حجت الاسلام علیرضا پناهیان با انتشار فیلمی در صفحه اینستاگرام خود به اظهارات روحانی درخصوص نقد معصومین واکنش نشان داد.
به گزارش جهان نيوز،حجت الاسلام علیرضا پناهیان با انتشار فیلمی در صفحه اینستاگرام خود به اظهارات روحانی درخصوص نقد معصومین واکنش نشان داد. وی در این خصوص گفت: رسما رسول خدا حرفی میزدن
میگفتن: آقا این رو خدا فرمودند یا شما می گید؟
چه فرقی میکنه؟
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی «۳» إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی «۴»(سوره نجم/ آیات ۳ و ۴)
او(پیامبر اکرم) هیچ وقت از روی هوای نفس سخن نمیگه
هر چیزی میگه وحیه
او وجودش سرشته شده با کلام خدا
او که اشتباه نمیکنه
رسما میگفتن آقا این رو شما میگی یا خدا میفرماید؟
اگر خدا میگه خب حرفی نیست
اگر شما میگی ما حرف داریم
حالا ممکنه بعضیا از این بی ادبی ها احساس خوبی پیدا کنند
بهبه چه جامعه آزادی بهبه
اونها کشته مردهی آزادیاند
احتمالاً اینا یک عقدهی روانی داشته باشند که نسبت به آزادی یکجوری علاقهمندند که هیچ فضیلت دیگر انسانی رو نمیخوان ببینن
چرا در کربلا؟اینطور بگویید که اگر جناب اقای روحانی(چه اسم بامسمایی)در حضور رسول الله بود چه میکرد وچه میگفت.البته همفکران ایشان بوده اند وچه گستاخی ها نموده اند.
مومنین ؛
اسلام دین دیروز نیست ، دین امروز و فرداست. اینک فلانی در فلان نقطه از تاریخ چی می گفت اتلاف وقت و انحراف از وقایع روز است. فقر از در وارد شده ، چه کنیم؟ ربا همه جا را گرفته ، چگونه خود را از این عذاب عظیم دور کنیم؟ فساد ، تن فروشی ، اعتیاد ، بیکاری ،....
اینکه صواب شاه عباس بیشتر بود یا کناه نادر شاه بچه درد امروز می خورد؟
.....
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب ( انقلاب را می گویم)
ای دریغا به برم می شکند
دست ها می سایم
تا دری بگشایم
بر عبث می پایم
که به در کس آید
در و دیوار به هم ریخته شان
بر سرم می شکند
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش
دست او بر در، می گوید با خود:
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم می شکند
نیما
حسین آقا؛
بسیار اشتباه و انحرافی بود.
دین، برای همه تاریخ است. منتهی نصیحت حضرات معصومین در گذشته، برای یادگیری در آینده و استفاده روز است. نمیشه نصیحت را کنار گذاشت، دستور را کنارگذاشت، بعد ادعای دین مداری کرد. شما دینت را از چه کسی میگیری؟ از خودت؟! اون که دین نیست.
لذا، کسی در تاریخ نمانده. آیات و روایات، مسایل عقلی را مطرح میکنند. مسایل عقلی، زمان ندارد.
وانگهی، شما میفرمایید فقر آمده، چه کنیم؟ برای پاسخ به جواب این سؤال هم، اول باید دین را بررسی کرد که چه اهداف و دستوراتی دارد. پس باز هم، خودفقاهتی جواب نمیدهد.
دین، اول از همه، توصیه به تقوا میکند. فقر آمده باشد. فقر مجوز گناه نیست. فقر که آمد، شما تقوایت را بیاور.
اگر شنیده ای که از دری که فقر وارد شود، از همان در، ایمان خارج میشود، این الزام نیست. این، بیان خطر فقر است. وگرنه اطاعت خدا، در فقر و سختی، معنا دارد، نه خوشی.
سپس، دین، مردم را به پیروی و اطاعت از امان زمانمان، فرمان میدهد که امروزه، امام خامنه ایست.
سپس، دین، مردم را به رعایت حدود الهی، و مطالبه این کار از مسؤولین فرا میخواند که مصداق امروز آن، رأی درست دادن به دولت ها و مجلس ها و شورای شهرهاست. البته مطالبه گری، فقط رأی نیست. اما رأی، بخش مهمی از آن است.
سپس، دین، مردم را به قناعت، دعوت میکند.
و از خدا خواستن، برای تحقق خیر و صلاح کمک خدا
راهکار اینست. نه مردم را به انحراف خواندن و یک شعر تنگش بزنیم برای حواس پرتی شون و تلطیف فضا.
والسلام
حسین آقا بزرگانی که تاریخ رو خوب خوندن و تاریخدانن میگن که تاریخ تکرار میشه وفقط بازیگران اون تغییر میکنن. اگه دین فقط مال آینده وفلانه، پس چرا تو قرآن اومده که در عاقبت گذشتگان دقت کنیم وسیر کنیم وخودش هم این همه داستان زیبا بیان میکنه؟خب معلومه که برای درس گرفتن .در ضمن تو نگران انقلاب نباش،به قول رهبر به راه خودش ادامه می ده وانشاءالله آینده ای پر فروغ در انتظارشه.
برادرم ،
از تصدق سر شما خانه پدری ما در چهار راه سیدعلی گوچه سید علی قهوچی بود. پنجاه دو سال پیش پدر رحمت خدا رفت و من بزرگ خانواده چند سال بعد از آن ، از روی بیتجربگی و غفلت ، متوجه شدم که موریانه سقف خانه را کاملاد خورده بود.
در قرآن آمده که نماز نخوانید (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ ...) اما این حکم در یک مورد و شرایط خاص است . نباید از جای خودش منتقل شود. فرض کنید که رئیس دولتی از روی سیاسی کاری ، بجای انجام وظیفه ، مردم را با حرفهای بحث انگیز مشغول و از مسائل اصلی منحرف می کند. برای این هدف موردی از تاریخ بیرون می کشد بحث انگیز و همه در این شرکت کرده چند روز می گذرد و باز مجددا برای وقت کشی مطلب جدید دیگری را مطرح می کند. در چنین حالتی و با چنین فرضی ، برای شرایط اجرائی موجود از گذشته دور و به امروز و فردا می نگریم. مسائلی که امروز جامعه اسلامی و امید مسلمین جهان را تهدید می کند مثل موریانه از داخل می خورد ربا و فساد و و و است و طرف مسئول قوه اجرائی. جسارتا عرض می کنم که هر سه قوه در چنین رکودی هستند و مسلمین در خواب
دست حق بهمراه همه حق پرستان
حسین آقا؛
قرآن فرموده نماز نخوانید؟!! همه تحلیل هایتان اینجوری است؟!
قرآن فرموده، در مستی نماز نخوانید. یعنی مشروب نخورید که مست شوید. نه اینکه نماز نخوانید! حتی کسی که مشروب خورده هم، باید نمازش را بخواند.
با این وصف، با شما نباید بحث کرد.
بحث قرآن که می گوید ولاتقربوا الصلاه و انتم سکاری یعنی در حال مستی نماز نخوانید مربوط به مراحل تدریجی اعلام حرمت شراب است که قرآن در سه مرحله تدریجی با شرابخواری برخورد کرده و در مرحله سوم صریحا حرمت قطعی آن را اعلام کرده آیه مورد اشاره فوق مربوط به مرحله دوم است و البته قرآن ناسخ و منسوخ دارد محکم و متشابه دارد و...نمی توان همینطوری یک آیه را کشید بیرون و به آن استناد کرد مگر اینکه آن آیه از محکمات باشد ولی در مورد اصل مطلب که حسین آقا فرمودند رئیس دولتی هر از چندی سخنی بحث انگیز مطرح می کند تا حواس مردم را از (به تعبیر بنده)ضعف های خودش در حوزه کاری خود پرت کند و دست به حاشیه سازی و کشاندن ذهن جوانان به مباحث اعتقادی و جنجال بی مورد در اطراف آن می زند تا دیگر جوانان فرصت فکر کردن و مطالبه گری در مورد معیشت و اقتصاد را از دولت خودشان نداشته باشند و دولت چهار پنج سال با جنازه برجام عکس یادگاری بگیرد و به رخ ملت بکشد این درست است و نظر حسین آقا را در این مورد تایید می کنم در مورد آیه فوق نیز گفته اند که مربوط به یک موقعیت خاص است که درست می باشد منظورشان ارائه مثال برای بحث های حاشیه ای بوده . مخلص همه دوستان هاشمی
با سلام خدمت برادر عزیز و تشکر از بذل توجه.
خداوند سایه کسانی را که به نخستین کلمه و فرمان وحی ( اقْرَأْ ) عمل می کنند مستدام و به اعمالشان برکت عطا بفرماید ان شاءالله
شما که نه از خدا میترسید نه از مردم چون میکرفون دستتون دارید و قرآن را هر جور دوست دارید تفسیر میکنید هر کجا منافع در خطر باشه یک روایت و یک حدیث وصله اش میکنید از همه کس گزینشی استفاده میکنید ...
در ریاضیات، فنی داریم به نام نظریه بازی ها و سناریوسازی. بر طبق این فنون، میتوان با ایجاد مصنوعی سناریوهای مختلف، یک موقعیت را شبیه سازی کرد و رفتار خود و دیگران را در هر سناریو، شبیه سازی کرد و به ارزیابی نتایج و انتخاب راه حل پرداخت.
حالا میخوام به این روش، جواب صحبت های کفرآمیز روحانی رو بدم:
کسی که از معصومی، انتقاد میکنه، یعنی ایرادی در کار معصوم دیده. دقت کنید سؤال نه، انتقاد. البته سؤال از روی تردید هم، همونه.
در اینجا، دو شاخه پیش میاد:
یا حرف خودش رو قبول داره.
یا حرف خودش را قبول نداره.
اگه حرف خودش رو قبول نداره و میدونه معصوم، اشتباه نکرده، پس یا دیوونه ست، یا دروغگو.
دیوانه که صحبت هاش، محل اعتبار نیست.
دروغگو هم، باطل و رد هست.
پس در این شاخه، کار معصوم، درست است، و انتقاد، رد.
اما اگه واقعا معتقده که کار معصوم، اشتباهه. این شاخه، خودش دو حالت داره:
حالت اول اینکه از معصوم اطاعت نکنه. پس از اطاعت آن معصوم، خارج است. پس از آن دین، خارج است.
در نتیجه، منتقد سرکش، از دین خارج است. یعنی چی؟ یعنی منتقد سرکش داخل آن دین، نداریم.
اما حالت دوم شاخه دوم، اینه که معتقده کار معصوم، اشتباهه اما در عین حال، از ایشان، اطاعت کند. این حالت هم، یعنی منتقد ابله که کار اشتباهی که خودش علم داره رو انجام میده.
یعنی منتقد مطیع عاقل هم نداریم.
دقت کنید ممکنه کسی سؤالی کنه و جواب رو که گرفت، اطاعت کنه. حتی ممکنه کسی فکر کنه کاری اشتباهه، اما فورا به خودش بگه معصوم که اشتباه نمیکنه. پس من باید اطاعت کنم. این دوحالت، خلاف عقل نیست. چون منتقد، فقط یک لحظه به ذهنش چیزی میاد. ولی اشتباهشو پس میگیره و میفهمه در حدی نیست که در کار رهبر، دخالت کنه.
اما کسی که انتقاد خودش رو درست میدونه، یا از آن دین خارج است که کافر است، یا مطیع احمق است.
ملاحظه فرمودید که در هیچ حالتی، یک منتقد به معصوم مؤمن و سالم، وجود ندارد.
بیایید یک مرحله بعد رو هم، تحلیل کنیم. در دو حالت آخر، منتقد، به خدا، تهمت زده است. چراکه معتقد است که خدا، ولایت فردی که نمیداند را، بر اویی که میداند، واجب کرده است. پس به عدالت خدا، که اصول دین است، کافر شده است.
خروجی مشترک تمام حالات اینست که کسی که به معصوم، ایراد میگیرد و انتقاد میکند، مؤمن و مورد قبول نیست.
و اما اگر بعضی ها، شنیده اند که پیامبران و امامان، از مردم میخواستند که مراقبشان باشند، به خاطر پرهیز از تکبر است. احضرات معصومین، از مردم میخواستند نگذارند حکومت از حق، منحرف شود تا علاوه بر درس برای آیندگان، برای خود، نظارتی قرار داده باشند و از کید شیطان، در امان باشند. اما ما که میدانیم معصوم، اشتباه نمیکند، به چه چیزی میخواهیم انتقاد کنیم؟! جز خود رأیی؟ جز تنها گذاشتن علی ها و حسن ها و حسین ها و امام زمان ها؟! جز از روی نداشتن ایمان قلبی به معصوم؟!
آقای تایید کن نظرات نشریه فخیمه جهان نیوز!!! یادتونه چقدر در گذشته و الان احمدی نژاد را کوبیدید و می کوبید؟ علتش این بود که اون بنده خدا هر چی بود اهل خفه کردن مخالفانش نبود. مداحاهایی که از قبل امام حسین به نام و نان و نوایی رسیده بودن هم بهش فحاشی میکردن ولی الان چی؟ جرات نطق کشیدن دارن؟؟؟؟ بیشترین ضربه رو هم به اون بدبخت شما اصولگراپندارها زدید و باعث شدید از دشت فشارها دچار لغزش بشه. خدا عاقبت شما و ماها را ختم به خیر کنه. یکم به نوشته های من بدور از حزب و حزب بازی و تعصب و... فکر کن وبیبن من حق میگم یا ناحق!
من این نوشته را نزدم که منتشر کنی خواستم بفهمی که انگار نمیخای بفهمی!با سانسور مجدد نظر بنده رو یه جوری منتشر کردی که موضوع عوض بشه. واقعا جنست خرابه و پر خورده شیشس کم از روحانی و دارو دستش نداری! حالا بازم سانسور کن .اون دنیا هم ببینم میتونی کارها و رفتارتونو سانسور کنید!
چرا نسبت به نقد و اینکه کسی حرفشو بزنه حتی جلوی معصوم خرده میگیرید؟ اینطوری یعنی پیامبر اهل مشورت نبوده؟! مطمئنا بوده. وقتی پیامبر با کسی مشورت میکنه ینی داره میگه بیاید همدیگرو نقد کنیم و ایرادارو دربیاریم و به یه راه حلی برسیم. با این حرفا که نباید معصومو نقد کرد و نباید حرفتونو جلوی معصوم بزنید ،بیشتر دارید به ساحت معصومین توهین میکنید و از معصومین یک چهره خشن و مستبدی میسازید که قرار نیست حرف هیچکسو گوش بدن
مثل اینکه دار و دسته افسادطلبان، معنای واژگان رو هم نمیدونن! البته میدونید. منتهی جنستون خرده شیشه داره!
شما معنای نقد رو با مشورت، یکی میدونی؟!
مشورت یعنی دوستان، راه حل ها خود را بدهند.
نقد یعنی ایراد گرفتن به راه حل کسی.
این الان یکی بود یا دوتا؟!
حضرات معصومین، مشورت میکردند. منتهی:
اولا نه در امور دینی، چون خودشان، متخصص بدون اشتباه بودند. بلکه امور غیردینی.
ثانیا، گاهی این مشورت ها، برای ایجاد مشارکت جمعی و ایجاد انگیزه بود، نه اینکه راه حل را ندانند.
ثالثا، همیشه اعلام میکردند که از ما، اطاعت کنید.
رابعا، اجازه هرگونه اظهار نظر را میدادند، از روی خشوع و تواضع. نه اینکه مردم، بی حیایی کنند.
خامسا، سؤال کردن که مشکلی ندارد. نقد معصوم، یعنی ایراد گرفتن یک غیر معصوم خطاکار از معصوم بدون خطا، خلاف عقل و دین است.
شما از مجموع موارد فوق، برداشت میکنی که مجوز نقد امام معصوم، داده شده؟! پس کافر هم همون مؤمنه. چون به معصوم فقط نقد داره!
اقاي پناهيان من درست متوجه نشدم. شما فرموديد يه عده آدم بي ادب بودند كه وقتي پيغمبر(ص) حرفي مي زد مي گفتن اگه وحي هست كه هيچس اگه از خودت ميگي ما حرف داريم. خب منم قبول دارم كه اينا آدماي خيلي بي تربيتي بودن. اما ميخوام بدونم عكس العمل پيامبر(ص) يا ائمه(ع) در مقابل اين آدماي بي ادب چي بوده؟ آيا بهشون مي گفتن شما "حق ندارين" چنين سوالي از ما بكنين؟ آيا مي گفتن "مگه قرآن نخوندي؟ ما هر چي ميگيم وحيه"؟ دقيقاً بفرماييد چه برخوردي مي كردن تا من بيسواد بفهم آيا حرف روحاني درسته كه ميگه "مردم در زمون پيغمبر(ص) و ائمه اطهار(ع) «حق» نقد داشتن" يا نه. كاري به درست و غلط كارشون ندارم ميخوام بدونم چنين حقي داشتن يا نه. آيا چنين حقي توسط معصومين(ع) به رسميت شناخته ميشد يا نه؟ اين مهمه. بقيه اش حرفاييه كه هممون حفظيم.
پاسخ این افراد رو هم قرآن کریم داده نه حتی پیامبر یعنی این صبحت ها افترا و توهین به پیامبر یا ائمه نبوده بلکه مستقیما خداوند را به مبارزه و نعوذبالله جهل می خواندن
شما درست متوجه نشدید. چون نخواستید متوجه بشید.
حضرات معصومین، حق اظهار نظر را، به بقیه داده اند. اما مردم، حق انتقاد و ایراد گرفتن ندارند. چراکه معصوم، خلاف نمیکند. لذا ایراد گرفتن به کار درست، خلاف حق و باطل است.
دوباره:
معصوم، به مردم میگوید حق اظهار نظر دارید. اما معصوم، اشتباه نمیکند. پس مردم، حق انتقاد ندارند. اصلا انتقاد یعنی کسی که کار معصوم را، قبول نداره که کفر هست.
پس وظیفه معصوم، اجازه هرگونه اظهار نظر را میدهد. اما هرگونه اظهار نظری از جمله انتقاد، حق مردم نیست.
عزیزم موضوع رو نپیچون، فرض کنیم معصومین طبق خطبه 216 نهج البلاغه حق اعلام نظر مخالف رو به مردم داده اند اما مردم حق ندارند از این حقشون در راستای اعلام نظر مخالف استفاده کنن. باز هم حرف روحانی درست در میاد. چون داره در مورد وظیفه حکومت در قبال مردم صحبت میکنه نه تکلیف مردم. پس "در حکومت معصومین" چنین حقی به مردم داده میشود اما این حق نباید دستاویزی برای اعلام نظر مخالف نظر معصوم قرار بگیرد که البته موضوعی علیحده است.
یاعلی
ما هم همین رو میگیم. اینکه معصوم، به دیگران اجازه مخالفت میدهد. چه قبل از تصمیم، چه بعد از تصمیم. البته نه مخالفت عملی. بلکه نظری تا حدی که اثر تبلیغی سوء نداشته باشد.
اما این، دلیل نمیشه مردم، بعد از تصمیم، با معصوم مخالفت کنن. مگه به معصومیت معصوم، اعتقاد نداریم؟!
اما این چیزی که روحانی گفته، یعنی بیایم به امام معصوم، نقد کنیم.
افسادطلبان در دوره اصلاحات هم از این حرف ها زیا میزدند. یه نمونه اش این بود که یکی شون گفته بود حتی میشه علیه خدا، تظاهرات کرد!!!
برو بخون.
حضرت علی (ع) میگوید:
«فَلا تَکُفُّوا عَن مَقالَةٍ بِحَق، اَو مَشُورَةٍ بِعَدلٍ، فَاِنی لَستُ فی نَفسی بَفوقِ اَن اُخِطیءَ، ولا آمَنُ ذلِکَ مِن فِعلی اِلا ان یَکفِیَ اللهُ مِن نَفسی ما هُوَ اَملَکُ بِهِ مِنی...؛ از گفتن حق یا رأی زدن در عدالت باز نایستید که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر اینکه خدا مرا در کار نفس کفایت کند که او از من بر آن تواناتر است.» می بینید که حضرت آنچنان سعه صدر دارد که می گوید خظاهای مرا به من گوشزد کنید. این امیر المومنین است که اینچنین می گوید.
مسلماً امام(ع) به حکم آیة تطهیر، از هر لغزشی مصون و معصوم است ولی در عین حال در اینجا به فرهنگ انتقاد پذیری و خطاپذیری کارگزاران خود اشاره میکند.
آقای 1 در جمله حضرت که نقل فرمودید به این قسمتش توجه نکردید ..(مگر اینکه خدا مرا در کار نفس هدایت کند ...)همین مگر اینکه همه بحث ماست چون معتقدیم معصوم را خدا در کار نفس هدایت می کند یعنی خدا علم کامل به معصوم می دهد تا خطا را از صواب تشخیص دهد لطفا دقت کنید !!!
لازم است این موضوع دوباره بیان شود که :
بخوانید ببینید امثال ابن ملجم، ابن سعد، و حتی شمر بن ذی الجوشن از بزرگان (شما بخوانید روحانیون) زمان خود بودند.
شمر حافظ قرآن، جانباز صفین و کسی بود که پیشانی اش پینه بسته بود.
روحانی به لباس نیست... به عقاید و عملکرد است....
روحانی کسی است که تفکر و رفتارش بیشترین تطبیق را با قرآن داشته باشد نه اینکه مسلمات قرآن و دین را نفی کنید
یک درصد احتمال بدهید کسانی لباس روحانیت را پوشش یا به تعبیر قرآن سپری برای پوشاندن باطن خود قرارداده باشند.
امیدواریم روحانی هنوز به آن مرحله نرسیده باشد و سریعتر برگردد...
آنچه معرف یه شخصه ، اندیشه و طرز فکر اوست که در گفتار وبیان خود را نشان می دهد لذا به بیان حضرت علی علیه السلام شخصیت انسان نهفته در زیر زبان اوست .وقتی حرف بزند معلوم میشود
این شخص واربابان قبلی و اذنابان بعدی اش ، همیشه سینه یشان پر است از سخنانی است که ریشه در تکبر و غرور از مقام و .... دارد . وباید بدانند این سخن جز بی آبرو کردن خود ارزش دیگری نخواهد داشت
آنچه معرف یه شخصه ، اندیشه و طرز فکر اوست که در گفتار وبیان خود را نشان می دهد لذا به بیان حضرت علی علیه السلام شخصیت انسان نهفته در زیر زبان اوست .وقتی حرف بزند معلوم میشود
این شخص واربابان قبلی و اذنابان بعدی اش ، همیشه سینه یشان پر است از سخنانی است که ریشه در تکبر و غرور از مقام و .... دارد . وباید بدانند این سخن جز بی آبرو کردن خود ارزش دیگری نخواهد داشت
اگر کسی در مقابل پیامبر چنین سوالی کرده باشه همون اشخاصی بودند که پیامبر اکرم. رو قبول نداشتند وبهانه جو بودند یعنی میخوای بگی نمیدونی منظور رییسجمهور امامان معصوم ویا پیامبر اکرم نبوده و نخواهد بود ولی الان بغیر وجود مبارک آقا امام زمان (ع)معصوم دیگری نیست چه آخوند باشه وغیر پس بنابر این هرکسی مورد نقد میتونه قرار بگیره مخصوصاً که مستقیماً با بیت المال در تماس باشه
خود قران میگه قل انما بشر مثلکم...
ما میخوایم تفسیر من دراوردی اینا رو گوش بدیم و بعد نتیجه بگیرن که کل جانشینای پیامبر که خودشونم هستن از تمامی عیوب مبران. نباید خون گریه کرد؟!
خون که باید گریه کرد. قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یوحی إلَی أَنَّما إلهُکُمْ إِله واحِد فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛ بگو: همانا من بشری همچون شمایم (جز اینکه) به من وحی می شود که خدای شما خدای یگانه است. پس هر که به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید وایمان دارد، پس کار شایسته انجام دهد. و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد. (سوره کهف، آیه 110)
بله آیه کامل، این هست که شما اشاره نکردی.
معنای آیه هم مشخصه. منظور اینه که توقع نداشته باشید پیامبر، فرشته باشد. بلکه انسان است. اما معصوم
قرآن، میفرماید بگو من هم، مثل شما انسانم. بله پیامبر، انسان است. فرشته نیست. این جمله، در پاسخ به کسانی بوده که میگفتن چطور یک انسان میتون
بسمه تعالی
کسی که معنی عصمت را نمی خواهد بداند و مدام لجاجت می کند چنین اشخاصی بفرموده قرآن ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم وعلی ابصارهم غشاوه ولهم عذاب عظیم.هستند
قابل توجه آقای پناهیان
خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه
حضرت امیر می فرمایند
از گفتن حق یا مشورت دادن به من خودداری نکنید زیرا خود را از آن که اشتباه کنم مصون نمی دانم مگر آن که خدا من را حفظ کند
خجالت نمیکشد علنا از کفر دفاع میکنید؟
خطبه نمیگوید معصوم، اشتباه میکند و قابل نقد است.
خطبه، میفرماید که امام معصوم، خود را بری از خطا نمیداند. بله امام معصوم، اهل فخرفروشی نیست. این وظیفه اوست.
اما وظیفه مردم چیست؟! شما وظیفه امام را گفتید. امام، موظف است به مردم، اجازه اظهار نظر دهند. اما مردم حق ندارند به امام معصوم، ایراد بگیرند. این دوتا وظیفه ست و نشانه تواضع امام.
وانگهی، حضرت امیرالمؤمنین، میفرمایند حق را به من بگویید. نفرمودند در مقابل من بایستید! مشورت به امام دادن، با نقد و ایراد گرفتن، یکیست؟!
ثالثا، امام، نمیفرمایند من اشتباه میکنم. میفرمایند از اشتباه مصون نیستم، مگر اینکه خدا، بخواهد. خب خدا، خواسته که امامان، معصوم باشند. پس اشکالی به معصوم وارد نیست که بخواهیم با امام، مخالفت کنیم یا اصطلاحا نقد کنیم.
آمریکایی، قابل توجه خودت و اون رییس جمهور!
امیرالمؤمنین و سایر معصومین، خودشان را در مقام خطر میبینند، چون غرور ندارند. نه اینکه واقعا گناه کرده اند.
آن ها نمیگن ما معصومیم. ولی ما که میدونیم هستند. پس به چیز میخواهیم انتقاد کنیم؟!!
وقتي انسان , ظاهربين باشه و بصيرت و درك درستي از عمق مسائل نداشته باشه , ايمانش به خدا و پيامبر و معصومين عليهم السلام هم عميق نيست. مشكل اصلي آن دسته از مسلماناني كه چشم در چشم پيامبر خدا و جانشينان معصوم و برحقش
مي دوختند و در گفتار و عمل آن انسانهاي كامل شك مي كردند و طوري برخورد مي كردند كه بهتر از آن بزرگواران مي فهمندهم همين ظاهربيني و كوته فكري آنها بود.وقتي ايمان يك مسلمان در حد گفتن شهادتين باشد و درك درستي از ولايت پذيري و ولايتمداري نداشته باشه ,وقتي يك مسلمان در ك درستي از آيه كريمه" اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولو الأمرمنكم " نداشته باشه ,ميشه يك مسلمان هوادار معاويه, ميشه يك نيرو و سرباز لشكر يزيد كه با نيت قربة الي الله به كربلا ميره تا در ثواب كشتن جگرگوشه معصوم رسول الله شريك بشه!,ميشه لشكري از خوارج كه در صفين ,پاره هاي كاغذ را بر سر نيزه لشكر معاويه ببينند و امام معصوم خود را كه فرمود " من قرآن ناطقم " رانبينندو در نهروان تيغ به روي امامشان بكشند و بگويند از حكم خدا سرپيچي كرده اي و مهدورالدم هستي!! ميشودلشكري از وهابيوني كه ذبح شيعيان وپيروان و محبين اهل بيت پيامبر را بهترين راه رفتن به بهشت بدانند!
....خلاصه , ضعف ايمان و عدم بصيرت باعث اعوجاج فكري و منحرف شدن شخص مسلمان از مسير اسلامي ناب ميشود.فرقي هم نميكنه كه چنين مسلماني فرد بي سواد عامي باشه يا آيت الله العظمي فلان يا پروفسور دكتر بهمان , چون بصرت و درك عميق از دين و ديانت و ولايتمداري ربطي به ميزان سوادو مدرك علمي قراردادي بشري ندارد.
همینقدر که حضرت حجت الاسلام در گفتار پر مقدار خود و مشخصا" در سطر آخر گفتار فوق " آزادی " را نیز تلویحا" در ردیف فضایل انسانی برشمرده اند! علیرغم خاستگاه فکری و تعلقات آشکار نامبرده به مرکز قدرت حاکم بر مملکت, خود چنان گویاست که حاجت تفسیر نیست.
یک سؤال بسیار بسیار مهم!!!!!
اگر
روحانی
در کربلا بود
چه میکرد؟!؟!؟!؟