چو رستم درآمد به مازندران
نظر کرد بر آب دریای آن
پس آنجا صدایی به گردون بخاست
که دریای مازندران مال ماست
نخواهیم یک قطره دادن به کس
خزر مال ایرانیان است و بس
نه قزاق و ارمن، نه ترک و نه روس
نشايد كه خود را نشانند لوس
نگردد خزر هیچ تقسیم و پخش
وگر شارگ من رود یا که رخش
بيارم دلایل فراوان بسی
که جز ما، خزر نیست مال کسی
خزر ماهی خاویار آورد
پس آن خاویارش دلار آورد
که تا هست ما را نیازی به پول
شریکی نداریم بر آن قبول
نخواهیم یک قطره دادن به کس
خزر مال ایرانیان بود و هس!
نظر کرد بر آب دریای آن
پس آنجا صدایی به گردون بخاست
که دریای مازندران مال ماست
نخواهیم یک قطره دادن به کس
خزر مال ایرانیان است و بس
نه قزاق و ارمن، نه ترک و نه روس
نشايد كه خود را نشانند لوس
نگردد خزر هیچ تقسیم و پخش
وگر شارگ من رود یا که رخش
بيارم دلایل فراوان بسی
که جز ما، خزر نیست مال کسی
خزر ماهی خاویار آورد
پس آن خاویارش دلار آورد
که تا هست ما را نیازی به پول
شریکی نداریم بر آن قبول
نخواهیم یک قطره دادن به کس
خزر مال ایرانیان بود و هس!