شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 11 May 2024
 
۰

با مهمترین آثار سیمون دوبووار نویسنده مشهور فرانسوی آشنا شوید

شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۳۶
کد مطلب: 835886
سیمون دوبووار نویسنده، فیلسوف و فمینیست فرانسوی است که در عرصه سیاست همواره نقشی فعال داشت و یکی از برجسته‌ترین چهره‌های روشنفکری سدة بیستم به شمار می‌آید. بعد از جنبش دانشجویی ـ کارگری مه 1968 او را مادر معنوی فمینیسم لقب دادند.
با مهمترین آثار سیمون دوبووار نویسنده مشهور فرانسوی آشنا شوید
سیمون دوبووار نویسنده، فیلسوف و فمینیست فرانسوی است که در عرصه سیاست همواره نقشی فعال داشت و یکی از برجسته‌ترین چهره‌های روشنفکری سدة بیستم به شمار می‌آید. بعد از جنبش دانشجویی ـ کارگری مه 1968 او را مادر معنوی فمینیسم لقب دادند.

دوبوودار در پاریس در خانواده‌ای بورژوا و محافظه‌کار متولد شد. دورة دبیرستان را در محیط‌های آموزشی کوته‌بینانه و تنگ‌نظرانه‌ای که به تشخیص والدینش شایستة «دختری سر به راه » بود، گذراند اما با متزلزل شده وضع مالی خانواده‌اش آن‌ها رضایت دادند تا او برای معلم شدن ادامه تحصیل دهد. او در دانشگاه سوربن درس خواند و پس از فارغ‌التحصیلی معلم فلسفه شد و همانجا با ژان پل سارتر آشنا شد، مردی که تا پایان حیاتش در زندگی دوبووار نقش و جایگاهی مهم داشت. او بعد از طبع‌آزمایی در نوشتن کتاب‌هایی در باب فلسفه روی به داستان‌نویسی آورد و نخسین اثرش قصه‌هایی کوتاه به نام «وقتی معنویت ارجحیت دارد» بود. نخستین رمانش «مهمان» در 1943 منتشر شد که در این رمان دوبووار به رویدادهای تاریخی و عوامل اجتماعی توجه چندانی نشان نداده است ولی وقایع اواخر دهه 1930 به موضع‌گیری‌هایش سرشتی انقلابی بخشید. بعدها دربارة این دوران در جلد دوم زندگینامة شخصی‌اش «سن پختگی» نوشت: «تاریخ گریبانم را گرفت و دیگر هرگز رها نکرد.»

رمان دومش با نام «خون دیگران» در سال 1945 منتشر شد که توجهش به معضل اخلاقی یکی از رهبران نهضت مقاومت ملی است که با موقعیت حزب کمونیست فرانسه در آن زمان قرابت زیادی دارد.
 

دوبووار که قبل از جنگ جهانی دوم از طریق تدریس فسلفه امرار معاش می‌کرد با پایان جنگ یکسره وقف نوشتن شد و سومین رمانش «همه می‌میرند» در 1945 منتشر شد که به بررسی توان تأثیرگذاری کنش فردی بر مفهوم تاریخی می‌پردازد. بعد از این کتاب، تنها نمایشنامه‌اش به نام «دهان‌های بی‌مصرف» در سال 1944 منتشر شد.

کتاب بعدی او «امریکای امروز» است که در 1948 منتشر شد که برداشت‌های او از زمان تدریس و سخنرانی‌اش در ایالات متحد است. رمان «ماندارین‌ها» او که در سال 1954 منتشر شد جایزة گنگور را نصیبش کرد. در سال 1949 کتاب «جنس دوم» او منتشر شد این کتاب که قرار بود ابتدا رساله‌ای کوتاه باشد در نهایت به کتابی دوجلدی بدل شد که به خاطر کلام بی‌پروا و عاری از پرده‌پوشی‌اش خشم بسیاری از خوانندگان فرانسوی را برانگیخت.

او گرچه در ایام جنگ هوادار حزب کمونیست بود اما هیچ‌وقت یک عضو فعال حزبی نبود. در اوایل دهة 1950 تحت‌تأثیر بحث‌هایش با کلود لنزمن روزنامه‌نگار وکارگردان فرانسوی، به مارکسیسم گرایش یافت و در همین سال‌ها با سارتر از شوروی و چین بازدید کرد و در 1957 «راهپیمایی طولانی» را نوشت که رساله‌ای پرشور دربارة چین کمونیست است.

نخستین جلد زندگینامة شخصی‌اش «خاطرات دختری مطیع» است که در 1958 منتشر شد و چهارمین و آخرین جلدش با نام «با ملاحظة تمام جهات» در 1972 منتشر شد. در 1964 کتاب «مرگی آرام» را نوشت که روایت مرگ مادرش است. او دوازده سال بعد از انتشار «ماندارین‌ها» بار دیگر سراغ داستان‌نویس رفت و این‌بار رمان «تصاویر زیبا» را نوشت و دو سال بعدش یعنی در 1968 «زن درهم شکسته» منتشر شد که شامل سه داستان کوتاه است که به بررسی فرآیند خودویرانگری زنان می‌پردازند. در «کهنسالی» دوبووار مسائل و مشکلات سالمندان را تحلیل می‌کند. او پس از مرگ سارتر «مراسم وداع و گفت‌وگوهایی با ژان پل سارتر» را نوشت.

در ادامه جملاتی به یاد ماندنی از بعضی از آثار این نویسندة فرانسوی را می‌آوریم:
 
«جنس دوم» ترجمة قاسم صنعوی انتشارات توس
«انتظار می‌رود که انقلاب سرنوشت زن را تغییر دهد، ولی ابداً این‌طور نیست. این انقلاب بورژوایی برای قاعده‌ها و ارزش‌های بورژوایی احترام قائل است؛ و تقریباً به دست مردان هم صورت می‌گیرد.»
«زن؟ هواداران فرمول‌های ساده می‌گویند زن چیزی بسیار ساده است: زحم، تخمدان؛ موجودی ماده: همین کلمه برای تعریفش کافی است. صفت ماده در دهان مرد، طنینی دشنام‌گونه دارد؛ ولی مرد از ویژگی حیوانی خود شرمناک نیست، حتی به عکس اگر درباره‌اش گفته شود «او نر است»احساس غرور می‌کند.»
 
«همه می‌میرند» ترجمة مهدی سحابی، نشر نو
«به او غبطه می‌خورم. نمی‌داند جهان چه پنهاور و زندگی چه کوتاه‌ است؛ نمی‌داند که آدم‌های دیگری هم وجود دارند. به همین یک تکه آسمان بالای سرش قانع است. من می‌خواهم هر چیز چنان به من تعلق داشته باشد که گویی غیر از آن هیچ چیز دیگری را دوست ندارم؛ اما من همه چیز را می‌خواهم؛ و دستهایم خالی است. به او غبطه می‌خورم. مطمئنم که نمی‌داند ملال یعنی چه.»
«کاش می‌شد دست‌کم آدم هیچ چیز نباشد. اما همیشه کسان دیگر در دنیا هستند که آدم را می‌بینند و حرف می‌زنند و آدم نمی‌تواند صدایشان را نشنود، به آن‌ها جواب می‌دهد و دوباره زندگی را دنبال می‌کند هر چند که می‌داند خودش وجود ندارد. و این داستان تمامی ندارد.»
 
«خون دیگران» ترجمة لی‌لا سازگار نشر نو
«من وجود دارم و او که آزاد بود، ‌تنها و جاودانی بود، حالا اسیر وجود من شد، نمی‌تواند واقعیت خشن وجود مرا نایدیده بگیرد که جزئی از توالی خودبه‌خود این لحظات است؛ و در پایان این زنجیرة مرگبار، فولاد بی‌هدف به قلب خودش اصابت کرد، حضور بی‌رحم فولاد، حضور من، مرگ او.»
«با تمام وزنم بی‌حرکت روی زمین ایستاده بودم. تو داری می‌میری. کسان دیگری هم در احتضارند؛ کسانی که بدنشان زیر تازیانه‌ها راه‌راه شده و پوستشان به استخوان چسبیده. دو میلیون زندانی پشت سیم‌های خاردار از سرما می‌لرزند.»
 
«جدا نشدنی‌ها» ترجمة صدف محسنی نشر کتاب پارسه
«و چه دلپذیر بود مجذوبِ آن‌همه شکوه شدن، حسن کردن روحی سفید و درخشنده در درون خود، چون نان تبرک شده درون ظرف! و سر آخر روزی روح و آسمان هر دو تیره می‌شوند و ما بر جان‌های خود نشان ندامت، معصیت و ترس می‌بینیم.»
«چرا هرگز جرئت نمی‌کنی آنچه را می‌دانم به من اقرار کنی و به پیشداوری قلبم بدگمانی؟ تو وجود خارق‌العاده‌ای هستی و من تنها این را در تو احساس می‌کنم.»
 
«وانهاده» ناهید فروغان، نشر مرکز
«مرگ یگانه بدبختی جبران‌ناپذیر است؛ اگر ترکم کند شفا می‌یابم. مرگ خوفناک است چون ممکن می‌نماید و گسستن قابل تحمل است، چون برایم قابل تصور نیست.»
«زندگی پشت سرم کاملاً ویران شده بود، مثل همان وضعیتی که در زمین‌لرزه‌ها پیش می‌آید. وقتی به تدریج در حین گریز، زمین پشت سرتان دهان باز می‌کند و خود را می‌بلعد. بازگشتی در کار نیست. خانه ناپدید شده، دره و تمام دهکده از میان رفته است. اگر هم زنده بمانید چیزی باقی نیست. حتی مکانی که شمادر زمین اشغال کرده بودید.»
 
«تصاویر زیبا» ترجمة کاوه میرعباسی نشر هاشمی
«تا زمانی که مدام نیازهای جدید برای خودمان بتراشیم، سرخوردگی‌ها را افزایش خواهیم داد. انحطاط از چه وقت آغاز شد؟ از روزی که علم بر حکمت، و نفع و فاید را بر زیبایی ترجیح دادیم.»
«می‌خواهم به عقب برگردم ولی این‌بار در تله‌هایی که سر راهم است نیفتم، و آنچه را گم کرده‌ام پیدا کنم. چه چیز را گم کرده‌ام؟ خودم هم نمی‌دانم. از چیزی گله ندارم و افسوس چیزی را نمی‌خورم. اما گره‌ای راه گلویم را بسته است که نمی‌گذارد حتی لقمه‌ای فرو دهم.»
در نهایت می توانید تمام آثار این نویسنده مشهور فرانسوی را از طریق bennubook تهیه کنید. قیمت مناسب و ارسال رایگان و بسته بندی فاخر از مزایای بنوبوک به حساب می‌اید.
https://jahannews.com/vdcfctdcvw6dmca.igiw.html
jahannews.com/vdcfctdcvw6dmca.igiw.html
برچسب ها: رپورتاژ
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *