پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 18 Apr 2024
 
۱

گفتگو با آزاده نامداری

دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۲۹
کد مطلب: 169718


آزاده نامداری متولد سال ۱۳۶۳ و دانش‌آموخته رشته مدیریت صنعتی است. او علاقه بسیاری به خواندن کتاب‌های روانشناسی دارد. نامداری این روزها اجرای برنامه «جمع ما» را بر عهده دارد که به تهیه‌کنندگی الهه بهبودی شنبه تا سه‌شنبه از شبکه دو پخش مي‌شود. نامداری در گفت‌وگو با ما مرتب تأکید می‌کرد که ۲۴ ساعت مشغول دیدن تمام برنامه‌های تلویزیون و مطالعه روزنامه و مجلات مختلف است. به قول او حتی پرنده در تلویزیون پر می‌زند، او متوجه می‌شود! گفت‌وگوی ما را با او در پی می‌خوانید.

خانم نامداری این روزها برنامه «جمع ما» را اجرا می کنید. خودتان را برای اجرای این برنامه چقدر موفق می بینید؟

[با خنده] سؤال خیلی سختی است. معتقدم یک مجری زمانی موفق است که حرف اول و آخر را در برنامه او بزند. برنامه باید مجری‌محور باشد و من سعی کردم در اجرای برنامه‌های «تازه‌ها»، «غیرمنتظره» و حالا «جمع ما» این‌گونه باشم. از سوی دیگر مجری باید با برنامه عجین شود. یعنی بداند پلی‌بک‌ها و محتوای برنامه چیست؟ نه اینکه تازه از راه برسد و بعد نداند برنامه چه هدفی را دنبال می کند. من از ابتدا در جریان برنامه «جمع ما» بودم. به همین دلیل از روز اول می‌دانستم باید این برنامه را از کجا شروع کنم و بعد به کجا برسم یا مهمان برنامه را چگونه هدایت کنم.

فکر نمی‌کنید با این تعریف مجری گرفتار زیاده‌گویی می‌شود؟

نه. گرچه معتقدم برنامه باید مجری‌محور باشد، با زیاده‌گویی موافق نیستم. مجری مدیر یک برنامه است و باید کارشناسانه مباحث را مدیریت کند تا برنامه محبوب مخاطبان شود.

ولی هنوز سؤال من را پاسخ ندادید که خودتان را موفق می‌دانید یا نه؟

همیشه برنامه‌هایی که اجرا کرده‌ام فضای سرگرم‌کننده‌ای داشته‌اند. مثلاً در برنامه «غیرمنتظره» ما از یک چوپان دعوت می‌کردیم و با فضای شیرین و جالبی رو به رو بودیم، ولی برنامه «جمع ما» این ویژگی را ندارد و بخش دوم برنامه مباحث کارشناسی است. البته در ابتدا تمایلی برای اجرای مباحث کارشناسی نداشتم.

چرا؟ اجرای مباحث کارشناسی برای‌تان جذابیت ندارد؟

دوست نداشتم وارد اجرای برنامه‌هایی با مباحث کارشناسی شوم، به همین دلیل امتناع می‌کردم، چرا که مباحث کارشناسی سنگین مردم را خسته می‌کند و شاید آن‌ها علاقه‌مند نباشند من را با اجرای چنین برنامه‌هایی ببینند. بنابراین با پذیرفتن اجرای برنامه «جمع ما» خطر کردم.

گرچه چند هفته از پخش برنامه «جمع ما» می‌گذرد، اما احساس می‌شود نمی‌توانید خیلی خوب مباحث کارشناسی این برنامه را مدیریت کنید. این در حالی است که خودتان در تعریف مجری موفق تأکید کردید یکی از ویژگی‌ها مدیریت صحیح برنامه است؟

اصلاً با این صحبت شما موافق نیستم.

در مباحث اشتغال زنان اجرا از دست شما رها شده بود و حتی بحث در بخش مهمی به پایان رسید؛ بدون اینکه نتیجه درستی از آن گرفته شود. البته قبول دارم ۴۵ دقیقه زمان کمی برای این برنامه است، اما در بررسی آن موضوع اجرای خوبی از شما شاهد نبودیم.

نه. اصلاً این‌طور نیست. معتقدم اگر زمان مباحث کارشناسی زیاد شود حوصله مردم سر می‌رود و این بخش نباید بیشتر از بیست دقیقه زمان داشته باشد. البته من وقت کم برنامه را دوست دارم، چرا که مباحث با سرعت بیشتری مطرح می‌شود. از سوی دیگر قرار نیست ما مشکلات را حل کنیم و فقط مطرح‌کننده مسائل هستیم.

ولی رساندن مباحث کارشناسی به یک نتیجه درست اصل مهمی در یک گفت‌وگوست.

ما با زمانی که در اختیار داریم، تلاش می‌کنیم مباحث خوبی را مطرح کنیم. البته قبول کنید که گاهی کارشناسان مفصل صحبت می‌کنند. من ضمن احترامی که برای کارشناسان برنامه قائل هستم، باید بگویم برخی کارشناسان به جای اینکه مسائل مهم را به اختصار مطرح کنند، فقط بحث را طولانی می‌کنند. بعضی از آن‌ها وقتی اولین بار جلو دوربین قرار می‌گیرند، فکر می‌کنند باید تمام جزئیات را از اول تشریح کنند. در حالی که این‌طور نیست. گاهی ریتم آرام آن‌ها در صحبت کردن با ریتم و ضرباهنگ تند حرف زدن من هماهنگی ندارد و به نظرم این ایرادی است که به کارشناسان وارد است.

یعنی باید کارشناسان ریتم صحبت کردنشان را با بیان شما هماهنگ کنند؟

یکی از دردهای من همیشه در اجرا همین است؛ به همین دلیل گفتم دوست ندارم مباحث کارشناسی را اجرا کنم. وقتی که مهمان روبه‌روی مجری یک پسر از ارومیه است که می‌خواهید با او حرف بزنید راحت‌تر می‌توانید او را مدیریت می‌کنید و حرفش را قطع کنید، اما وقتی یک کارشناس جلوی من نشسته که ادعای زیادی هم دارد و سنش هم زیاد است، مسلماً بی‌احترامی است که بخواهم حرف‌هایش را قطع کنم. ما برای هر دقیقه از برنامه «جمع ما» فکر کردیم و متأسفانه کارشناسان ما در این باره توجیه نیستند.

فکر نمی‌کنید ریتم صحبت کردن شما خیلی تند است و این ضعف شما در اجراست؟

ممکن است از دید شما ضعف باشد، ولی من این‌طور فکر نمی‌کنم. ما در زندگی خیلی وقت نداریم. نباید توقف داشته باشیم. باید سریع کارها را انجام دهیم. مخاطب امروز هم خیلی وقت و حوصله ندارد تا زمان زیادی برای شنیدن حرف‌های ما بگذارد، چرا که در این صورت شبکه تلویزیون را تغییر می‌دهد.

هیچ وقت سعی نکردید کمی آرام‌تر حرف بزنید؟

من همیشه تند صحبت می‌کنم. گرچه گاهی سعی کردم آرام حرف بزنم، اما بعد از چند دقیقه فراموش کردم. مثل این می‌ماند که شما از یک نفر که لهجه یکی از شهرستان‌ها را دارد بخواهید تهرانی صحبت کند. مسلماً بعد از چند دقیقه دوباره با لهجه حرف می‌زند و یادش می‌رود که باید با لهجه‌ خودش صحبت نکند. من از سال ۸۵ اجرای برنامه‌های مختلفی را بر عهده داشتم و دیگر مخاطبان من را با تند صحبت کردنم پذیرفته‌اند و این‌گونه جا افتاده‌ام، حتی تند صحبت کردنم را دوست دارند.

فکر نمی‌کنید یکی از ویژگی‌های یک مجری خوب این است که با آرامش حرف بزند؟

نه، اصلاً این طور نیست. تعریف مجری دیگر تغییر کرده است. دیگر مثل گذشته مجری نباید گلستان سعدی را از حفظ باشد. الان سلایق مردم فرق کرده است. مردم دیگر دوست ندارند مجریان مثل قدیم اجرا داشته باشند.

من نگفتم مجری باید گلستان سعدی را حفظ باشد، بلکه می‌گویم یکی از فن‌های بیان، شمرده و آرام صحبت کردن است تا مفاهیم مطرح شده برای مخاطبان قابل هضم باشد.

این‌طور فکر نمی‌کنم. من برنامه «رادیو هفت» را اجرا می‌کنم. در آن برنامه چون قرار نیست مخاطب را بمباران اطلاعاتی کنم و برنامه ۱۲ بامداد پخش می‌شود با آرامش حرف می‌زنم. شعر می‌خوانم و ... مجری رادیو باید تن صدایش را متناسب با موضوع برنامه تغيير بدهد و از صداي زير يا بمش به تناسب موضوع استفاده ببرد، اما مجری تلویزیون باید بی‌وقفه صحبت کند.

واقعاً شما معتقديد مجری موفق تلویزیون باید بدون وقفه صحبت کند، بدون آنکه لحظه‌اي به خودش و مخاطب مجال بدهد؟

بله. باید این‌طور باشد. مجری تلویزیون در يک رسانه بصري ظاهر مي‌شود و فرقش با مجری رادیو در همين است. تصویر مجری تلویزیون بايد خوش آب و رنگ باشد و نور و گرافیک تصويرش چشم‌نواز باشد.

منظور شما اين است که مجری تلویزیون باید چهره زیبایی داشته باشد؟

نه. نمی‌گویم مجری تلویزیون باید زيبا باشد، ولی باید تصوير چشم‌نوازي داشته باشد، چرا که تلویزیون مانند يک تابلوی نقاشی است.

شکی نیست تلویزیون با رادیو به لحاظ بصری تفاوت‌های زیادی دارد، اما لازم است حرف‌هاي يک مجری تلویزیوني براي مخاطب کاملاً قابل فهم باشد.

دقیقاً باید این‌طور باشد. اگر مجري کلام را خورده و ناقص به مخاطب ارائه کند، کارش ايراد دارد اما دوستان و اطرافيانم به من گفتند اگر چه تند صحبت می‌کنم، اما صحبت‌هایم برای مخاطبان قابل فهم است و کلام را نمی‌خورم.

فکر نمی‌کنید تند صحبت کردن شما به مخاطب استرس وارد می‌کند؟

کسی تا به حال به من نگفته که اجرای من به مخاطب استرس می‌دهد. گرچه تند صحبت می‌کنم، اما کلمات برای مخاطبان قابل فهم است و استرس به مخاطب وارد نمی‌کند. در حال حاضر هم در شبکه‌های مختلف دنیا اجراها این‌گونه است. باید اجرا تند باشد و به نظرم اجرا مثل چشیدن غذا می‌ماند که در یک لحظه لذت آن در دهان می‌ماند و تا بفهمی که چه لذت دوست‌داشتنی‌ای بود، تمام می‌شود. معتقدم با یک مهمان باید پانزده دقیقه و با دو مهمان بیست دقیقه حرف زد. این استاندارد صحبت کردن با مهمانان است.

در زمینه اجرا کتاب‌های زیادی تألیف نشده است. این مبنای استاندارد که اشاره کردید در کدامیک از کتاب‌های مربوط به اجرا ذکر شده است؟

نه. در کتابی ذکر نشده است، بلکه این تجربه چند سال اجراست که به دست آوردم. حتی گاهی من در برنامه می‌گویم ثواب دارد دو تا سه دقیقه دیگر به ما زمان بدهید، اما وقتی برنامه را می‌بینم، می‌گویم بد نشد که زمان داده نشد؛ چرا که همان زمان برای برنامه خوب بود.

شما در صحبت‌هایتان به مجریان شبکه‌های مختلف خارجی اشاره کردید. اجرای کدامیک از آن‌ها را می‌پسندید و از او الگو می‌گیرید؟

چند مجری خوب شبکه‌های خارجی مثل اپرا وینفری، لری کینگ و ... هستند، اما من به دنبال گرفتن الگو از آن‌ها نیستم؛ چرا که فرهنگ آن‌ها با ما ۱۸۰ درجه متفاوت است.

چقدر در طول روز اجرای مجریان شبکه‌های مختلف تلویزیون را می‌بینید؟

من از صبح تا شب تلویزیون می‌بینم، حتی ساده‌‌ترین برنامه‌های تلویزیون و اجرای مجریانی که تازه سه ماه از اجرای آن‌ها می‌گذرد را هم می‌بینم.

چطور از این برنامه‌‌ها تجربه به دست مي‌آوريد؟

دیگر دیدن برنامه‌های تلویزیون در شبانه روز برایم عادت شده است، حتی اگر پرنده در تلویزیون پر بزند، متوجه آن می‌شوم. معتقدم حتی اگر برنامه‌ای هم خوب نباشد باز نکته‌ای برای یاد گرفتن دارد. البته وقتی برنامه‌های تلویزیون را می‌بینم به نظرات مخاطبان هم توجه می‌کنم. آن‌ها از دیدن برنامه‌های طولانی لذت نمی‌برنند و از برنامه‌های کوتاه استقبال می‌کنند.

روزانه چقدر مطالعه می‌کنید؟

خیلی زیاد مطالعه می‌کنم و معتقدم بايد به مطالعه کردن خو بگيريم. من تمام روزنامه‌ها و مجلات را روزانه می‌خوانم.

چطور وقت می‌کنید روزانه همه برنامه‌های تلویزیون را ببینید، همه روزنامه‌ها و مجلات را بخوانید و بعد هم زمانی را برای اجرا در تلویزیون اختصاص بدهید؟! فکر نمی کنید ۲۴ ساعت شبانه روز برای‌تان کم است؟

من همه کارهایم را خیلی تند انجام می‌دهم و از طریق اینترنت روزنامه‌ها را می‌خوانم.

بیشتر چه کتاب‌هایی می‌خوانید؛ تخصصی یا غیرتخصصی؟

کتاب‌های تخصصی که نمی‌خوانم، اما سعی می‌کنم کتاب‌های زیادی را با موضوع‌های متنوع مطالعه کنم. به خواندن کتاب‌های روانشناسی و ادبی خیلی علاقه‌مند هستم. با اینکه دانش‌آموخته رشته مدیریت صنعتی هستم، اما دوست دارم کارشناسی ارشد را در رشته روانشناسی تحصيل کنم. در زمینه ادبی و مذهبی هم کتاب‌های «پله پله تا ملاقات خدا» و «تاریخ جامع ادیان» را به تازگی خوانده‌ام. به خواندن کتاب‌های داستایوفسکی و ادبیات روس خیلی علاقه دارم.

حالا چرا به ادبیات روسیه علاقه‌مندید؟

نمی‌دانم. فضای ادبیات روس را خیلی دوست دارم.

و صحبت آخر.

دوست دارم صحبت‌هایم را با بیتی از شعر مولانا تمام کنم: گفتی شکر گیرم.../ رفتی شکر گشتی....
منبع: سروش

نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *