کمتر کسی هست که وقایع سیاسی کشور را دنبال کند و نام هادی غفاری را نشنیده باشد. هادی غفاری از جمله کسانی است که در راه پیروزی انقلاب اسلامی زحمات زیادی کشیده است. با این حال، خیلی ها معتقدند شخصیت وی با ویژگی ناخوشایندی همراه بوده است: تندروی.
به گزارش جهان به نقل از الف به عنوان مثال، در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی هنگامی که امام خمینی به طور صریح روی فعاليت هاي غيرمسلحانه و انقلاب مبتني بر آگاهي توده تاکید داشتند، آقای هادی غفاری مردم را به «مصادره سلاح» از پاسبان ها دعوت می کرد [۱]؛ یا به عنوان مثال، در راهپیمایی ها با تقلید از شعارهای مجاهدین خلق، شعار «تنها ره رهايي، جنگ مسلحانه» را برگزیده بود. هنگامی که به ایشان تذکر داده می شد که این شعارها مورد پذيرش امام نيست، با این انتقادات به تندی برخورد می کرد [۱].
پس از انقلاب، آقای غفاری به عنوان نماینده مردم وارد مجلس شورای اسلامی شدند. یکی از موارد برخورد خشونت آمیز ایشان در مجلس، ماجرای حمله به صباغیان و معین فر (از نیروهای ملی مذهبی) است. معین فر داستان این حمله را این طور بازگو می کند: «حضار جلسه ملاحظه کردند که حدود ۱۰ نفر از نمایندگان محترم بر سر آقای صباغیان ریختند و با ضربات مشت و لگد ما را مضروب و مصدوم کردند. خصوصاً حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای هادی غفاری با خارج ساختن کفش از پای خود و کوفتن های مرتب بر سر و صورت و بدن اینجانب گوی سبقت را از دیگران ربودند. ایشان همچنین فحش های عرضی و ناموسی زن، مادر و خواهر نثار من کردند که مستوجب حد است» [۲].
پس از آنکه در دو دهه اخیر شورای نگهبان چند بار صلاحیت ایشان را برای شرکت در انتخابات تایید نکرد، تا مدتها خبر زیادی از ایشان منتشر نمی شد؛ تا اینکه ناگهان در سال ۸۸ در جریان انتخابات ریاست جمهوری، آقای غفاری مجدداً به یک چهره خبرساز تبدیل شد. ابتدا سخنرانی های آکنده از سیاه نمایی ایشان در جمع هواداران مهدی کروبی در کانون توجهات قرار گرفت [۳]. پس از انتخابات، آقای غفاری که روزگاری خود را در خط ولی فقیه معرفی می کرد، طی یک سخنرانی در حضور مهدی کروبی توهین های بی سابقه ای را متوجه رهبر انقلاب کرد و اثبات کرد که التزامی به ولایت فقیه ندارد [۴]. سپس، عکس های وی در راهپیمایی های جنبش سبز منتشر شد:
اما جالب ترین خبر در این میان، ماجرای کشف انبار سلاح و مهمات در مسجد ایشان بود [۵]. پس از این ماجرای اخیر، هادی غفاری ظاهراً سعی می کند موضع گیری خاصی انجام ندهد و کمتر در کانون توجهات قرار می گیرد. - - - - - - - - - در اینجا ما با حامیان فتنه کاری نداریم. برخی از این افراد، کسانی هستند که روزی با مخالفان امام با خشونت برخورد می کردند و امروز با همان مخالفان بر سر یک نماد سبزرنگ (!) به تفاهم رسیده اند و عملاً علیه نظام اسلامی خروج کرده اند؛ و البته کماکان از خشونت دست بر نداشته اند.
مخاطب صحبت های بنده جوانانی هستند که امروز به ظاهر در جبهه انقلاب قرار دارند، اما تندروی بخشی از خوی آنها شده. یک روز خودسرانه چماق و زنجیر به دست می گیرند ، و روز دیگر ناسزاهای رکیک نثار مخالفان می کنند . آیا چنین رفتارهایی غیر از فراهم کردن سوژه برای دشمن و تخریب وجهه بسیج و حزب الله، نتیجه دیگری هم دارد؟
فتنه ۸۸ بیش از هر چیز آزمون ولایت پذیری بود. کسانی که امروز مدعی همراهی با ولی فقیه هستند، بدانند که سوابق آنها هر چه باشد، به گرد پای هادی غفاری و محتشمی پور هم نمی رسد. کسانی که در راه آرمان های انقلاب اسلامی مجروح شده اند؛ و در زمان تبعید امام در نوفل لوشاتو افتخار همراهی ایشان را داشته اند.
امروز برخی از این جوانان مدعی ولایت مداری، با حرکات خودسرانه خود قطعاً از مسیر تبعیت از ولی فقیه زمان منحرف شده اند، چرا که مقام معظم رهبری بارها و بارها در برابر حرکات دشمن دستور به سکوت و پرهیز از حرکات خودسرانه داده اند. کسانی که به چنین حرکاتی دست می زنند (با فرض اینکه نفوذی نباشند،) یا بیانات رهبر انقلاب را نشنیده اند، یا اینکه خود را به نشنیدن می زنند، یا اینکه تبعیت از این دستورات را وظیفه خود نمی دانند! برای مثال، مگر رهبر معظم انقلاب به صراحت نفرموده اند که «بارها گفتهام، باز هم تكرار مىكنم؛ من معتقدم كه جوان مملكت بايستى در همه ميدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط... مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات كسانى كه مخالفند، هيچ كس نبايد رفتار خشونتآميز داشته باشد؛ چون اين، دشمن را خوشحال مىكند. بارها ما اين حرف را گفتيم، چرا گوش نكردند؟! چرا گوش نمىكنند؟! حتّى اگر يك حرفى كه خون شما را به جوش مىآورد به زبان آورند - مثلاً فرض كنيد اهانت به رهبرى كردند - باز هم بايد صبر و سكوت كنيد. اگر عكس مرا هم آتش زدند و يا پاره كردند، بايد سكوت كنيد» .
درست است که نداشتن کارت بسیج نشانه بسیجی نبودن نیست، اما اگر کسی نیت مبارزه با اغتشاشگران را داشته باشد، «باید» با پذیرش نظم و انضباط و فقط در مواقع ضرورت با تشخیص فرمانده بسیج وارد میدان مقابله با آشوبگران شود. هر عملکردی خارج از این چارچوب، قطعاً با اوامر رهبر انقلاب در تناقض است. رابطه بسیجی با رهبر، رابطه پیرو با ولی امر است، نه رابطه فرزند با «بابا»! هر کسی که ادعای ولایت پذیری دارد، باید گوش به فرمان ولی فقیه باشد. در غیر این صورت، «مهم و مغرور و بزرگ» دانستن نفس ممکن است انسان را به راهی بکشاند که هادی غفاری یک بار آن را پیموده است. متاسفانه سمپتوم های اولیه این بیماری را می توان در دیگر رفتارهای این طیف (نظیر فحاشی های بی محابا به مجلس، قوه قضاییه، مجمع تشخیص و شهرداری) مشاهده کرد.دانلود فايل
1.تندروي خوب نيست. اما اين نقد مثل ايرادهاي كواكبيان به شريعتمداري مي مونه كه تمام فتنه رو به نوشته هاي كيهان ربط ميده.
2. نوشته اشاره ي كاملا مستقيمي دارد به نوشته هاي حسين قدياني.
مگر فرزندان شهدا امام را باباي خود نمي دانستند؟ ايرادي دارد رهبر را هم باباي خود بدانند؟ خود رهبر با اين تعبير مشكلي ندارند شما ايراد مي تراشيد؟
احسنت به اين يادداشت
من هم مطلب مشابهي نوشته بودم كه شايد به درد بخورد:
حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری، درس ها و نکات فراوانی برای پند گرفتن دارد که تفکر و تامل منصفانه می تواند کلید گنج عبرت های آن باشد
مثلا آیا با خود فکر کرده اید چه اتفاقی می افتد که انسان هایی که زمانی خدمات و زحمات شایانی در مسیر حق و حقیقت داشته اند این طوری به جاده خاکی می زنند و دچار خطاهای غیر قابل جبران می شوند؟ چه می شود که در چنین آزمون های مهمی خداوند به کمک آن ها نمی آید و مردودی های این چنینی را نصیبشان می کند؟
این نکته از موضوعاتی است که مطالعه و تفکر در آن چراغ مهمی برای زندگی همه ماست.
این سوالات به ظاهر ساده مدتی بود که ذهن مرا به خود مشغول کرده بود تااین که چند روز پیش صحبت های آیت الله جوادی آملی را می شنیدم که با اشاره به آیاتی از سوره حضرت یوسف(ع) یک کلید را برای حل این نکته در اختیارمان می گذاشتند.
همان طور که می دانید یکی از ماجرا های عبرت آمیز قرآنی که تامل در آن به همه، خصوصا جوانان توصیه شده است سوره حضرت یوسف(ع) است.
مثلا آن جایی که زلیخا تمام مقدمات لازم برای انحراف یوسف(ع) فراهم کرده بود، آن هم به شکلی که نجات از آن دام فساد برای هر کسی(حتی انسان پاک و سالم) را غیر ممکن می کرد. این وسط یک اتفاقی می افتد و یوسف از آن دام فرار می کند و ...
آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده ایم که چرا خداوند در آخرین لحظات به کمک یوسف(ع) می آید و او رانجات می دهد و یک لحظه لذت و بی نهایت خسران را برای یوسف(ع) مقدر نمی کند؟
و چه می شود که این همه انسان های به ظاهر مومن دردام لذت های زود گذر اسیر می شوند و از چنین آزمون هایی سر افکنده بیرون می آیند؟!
این جا بود که آیت الله جوادی آملی اثبات می کردند که تلاش های قبلی یوسف برای پاک ماندن در آزمایش های قبلی الهی موجب شد که خداوند در این آزمایش بزرگ هم او را مورد عنایت ویژه قرار دهد و از خطر به آن بزرگی و وسوسه آلود برهاند.
به عبارت دیگر یوسف(ع) آزمون های کوچک قبلی(مثل کنترل نگاه و مراعات های دیگرو...) را سرسری و غیر مهم تلقی نکرده بود و برای دوری از گناه های به ظاهر کوچک به هرگونه امداد الهی متوسل شده و توانسته بود با موفقیت از دام های کوچک شیطان فرار کند و به همین دلیل خداوند نیز در معرکه ای بزرگ تر سربلنش کرد
آری! این نکته قرانی فقط در موضوعات شهوانی کاربرد ندارد بلکه راهبردی است همیشگی برای فرار از دام های شیطان در هر موضوعی...
فراموش نکنیم خیلی از ما و شما که به لطف خدا امیدواریم تا در جبهه حق گام برمی داریم همیشه در خطر دام های خطرناک شیطان هستیم که بی توجهی به آن کید ها، خسران های فراوانی را به بار خواهد آورد.
یادمان باشد اگر ما نیز در آزمون های کوچک تر فردی و اجتماعی نتوانیم از پس نفسمان بر بیاییم و راه باطل را انتخاب کنیم نمی توانیم از خدا انتظار داشته باشیم که در آزمون های بزرگ تر راه حق را بر ما آشکار کند و کمکمان باشد برای پیروزی در آن آزمایش بزرگ.
آری فاصله ما با رفوزه های آزمون اخیر انتخابات بسیار اندک تر از چیزی است که فکر می کنیم، حتی شاید کمتر ازباریکه یک مو یا همچون پل صراط که تمایز دهنده مسیرحق و باطل است، باشد
هادي غفاري و ميرحسين موسوي پيوند ديرينه از دهه 60 با هم دارند و امروز هم حتما براي جبران كارنامه دهه60 به خوش رقصي براي منافقين پرداخته اند تا شايد مورد عفو آمريكا و اپوزيسيون قرار گيرند!
این دوستمون که از رابطه پدر و فرزندی بین رهبر و جوانان دفاع کردن و قیافه حق به جانب گرفتن ظاهرا اصلا متوجه نشدن این متن شفاف چی گفته
نسبت دادن رابطه پدر و فرزندی به رابطه رهبر و جوانان در حیطه احساسات هست که نشان از احساس جوانان به رهبریست اما در حوزه اعتقادی این رابطه همان رابطه مرید و مرادی است یعنی اطاعت محض و راسخ
این دو دو روی یک سکه اند ولی نباید خلط مبحث شود
رهبر خودشان هم همیشه خود را پدر پیر جوانان معرفی میکنند و این معرف احساس متقابل رهبر و امت است ولی آنچه که خدا از ما در وهله اول خواسته اطاعت پذیریست نه پدر و فرزندی
اگر کسی رهبر را به عنوان پدر معنوی هم قبول نداشته باشد ولی به موجب اعتقاد ولایت پذیری اطاعت از ولی فقیه هنوز به او واجب است
اولا" هادي غفاري آيت الله نيست و احتمالا" به كار بردن اين عنوان موجب خنده او نيز خواهد شد!
ثانيا" آقاي غفاري در زمان امام هم به علت پاره اي از خطاها، مطرود بوده و عليرغم سوابق انقلابي هيچ منصب موثري به او ندادند
ثالثا" نيم نگاهي به سخنان بي ادبانه و هتاكانه هادي غفاري در خصوص امام خامنه اي كافي است تا به ضعف اعتقادي و اخلاقي او پي ببريم
موفق باشيد
به طرفداران جنبش سبز دوستانه توصيه مي كنم با مطالعه گذشته آقايان موسوي و هادي غفاري و مخالفان امروز آقاي احمدي نژاد كمي با خود خلوت كنند و ببينند كه با چه افرادي و با چه گذشته سياهي در 32 سال اخير در يك جبهه قرار گرفته اند؟!
با سلام ، يكي از نظر دهندگان كه ظاهراً از منطق قوي اين متن ناراحت شده دو ادعا كرده است كه خيلي عجيب است:
1- اين نقد مثل ايرادهاي كواكبيان ... تمام فتنه رو به نوشته هاي كيهان ربط ميده! (حالا ايشان از كجاي اين متن به اين ربط پي بردند ، منكه شقيقه ام درد گرفت!)
2- ايرادي دارد رهبر را هم باباي خود بدانند؟ (بطور كلي خير ولي اينجور كه شما مي فرمائيد بله كه ايراد دارد. چون اگر كسي به باباي شما توهين كند شما به خود حق مي دهي - صرفنظر از اينكه باباي شما موافق باشد يا نه- با وي برخورد كني و هر چه از دهنت درآمد به وي بگويي ولي اگر كسي به ولي امر شما توهين كرد ، اگر شما ايشان را واقعاً ولي امر خود بداني هرگز بخودت اجازه نمي دهي بدون اجازه رهبرت، به آن فرد ، نازكتر از گل بگويي. يعني حق مريدي را بجا آورده و نمي گذاري با تخلف از حكم رهبرت و با عكس العمل خشم آلودت آبروي مرادت برود)
امروزه افرادی مثل هادی غفاری بسیارند که خود را در لباسهای مختلفی پنهان کرده اند و به اسم دفاع از ولایت ، همراه محرومین ، خدمتگزار مردم و ...با عملکرد خود بیشترین ضربات را به نظام اسلامی وارد میکنند خواه عمدا" و یا سهوا".
انشاء اله خداوند بصیرت کامل و واقعی به همه ما عنایت فرماید.
با کشف انبار مهمات ایشون حتما نتونستن ثابت کنن برای براندازی یا فتنه بوده چون مسجد پایگاه بسیجه واونم می تونه با این بهانه قضیه رو ماست مالی کنه ولی نمی دونم حتما نتونستن بهش ثابت کنن یا در بدترین حالت زیر سیبیلی رد کردن
عاقبت بخیری را فقط از خدا بخواهیم - وگرنه کسانی که روزی آرزو می کردیم جای آنان باشیم امروز به جایی رسیده اند که مایه نفرین مردم و بازماندگان شهدا شده و دشمنان ضد بشریت مثل جنایتکاران امریکایی برایشان سوت کف می زنند ! این تذهبون
الحق که راست می گویید این تند روی ها و کند روی ها چه خونی به دل ائمه ما کرده و می کند. ما باید در دفاع از ایشان و راهشان آنگونه که خواسته اند عمل کنیم.
... مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات كسانى كه مخالفند، هيچ كس نبايد رفتار خشونتآميز داشته باشد؛ چون اين، دشمن را خوشحال مىكند. بارها ما اين حرف را گفتيم، چرا گوش نكردند؟! چرا گوش نمىكنند؟! حتّى اگر يك حرفى كه خون شما را به جوش مىآورد به زبان آورند - مثلاً فرض كنيد اهانت به رهبرى كردند - باز هم بايد صبر و سكوت كنيد. اگر عكس مرا هم آتش زدند و يا پاره كردند، بايد سكوت كنيد»
1. پس یاد بگیرید سکوت کنید و قضاوت نکنید
2. هر آنچه گفته شود به گوش برخی نمی رود چرا که تنها راه زبانشان باز است و دریچه های گوششان بسته است... همین بس که "از حق الناس" بترسید که خدا هرگز از حق الناس نمی گذرد.
باسلام خدمت همه دوستان.,دین مامسلمانان رابه مهربانی باخودی هاوشدت باکفار فراخوانده,به تعدادافراددنیا دیدگاه وجود دارد.تخطیه افکارکاردرستی نیست,بیان دلیل منطقی کارامد است,متاسفانه خیلی از تریبون بدستهادراین روزگار کاسبکار هستند.وتاسف دیگراینکه بجای نشان دادن حسن خودوگروه خودسان دست به تخریب دیگران میکنندتاخوددراین بین بری وپاک دیده شوند.اگر ازبدوانقلاب نگاه کنیم قوه اجرایی کشور موردهجمه دشمنان خارجی ودوستان داخلی بوده,اگرشهیدرجایی نیز زنده میمانداورانیز بینصیب نمیگذاشتند.مگرمیسودهمه ریس جمهورهاخلافکارباشند.البته دلیلش روشن است.قدرت های رقیب البته نه خارجی.اینهابابهره گیری از قدرت حاکمیتی درتمام دوره هاازشکافهای قانونی وشرایطنابسامان کشورعلاوه بربهره گیری اقتصادی.دربه ضعف کشیدن دولتهاباقدرت وفراقانونی عمل کردن به اسم انقلابی گری و...نقش داشتندومتاسفانه باسواستفاده از عقایدمردم وارزشهای انقلاب همه خدمتگزاران راخاین سکولار.لیبرال وطن فروش خطاب میکنندوعلیرغم تذکرات رهبر فرزانه حتی از ایشان نیز عبورکرده اند.من مطمین هستم رهبری وخیلی ازدلسوزان نظام اگر ملاحظه حساسیت شرایط رانمیکردند پرده از خیلی افراد می افتاد.ضمن اینکه وقتی افرادی از گزینشهای نهادهای قانونی تاییدمیشوندومیلیونهانفررای میدهندوتفویض قدرت انجام میشود.خاین خواندن انها به معنای زیرسوال بردن ارکان نظام ازجمله شورای نگهبان ومجلس است.بقول رهبری انتقادبا به لجن کشیدن تفاوت دارد.البته این مشکل بیشترش متوجه عده ای از رسانه های نااهل است از جمله کیهان وچندروزنامه ورسانه دیگر.خداوند همه ماراموردعنایت قراردهدوتقوا رادرهمه شیون ما حاکم گرداند
سلام به خوانندگان این متن ،، انقلابی بودن مهم نیست انقلابی ماندن مهم است ، اگر مانند شهید حججی و سردار دلها تا پای جان در راه خدا جهاد فی سبیل الله کردنند انسان مسلمان و وطن پرست واقعی اند نه برای پست و مقام شعار بدهیم و هر موقع به هر دلیل از ما گرفتن در مقابل انقلاب و نظام صف بکشیم ، مانند این روحانی زیاد داشتیم که تا آخر خط نماندن مهم نیستن ، اگر بدون چشم داشت پای انقلاب و ملت و نظام ماندیم انقلابی هستیم وگرنه نیستیم