هم با دولت در ارتباط بود و هم با مجلس! لذا تصمیم بر این شد که برای سپاه هم وزارتخانه ای ایجاد شود تا ارتباط بین دولت و مجلس با سپاه هم به شکل خوبی برقرار شود."
وی ادامه داد: من یک روز خودم به کمیسیون دفاع رفتم و گفتم این کت و شلواری که درحال دوخت آن هستید، فقط به قامت من میآید و سپاه برای وزارت، به جز من کاندیدی نخواهد داشت. لذا نظرات خودم را در مورد ساختار وزارت سپاه بیان کردم که خیلی از موارد مورد موافقت کمیسیون دفاع قرار گرفت.
رفیقدوست با بیان اینکه قرار بود نخست وزیر، وزیر سپاه را معرفی کند و آیت الله خامنهای (رئیس جمهور وقت) او را تاکید کند، افزود: از تایید آقا مطمئن بودم اما در مورد موسوی اطمینان نداشتم. وقتی تشکیل وزارت سپاه در مجلس به تصویب رسید و قرار شد نخست وزیر، وزیر مربوطه را معرفی کند، آقای موسوی به هر دلیلی گفتند هر کسی بیاید به جز رفیقدوست! ایشان خیلیها را معرفی کرد اما کاندیدای سپاه بنده بودم.
اولین وزیر سپاه ایران در ادامه این برنامه گفت: یک دسته از وزرای دولت آقای موسوی مثل آقای بهزاد نبوی، مخالف جنگ بودند و آقای نخست وزیر خیلی تحت تاثیر این افراد بود. بعد از این که سپاه تازه در حال جان گرفتن بود، اولین وسیله نقلیه آن ماشینهای تویوتا بود. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم ماشینهای تازه ای وارد سپاه کنیم. با صحبتهایی که داشتیم تصمیم گرفتیم بنز 511 را وارد سیستم سپاه کنیم و قرار شد من 5000 دستگاه از این اتومبیل را وارد جبههها کنم. خاور پولی که از ما برای جابه جایی ماشینها میخواست حدود 67 هزار مارک بود.
کد مطلب: 287400
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/287400/روایتی-ازتاثیرات-بهزادنبوی-موسوی