سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 16 Apr 2024
 
۰

علت منفی‌بافی فتنه‌گران درموردمذاکرات اخیر

دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۲۱
کد مطلب: 225633
یکی از نکات حائز اهمیت در خصوص مذاکرات هسته‌ای، رویکرد منفی جریان فتنه در این خصوص بود. پرسشی که در این ارتباط مطرح است، آن‌که آیا رویه‌ی‌ یاد شده تنها بر اساس نوعی خطای برداشت، از هزینه‌های تداوم پای‌فشاری ایران به احقاق حقوق هسته‌ای بوده یا آن‌که باید علت را در جایی دیگر و در در پشت پرده جستجو نمود؟
به گزارش جهان به نقل از برهان، یکی از نکات حائز اهمیت در خصوص مذاکرات هسته‌ای، رویکرد منفی جریان فتنه در این خصوص بود. پرسشی که در این ارتباط مطرح است آن‌که آیا رویه‌ی‌ یاد شده تنها بر اساس نوعی خطای برداشت از هزینه‌های تداوم پای‌فشاری ایران به احقاق حقوق هسته‌ای بوده یا آن‌که باید علت را در جایی دیگر و در در پشت پرده جست‌و‌جو نمود؟
 
با اتمام مذاکرات بغداد پیرامون پرونده‌ی هسته‌ای ایران، بسیاری از محاسبات طرف غربی به هم ریخت و به باور قریب به اتفاق تحلیل‌گران، ایران توانست با حضور جدی و با برنامه، نبض مذاکرات را در دست بگیرد و با وجود این که می‌توانست همان ابتدا با مشاهده‌ی اختلاف نظرها و بی‌برنامگی 1+5 مذاکرات را ترک کند؛ با تاکید بر ادامه‌‌ی مذاکرات و سپس پذیرش ادامه‌ی گفت‌و‌گوها در مسکو بار دیگر حسن نیت خود را ثابت و طرف غربی را تا حدودی خلع سلاح نمود.
 
در این میان یکی از ابعاد پرونده هسته‌ای که به‌خصوص بعد از مذاکرات استانبول جلب توجه نمود، ایفای یک نقش مرموز و خزنده از جانب اپوزسیون با هدف تشدید فشارها بر ایران و به شکست انجامیدن مذاکرات می‌باشد. در این نوشتار تلاش می‌شود از زوایای مختلف حرکت خزنده‌ی این جریان در پروسه‌‌ی مذاکرات هسته‌ای و کارکرد آن برای طرف غربی مورد تحلیل قرار گیرد.

نقش اپوزسیون در پروژه‌ی فشار و شکست مذاکرات؛ ایران و 1+5

آنچه که در اینجا مدنظر خواهد بود، تحلیل رویکرد جریان فتنه و اصلاحات در این پازل می باشد. لازم است که توجه کنیم نقش این جریان در پرونده‌ی هسته‌ای فراتر از فشارهای غرب، دقیقاً تکمیل کننده پازل تهدیدات و دروغ پردازی‌های رژیم صهیونیستی است. این جریان هم دوش با رژیم صهیونیستی چشم اندازی کاملاً تاریک از هرگونه توافق ارایه می‌دهد.

 اما مسأله‌ی ضروری این است که چنین شیوه‌ی تعاملی با یک پرونده‌ی ملی، از کجا نشأت می‌گیرد. آیا یک خطای برداشت از هزینه‌های تداوم پای فشاری ایران به احقاق حقوق هسته‌ای است یا در پشت پرده‌ی این مواضع باید وابستگی سیاسی و فکری و راهبردی این جریان به غرب و رژیم صهیونیستی را دید. آنچه که با دقت در روند همگامی این جریان با غرب در پروژه‌ی فشار، می‌توان دریافت یک همگامی تعریف شده و مدون است.

 نگاهی به راهبردهای ارایه شده توسط اندیشکده‌های غربی نشان می‌دهد که چگونه آن‌ها بر روی ایفای نقش اپوزسیون داخلی و خارجی در این پرونده حساب باز کرده‌اند. همچنین کنکاش در توصیه‌های مراکز و اندیشکده‌های غربی نشان می‌دهد بهره‌گیری از ظرفیت این جریان در روند «تهدید، فشار و تأخیر» در موفقیت‌های هسته‌ای امری مسلم تلقی می‌شود. [1]

در همین راستا، رویکرد کلی اپوزسیون در مذاکرات اخیر دمیدن بر کوس ناامیدی و تلاش برای القای یأس در دو طرف نسبت به موفقیت مذاکرات بود و در چند سطح به دنباله‌روی از رژیم صهیونیستی پرداخته و حتی سعی می‌نمودند؛ در مذاکرات طرف غربی را هدایت کنند.

1. القای ضعف دیپلماتیک و منطقی در طرف ایرانی مذاکره؛
 
کوشش اپوزسیون بر این امر متمرکز شده است که نشان دهند اگر غرب بخواهد بر اساس مدل‌های پذیرفته شده‌‌ی سیاسی وارد مذاکره با ایران شود، از آنجا که طرف ایرانی اساساً ناتوان از شناخت جامع از منافع ملی و ارزش‌های مشترک جهانی است با اقدامات غیر‌منطقی از جانب ایران مواجه خواهد شد و نتیجه‌ای حاصل نخواهند کرد.
 
مدنظر این رویکرد این است که در صورتی غرب می‌تواند به بازی برد- برد فکر کند و امتیازاتی به ایران پیشنهاد کند و انتظار پاسخ و تعامل متقابل داشته باشد که مذاکره کننده‌ی ایرانی بر اساس مدل بازیگر خردمند با محاسبه سود و زیان عمل کند. در حالی که اساساً طرف ایرانی بازیگر خردمند و منطقی نیست و به همین جهت ورود در چنین ورطه‌ای به زیان غرب است.
 
شاهد این مسئله مصاحبه حسین موسویان عضو سابق تیم مذاکره کننده‌ی ایران است که البته با رویکردی متفاوت مدعی است که مذاکرات در دوره دولت قبلی بیشتر امکان رسیدن به نتیجه را داشت.[3]

 بنابراین تلاش می‌شود یک وجهه ماجراجویانه از ایران ارایه شود تا این بحث جا انداخته شود که ایران دنبال ماجراجویی بوده و هرگونه کوتاه آمدن از جانب طرف غربی به معنی تشویق ایران به جنگ افروزی خواهد بود.
 
به‌عنوان نمونه بیانیه‌ای از جانب عده‌ای تحت عنوان پرسا[4] صادر شده و طی آن ادعا شده که هرگونه امتیاز غرب به ایران به معنی تایید اقدامات غیر عقلایی مقامات ایرانی است:
 
«با وجود آغاز مذاکرات، نگرانى از جدى نبودن حکومت ایران براى توقف ماجراجویی‌های هسته‌اى همچنان باقى است. عملکرد گذشته‌ی جمهورى اسلامى، جدیت حاکمیت براى یافتن راه حل مسالمت آمیز را تردید برانگیز می‌سازد. حکومت ایران بارها از فرایند مذاکرات براى کسب زمان جهت رفع مشکلات فنی‌اش استفاده کرده، و پیشنهادات جدى قدرت‌های جهانی را بى پاسخ گذاشته است. نمونه‌ای از این قبیل رفتارهای غیرمسئولانه در سال ٢٠٠٣ اخیراً توسط مسئول وقت مذاکرات بازگو شده است. این در حالی است که به باور بسیاری از صاحب‌نظران، مذاکرات فعلی آخرین فرصت پرهیز از درگیری‌های نظامی است و کمترین اثر مخرب شکست این دور از مذاکرات تشدید تحریم‌ها و تعمیق تأثیر‌ها آن بر وخامت معیشت ایرانیان خواهد بود».[5]

 همچنین تشکل چند نفره شورای هماهنگی راه سبز در بیانیه‌ای، نسبت به تنش در رابطه با برنامه‌های هسته‌ای ایران و انتقاد از دیپلماسی ماجراجویانه، دربار‌ه‌ی هرگونه حمله نظامی به ایران یا تهدید به آن هشدار داد و چنین اقدامی را مسبب ایجاد خطر جدی برای صلح و امنیت بین‌المللی، و نیز موجب تشدید فشارها بر مردم ایران و جنبش آزادیخواهی آن دانست.[6]
 
2. بحرانی خواندن اوضاع ایران؛
 
جنبه‌ی دیگر از فعالیت جریان اپوزسیون تکیه بر این ادعا است که تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی ایران را به زانو در آورده است و در صورت تداوم این وضعیت ایران ناگزیر از تسلیم است. بدین صورت به طرف غربی هشدار داده می‌شود که توقف روند فشارها و تحریم‌ها ورق را به نفع ایران بر خواهد گرداند. امری که به احتمال زیاد در اشتباه محاسباتی غرب دخیل بود و آنان با این برداشت، تلاش داشتند در قبال پیشنهادات ساده‌ای همچون ارایه‌ی قطعات یدکی هواپیما طرف ایرانی را وادار به تعلیق غنی سازی 20 درصد کنند.

جرس در مطلبی می‌نویسد: «جمهوری اسلامی خود را برای پایان آبرومند جریان هسته‌ای آماده می‌کند. سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با اختیارات تام از سوی رهبر جمهوری اسلامی به بغداد می‌رود تا تضمین غنی سازی اورانیوم تا سقف ۳/۵ ٪ را بگیرد و در مقابل آن هر امتیازی را که طرف غربی خواست بدهد. این نشست به صورت زیر به توافق برد- برد تعبیر خواهد شد. از این سو نیروگاه فردو تعطیل خواهد شد، هیچ سانتریفیوژی به سانتریفیوژهای موجود اضافه نخواهد شد، ایران مجاز به استفاده از سانتریفیوژهای نسل دوم نخواهد بود. معنای این موارد با همدیگر یعنی غنی سازی به رده نمونه ای و آزمایشگاهی تنزل خواهد کرد و غنی سازی اورانیوم در ایران عملاً متوقف خواهد شد. آمریکا و غرب به برد خود در این جریان دست می‌یابند و اسرائیل نیز ضمانت لازم را خواهد یافت که توان هسته‌ای ایران متوقف شده است».[7]

بر این اساس گفته می‌شد ایران در قبال پذیرفته شدن حق غنی‌سازی در مقیاس اندک، امتیاز به مراتب مهم‌تری به طرف غربی خواهد داد؛ چرا که اوضاع آشفته داخلی مقامات را از ادامه پایداری بر حقوق هسته‌ای باز می‌دارد.

دستاورد این قبیل ادعاها از جانب جریان اپوزسیون به طرف غربی این بود که راهبرد فشار و تحریم به سمت نتیجه‌بخشی حرکت کرده است. در بیانیه‌ی یکی از تشکل‌های اپوزسیون آمده است:
 
«پس از ماه‌ها کشمکش و در پى شدت یافتن تحریم‌های بین‌المللی و عیان شدن تأثیرات مخرب آن‌ها بر زندگى مردم، سرانجام حکومت ایران به میز مذاکرات بازگشته و نشانه‌هایی دال بر احتمال توقف ماجراجویی‌های هسته‌اى حاکمیت دیده می‌شود. در این میان انزواى اقتصادى روزافزون ناشى از تحریم‌ها نه تنها فرصت رشد و شکوفایى را از کشور سلب نموده، بلکه تورم و بیکارى را به مرحله‌ای غیرقابل تحمل براى مردم ایران رسانده است».[8]
 
3. تلاش برای به بن بست کشاندن مذاکرات؛
 
بعد دیگر از فعالیت جریان اصلاحات و سبز در قبال مذاکرات بغداد، ارایه‌ی راهکار به طرف غربی برای به بن بست کشاندن مذاکرات بود. همان‌طور که ذکر شد؛ تصور اپوزسیون این است که هرگونه نتیجه‌ی مثبت به نفع ایران است، پس طرف غربی باید متقاعد شود که مذاکرات را به سمت شکست سوق دهد.
 
اما مذاکرات استانبول حاکی از روحیه مثبت ایران برای حل و فصل مسائل بود، لذا باید مباحثی در مذاکرات بغداد مطرح می‌شد که بتواند واکنش جدی و متقابل ایران را در پی داشته باشد. به نظر می‌رسد، یکی از راهکارهای مشخص برای غلبه نگاه منفی بر مذاکرات، پیشنهاد در دستور کار قرار گرفتن موضوع نخ نما شده‌ی حقوق بشر است.
 
در همین زمینه ادعا می‌شود که نتایج مثبت مذاکرت استانبول به وخیم شدن وضع مخالفین منجر شده و تداوم موفقیت ایران حقوق بشر در ایران را قربانی خواهد کرد.
 
در یکی از مطالب این جریان ادعا می‌شود: «در حالی‌که جمهوری اسلامی خود را فاتح دور نخست مذاکرات هسته‌ای اعلام می‌کند، فشار بر فعالان سیاسی – مدنی در داخل ایران از سوی حکومت نیز تشدید شده و احکام ظالمانه‌ی زندان و حبس بی هیچ ملاحظه‌ای صادر می‌شود. سران نظام در پی این هستند که با هرگونه مصالحه تکلیف خود را با مخالفان سیاسی‌شان روشن کنند. طی روزهای اخیر دو نشانه‌ی دیگر از سمت غرب بروز کرده است که امید به تفاهم هسته‌ای ایران و غرب را بیشتر کرده و اعتماد به نفس سران نظام را به شدت بالا برده است[9].
 
این بحث به نوعی هشدار به طرف غربی محسوب می‌شود که از هر نوع مصالحه با ایران در خلال مذاکرات بغداد باید پرهیز شود.

شیرین عبادی هم بار دیگر با حربه حقوق بشری به میدان آمده و ادعا کرده است ایران غیر قابل اعتماد بوده و دست‌یابی آن به توان هسته‌ای تهدید جوامع بشری است. وی چند روز پیش، از کشورهای غربی خواست تا بر مسأله‌ی حقوق بشر در ایران تاکید کنند.
 
او در گفت‌و‌گو با رادیو زمانه گفته است: «مذاکرات هسته‌ای نباید روی موضوعات مربوط به نقض حقوق بشر در ایران سایه بیندازد و جهان غرب نباید به بهانه‌ی امنیت خودش، امنیت مردم ایران را نادیده بگیرد. زیرا حقوق بشر مقوله‌ای بین‌المللی است و حمایت از آن، برای هر حکومتی که خود را پایبند به آن می‌داند».[10]

4. القای وجود اختلاف داخلی حاد مؤثر بر روند پرونده هسته‌ای؛
 
بحث بعدی باهدف تأثیرگذاری بر مذاکرات، ادعای افزایش اختلافات داخلی بر سر حل و فصل موضوع هسته‌ای است. از آنجا که طرف غربی همواره نگاهی هم به مسائل داخلی ایران دارد و احتمال اینکه نتایج انتخابات در مواضع 1+5 موثر واقع شود وجود داشت، تلاش می‌شد بحث اختلافات داخلی در دستور کار قرار گیرد.
 
با این ادعا که یک جریان در داخل با مشاهده اوضاع بحرانی! کشور دنبال مصالحه است و جناح دیگر مخالف این مصالحه. پایه این القا هم اصرار بر وضع بحرانی داخلی است تا اثبات شود، یکی ازجناح‌ها دنبال راه مفری است و طرف غربی باید این راه مفر را ببندد تا ایران نتواند با استفاده از مذاکرات مثبت با غلبه بر وضع بحرانی کنونی، برای ادامه راه به خرید زمان بپردازد.

آن چه که از مجموع تحرکات این جریان می‌توان به دست آورد، این نکته است که ضد انقلاب در مذاکرات هسته‌ای دقیقاً در جهت تکمیل پازل رژیم صهیونیستی حرکت کرد و با ارسال سیگنال‌های مثبت به غرب در جهت تداوم فشارها، کوشید بستر بهانه‌جویی‌های رژیم صهیونیستی را هموارتر سازد.

پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. رک: آینده هسته‌ای ایران و گزینه های مهم ایالات متحده ، (2011) لین ئی، مارتینی و دیگران، موسسه رند ، ترجمه اشراف

[2]. خاطرات حسن روحانی از مذاکرات هسته‌ای، فرارو، 1خرداد 1391

[3]. گفتگو با حسین موسویان ، بی بی سی فارسی، به نقل از جرس، 3خرداد 1391

[4]. تشکل پویش راه سبز دانشجویان و دانش آموختگان ایرانی خارج از کشور

[5]. بیانیه انتقادی پرسا از برنامه اتمی ایران، جرس،28 اردیبهشت 1391

[6]. بیانیه راه سبز امید، جرس،27اردیبهشت 1391

[7]. توافق قریب الوقوع جمهوری اسلامی و 1+5 در بغداد، جرس، 1خرداد 1391

[8]. بیانیه انتقادی پرسا از برنامه اتمی ایران، جرس،28 اردیبهشت

[9]. رابطه معکوس مصالحه هسته‌ای با رعایت حقوق فعالان مدنی، فرشید آل داوود،جرس،12اردیبهشت 1391

[10]. گفتگوی شیرین عبادی با رادیو زمانه ، 10اردیبهشت 1391
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *