«إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَنْ یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ»
عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 59 – 64
على بن عاصم از امام جواد(ع) و آن حضرت نیز به واسطه پدران بزرگوار خود از امام حسین(ع) چنین نقل فرمودند: روزى به خدمت جدّم رسول خدا(ص) رسیدم، ابىّ بن کعب نیز در آنجا حضور داشت. رسول خدا فرمودند: خوش آمدى اى أبا عبد اللَّه! اى زینت بخش آسمانها و زمینها. ابىّ پرسید: چگونه ممکن است کسى غیر از شما زینت بخش آسمانها و زمینها باشد؟ حضرت فرمودند: قسم به خدایى که به حقّ مرا پیامبر فرموده است، [مقام] حسین بن على در آسمان بالاتر از [مقام] او در زمین است، و در طرف راست عرش الهى در باره او چنین نوشته شده است: چراغ هدایت و کشتى نجات، امام استوار، مایه عزّت و افتخار و [دریاى] علم و گنجینه. خداوند در صلب او نطفهاى پاک و پاکیزه و مبارک قرار داده است. دعاهایى به او تعلیم داده شده است که اگر هر مخلوقى آنها را بخواند خداوند- عزّ و جلّ- وى را به همراه او (امام حسین) محشور مىفرماید و در آخرت [حسین] شفیع او خواهد بود، و خداوند ناراحتى او را برطرف خواهد کرد، و به واسطه آن دعاها دین او را اداء کرده، کارش را آسان مىگرداند و راهش را روشن کرده، او را در مقابل دشمن، قوى مىگرداند، و عیوب او را آشکار نخواهد کرد.
ابىّ پرسید: یا رسول اللَّه این دعاها چیست؟ حضرت فرمودند: بعد از اینکه از نمازت فارغ شدى در حالىکه هنوز در جایت نشستى، این دعاها را بخوان:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکَلِمَاتِکَ وَ مَعَاقِدِ عَرْشِکَ وَ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ أَنْ تَسْتَجِیبَ لِی فَقَدْ رَهِقَنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی یُسْراً»
(یعنى خداوندا! به حقّ کلماتت و به حقّ آنچه عرشت را عزّت بخشیده است و به حقّ ساکنان آسمانهایت و به حقّ أنبیا و پیامبرانت از تو مىخواهم که دعاى مرا مستجاب کنى؛ زیرا که در کارهایم سختى بر من روآورده؛ لذا از تو مىخواهم بر محمّد و آل محمّد درود فرستى و براى من در امور و کارهایم آسانى و راحتى قرار دهى).
فلئن أخرتني الدهور، و عافني عن نصرك المقدور، و لم أكن لمن حاربك محاربا، و لمن نصب لك العداوة مناصبا، فلأندبنك صباحا و مساء، و لأبكين لك بدل الدموع دما، حسرة عليك، و تاسفا علي ما دهاك و تلهفا، حتي أموت بلوعة المصاب، و غصة الاكتياب (الصحيفة المبارکة المهدية: ۴۳۰) . اگر روزگار مرا به تأخير انداخت، و دست تقدير مرا از ياري تو بازداشت، و نشد كه با كساني كه با تو پيكار نمودند بستيزم، و با كساني كه با تو دشمني داشتند به نبرد برخيزم، اكنون هر صبح و شام براي تو ناله مي كنم، و به جاي اشك برايت خون گريه مي كنم، از روي حسرت بر تو و تأسف بر مصيبت هايي كه بر تو وارد شد، تا اين كه در اثر سوز مصيبت ها و غصه ي جانكاه و اندوه فراوان بميرم.