کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

ماجرای یک ازدواج

وقتی محقق داماد، داماد لاریجانی‌ها شد

25 بهمن 1391 ساعت 14:02

همه برادرهای خانم من آن زمان حکم فرزندان من را داشتند. در زمان ازدواج آقا باقر بسیار کوچک بود. علی آقا بچه بود تازه دبستان می‌رفت، آقا صادق هم هنوز به دبستان نمی‌رفت آقا فاضل دبستان می‌رفت. مقداری نقش برادر بزرگتر برادران لاریجانی را من داشتم.


به گزارش جهان، در بخشی از گفتگوی آیت الله محقق داماد با فارس آمده است:
آیت‌الله میرزا هاشم آملی سال 1340 به قم آمدند، آقای آملی با پدرم دوستی صمیمانه‌ای داشت. منزلی اجاره‌ای نزدیک منزل پدری من داشتند. پدر و مادرم شنیده بودند که ایشان یک دختر دارد. بر اثر رفت و آمد زیادی که پدرم با ایشان داشت در سال 1343 ازدواج ما اتفاق افتاد. واسطه ازدواج ما فردی بود که هم در درس آیت‌الله میرزا هاشم آملی و هم درس آیت‌الله محقق داماد (پدرم) شرکت می‌کرد و او آیت‌الله جوادی آملی بود.

آقای جوادی درس پدرم را تقریر می‌کرد، چه گفت‌و‌گویی میان آن‌ها انجام شد من در جریان نیستم. آن زمان قصد ازدواج نداشتم، ناگهان چنین صحبتی شده بود. نخستین کسی که مرا مطلع کرد، دایی بزرگم بود. دایی من مرحوم حاج آقا مرتضی حائری توصیه کردند که من تردید نکنم و قبول کنم. گفتم: من تصمیم داشتم که برای تحصیل به لبنان بروم. چون آن زمان آمریکا و اروپا مقصد نبود. قصد داشتم به دانشگاه بیروت بروم تا آنجا زبان عربی و انگلیسی را مانند زبان مادری صحبت کنم. آن زمان مجلات لبنانی العرفان را می‌خواندم ،شنیده بودم آنجا بورسیه می‌دهند و دیدم می‌توانم مستقل شوم و از پدرم پولی نگیرم.

به هر حال پدرم گفت مانعی ندارد به آقای حائری گفتم من فعلا تمایلی به ازدواج ندارم. برای ادامه تحصیل قصد دارم به لبنان بروم آقای حائری خیلی صریح الهجه بود گفت: «زن نگیری ضرر می‌کنی. ازدواج کن هرجا خواستی برو، ازدواج مانعت نمی‌شود!» در هر صورت مرا قانع کرد... آقا، جوادی آملی واسطه بود و خانم، دختر دایی بزرگم که عروس امام خمینی(ره) و همسر حاج آقا مصطفی به نام معصومه خانم بود.

بعد ازدواج فهمیدم حق با دایی‌ام بود. اگر آن زمان ازدواج نمی‌کردم راه زندگی من با اکنون فرق می‌کرد. بعد از ازدواج -بینی و بین‌الله- مرحوم آیت‌الله آملی پدر جدید برای من بود، به قدری با محبت و مهربان بود که نقش بسیاری در ساخته شدن علمی من داشت.

نخست خیلی مهربان و با محبت بود، پشت و پناه زندگی من بود من از ازدواجم خیلی راضی هستم. خانم خیلی همدل، همفکر و همسر واقعی هستند، در تلخی‌ها و شادی‌ها و مشورت‌های زندگی همراه واقعی من بوده‌اند. مشاور و مدیر خوب بوده و هست، در حال حاضر از نظر قوای جسمی کسالت دارد اما هنوز هم ذهن مدیریتی بسیار عالی دارد. ایشان همیشه در فعالیت‌های علمی من مشوق من بوده‌اند و اطمینان دارم که اگر ایشان نبودند من به همین مراحل علمی دست نمی‌یافتم.
 
* حاج آقا جرأت می‌خواست با دختری ازدواج کنید که پنج برادر دارد...

ـ همه برادرهای خانم من آن زمان حکم فرزندان من را داشتند. در زمان ازدواج آقا باقر بسیار کوچک بود. علی آقا بچه بود تازه دبستان می‌رفت، آقا صادق هم هنوز به دبستان نمی‌رفت آقا فاضل دبستان می‌رفت. تقریباً همه برادر خانم‌ها نزد من درس خواندند، آقا جواد زبان انگلیسی را نزد من خوانده است، باقر لاریجانی که بعد از انقلاب فرهنگی تصمیم گرفت طلبه شود در کلاس عمومی درس فلسفه من شرکت می‌کرد. مقداری نقش برادر بزرگتر برادران لاریجانی را من داشتم و برای موفقیت همه برادران دعا می‌کنم.


کد مطلب: 271838

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/271838/وقتی-محقق-داماد-لاریجانی-ها

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com