سرویس اقتصادی جهان-اخیرا بانک مرکزی گزارشی از کاهش بی سابقه تورم در ماه گذشته را منتشر کرده است که باعث برخی واکنش ها شد.از مهمترین این واکنش ها انتقاد آیت الله مکارم از غیرواقعی بودن این آمار از نگاه مردم بود.اما چرا مردم کاهش تورم را احساس نمی کنند و چرا آیت الله مکارم شیرازی از این نحوه آمار دادن انتقاد کردند.

بنا بر آمارهای رسمی و غیر قابل خدشه بانک مرکزی، نرخ تورم در کشور خوشبختانه از حدود نیمه دوم سال گذشته وارد فاز نزولی شده و با سرعتی کم سابقه از محدوده دو رقمی خارج و در مرداد ماه سال جاری به 8/8 درصد رسیده است. به این ترتیب و به شواهد آمارهای موجود، نرخ تورم برای نخستین بار طی ربع قرن اخیر در کشورمان به کمترین حد خود رسیده است. صندوق بین المللی پول نیز در تازه ترین پیش بینی خود، از کاهش نرخ تورم در ایران به حدود 5/8 درصد تا پایان سال جاری میلادی( اوایل زمستان ) خبر داده است. 

فارغ از علل و عواملی که به این اتفاق منجر شده آنچه مهم می نماید کسب موفقیتی کم نظیر در حوزه اقتصاد کشور است که تحقق آن همواره خواسته و آرزوی تمام مسئولان و مردم کشور بوده است. 

در چنین شرایطی اما به دلائلی قابل درک، افکار عمومی جامعه نسبت به این اتفاق نه تنها عکس العمل مثبتی نشان نمی دهد بلکه به آمارهای اعلام شده با دیده تردید می نگرد. فهم چنین عکس العملی چندان دشوار نیست و به تحلیل های موشکافانه که از عهده کارشناسان روابط عمومی نهادی مانند بانک مرکزی خارج باشد نیاز ندارد ولی با این وجود آنچه در تمام این ماه ها از این بانک و سخنگویان آن برای توجیه افکار عمومی جامعه شنیده و دیده شده، چیزی جز پاسخ های کلی و تکراری رئیس کل و جوابیه های فاقد استدلال های همه فهم روابط عمومی برای رسانه ها نبوده است. گو اینکه این عزیزان از ظرافت ها و فوت و فن های اقناع افکار عمومی چیزی جز ارسال جوابیه به رسانه ها و یا سکوت در قبال پرسش های خبرنگاران در چنته ندارند و یا دست کم در دستور کار ندارند! 

این رویه که به علت ناکارامدی و ضعف مفرط، ارزش موفقیت بزرگ مهار تورم و کاستن از آن را به شدت تحت الشعاع قرار داده است متاسفانه همچنان دنبال می شود و گویا تذکرات رسانه های دلسوز نیز تاثیری در آن ندارد همچنان که این مطلب نیز که از سر دلسوزی و با هدف رفع مشکل تحریر شده، با جوابیه ای دیگر از همان سنخ مواجه خواهد شد. 

مسئولان و کارشناسان بانک مرکزی باید بهتر بدانند در جامعه ای که به تصدیق مقامات اجرایی به علت استمرار تورم و گرانی ها، تورم انتظاری در بالاترین حد خود قرار دارد و به علت سابقه طولانی تورم های دو رقمی، افکار عمومی جامعه عادت گرانتر نشدن را از یاد برده بود، قانع سازی در مورد کاهش تورم کار دشواری است. 

رئیس کل بانک مرکزی و همکاران وی باید بهتر بدانند که توضیح تفاوت بین کمتر گران شدن و ارزان شدن برای افکار عمومی کشور دشوار است و تفهیم تفاوت این دو با یکدیگر مسئله ای است که با چند مصاحبه روسا و معاونان و ارسال جوابیه برای رسانه ها به سرانجام نمی رسد. 

در حقیقت توقف این نوع برخورد با مسئله هم اکنون نیز دیر است شاهد این ادعا هم رویکردی است که رسانه های مکتوب کشور نسبت به تازه ترین نرخ تورم اعلامی ( 8/8 درصد برای مرداد ماه ) در پیش گرفتند؛ بررسی سرانگشتی صفحه نخست روزنامه های مورخ 15/6/1389 ( فردای روزی که بعد از ظهر آن نرخ تورم مرداد از سوی بانک مرکزی اعلام شد ) نشان می دهد که از میان 26 روزنامه که تقریبا اکثریت قریب به اتفاق روزنامه های منشر شده در تهران را شامل می شوند، تنها 7 روزنامه ( کمتر از 30 درصد ) خبر کاهش نرخ تورم را در صفحه نخست خود قرار داده بودند؛ این اتفاق برای آنانی که حتی از دور دستی بر آتش کار خبر و ارزش های خبری دارند بسیار معنی دار است و امیدواریم برای کارشناسان رسانه ای بانک مرکزی هم اینگونه باشد چرا که از هر زاویه ای به خبر کاهش نرخ تورم آن هم به پایین ترین حد در 25 سال سال اخیر نگاه کنیم، این خبر واجد بسیاری از ارزش های خبری است که آن را تا حد تبدیل شدن به تیتر یک هر روزنامه ای بالا می کشد. حال باید این سوال را پیش روی بانک مرکزی قرار داد که خود را تا چه میزان در مورد بازتاب ضعیف این موفقیت در عرصه رسانه ها مقصر می دانند. مگر جز این است که رسانه ها آئینه افکار عمومی و نشانگر تلقی های آن از رخدادهای جامعه هستند، بنابراین باید دید در پیش گرفتن چه رویه ای از سوی نهاد اصلی مدیریت کننده ارزش پول ملی باعث شده افکار عمومی و سخنگویان آن تا این حد ساده و بی تفاوت از کنار خبری به این مهمی عبور کنند. باید پرسید چرا روشی که بانک مرکزی برای اقناع افکار عمومی در مورد کاهش نرخ تورم در پیش گرفته، نتایج مطلوب را به دنبال نداشته است؟ آیا این مورد از مصادیق نادیده انگاشتن و ضایع کردن دستاوردهای نظام نیست؟