جهان -سرویس فرهنگی:
آواز گنجشک ها آخرین ساخته مجید مجیدی کارگردان مطرح سینمای ایران و از تولیدات ارزشمند سالهای اخیر سینمای ایران است که در ایام نوروز از رسانه ملی به نمایش در آمد.
همچنین این فیلم چندی پیش به عنوان يكي از شش فیلم برتر سال 2009 از نگاه هيات ملي نقد فيلم آمريكا انتخاب شد.
"آواز گنجشک ها" که برنده جوایز ارزشمندی از جشنواره های معتبر جهانی شده در زمان نمایش خود با استقبال خوب منتقدان و مردم مواجه شد.
نمایش این فیلم در خارج از کشور نیز بازتاب های گسترده ای داشت. خبرگزاری فرانسه درزمان نمایش این فیلم در جشنواره برلین درباره اين فيلم نوشت:
«آواز گنجشكها» همانند فيلم «بچههاي آسمان»، كه در سال 1999 نامزد بهترين فيلم اسكار شد، بيگناهي و ابتكار كودكان را در مقابله با سختيها و مشكلات زندگي به تصوير كشيده است.»
/تمجید لس آنجلس تایمز /
روزنامه لسآنجلس تايمز در مطلبی به قلم "بتسي شاركي" در نقد فیلم مينويسد: شخصيتهاي فيلمهاي "مجيدي " كودكاني هستند با پدراني توانگر، خستگيناپذير، عاشق و دوست داشتني؛ در اين ميان نقش مادران اما هرگز از حالات پشتيبان خانواده خارج نميشود؛ آنها بسيار كارآمد، سختكوش، وفادار و معتقد و عاشق هستند؛ چيزهايي كه براي ما (در آمريكا) به عنوان انسانهايي با گسترهاي از احساسات، معنايي ندارند.
وي ادامه ميدهد: هنر كارگردان در ايجاد صحنههاي غيرقابل پيشبيني در فيلم و خلق صحنههاي كميك به وسيله كودكان نيز استادانه است.
قريحه و هنر "مجيدي " با نمايش ترديد، شعف و خوشبيني مداوم حسين (فرزند كريم) در رسيدن به ثروتي هنگفت با صيد ماهي، همچون "بچههاي آسمان " است.
/تحت تاثیر فلینی و دسیکا/
مجیدی در زمان نمایش این فیلم در جشنواره برلین با بيان اينكه تحت تاثير آثار كارگردانان ايتاليايي چون "فدريكو فليني" و "ويتوريو دسيكا" قرار گرفته است، گفته بود:
پيام فيلم اين است كه ما نبايد زيادهخواه باشيم. پس از حضور موفقیت آمیز فیلم در جشنواره برلین، خانه سینما با انتشار بیانیه ای می نویسد: دريافت اين جايزه به واسطه روايت صادقانه از اعتقادات اجتماعي و مذهبي ملت ايران جاي خرسندي و شاد باش دارد.»
/تمجید یک کار گردان مطرح از آواز گنجشکها/
اما این فیلم در زمان نمایش خود آنقدر محبوب بود که کارگردان مطرحی چون مسعود جعفری جوزانی در گفتگویی مفصل با یکی از هفته نامه های مشهور، تنها به تمجید از آواز گنجشک ها و سینمای مجیدی پرداخته بود. کمتر پیش آمده که کارگردانی مطرح در یک مصاحبه طولانی به تمجید از فیلم کارگردان مطرح دیگری بپردازد اما آقای جوزانی این کار را انجام داده بود .
/کاری رشک برانگیز/
جوزانی درباره این فیلم گفته بود: این فیلم یكی از بهترین فیلمهایی بود كه من در طی حداقل پنج سال گذشته دیده ام؛ چه خارجی و چه ایرانی. به نظرم كار مجیدی رشكانگیز است. مجیدی یك اتفاق است و همه ما باید از او حمایت كنیم. مجیدی را نباید تنها گذاشت. حسادتها،خباثتها، پشت پا زدنها، سنگ زدنها و سنگ انداختنها نباید در سینما به وجود بیاید. فیلم مجیدی هم اتفاقا به این نكات اشاره دارد. مجیدی ساده زندگی میكند و ساده فیلم میسازد اما فیلمهایش در عین سادگی از اكثر فیلمهایی كه به صورتی توهمزا ساخته میشوند، مهمتر است. امیدوارم همین راه را ادامه دهد. مجیدی از آن آدمهایی است كه وقتی آدمی مثل من میرود فیلمش را میبیند شرمنده نیست كه در این سینما حضور دارد و این افتخار به آدم دست میدهد كه خدا را شكر من در جایی فیلم می سازم كه مجیدی هم فیلم میسازد.
/روح مرا پالایش کرد/
مسعود جعفری جوزانی درباره این فیلم گفته بود: این فیلم روح مرا پالایش كرد. من مطمئن هستم دیدن این فیلم روح انسان را پالایش میكند. شما اگر به كامپیوتر بار اضافه بدهی و اطلاعات بیربط و بیاساس و trash در آن جمع كنی، بعضی وقت ها لازم میشود كه این اطلاعات را دیلیت كنی. احساس من این است كه ما اگر كامپیوتر بودیم این فیلم این آشغالها را دیلیت میكرد و باعث میشد كه تو یك لحظه به خودت برگردی.
/خسته از شهر /
خود مجید مجیدی در مصاحبه ای درپاسخ به سؤالی که می پرسید: "به نظرم رسید سازنده آواز گنجشکها حسابی از زندگی در تهران كلافه شده است... "، می گوید: آره. شاید اصلا از زندگی شهری خسته شده. از روابطش؛ آدمهایش.
/شهری که دیگر دوست نداریم /
او در ادامه گفته بود: شهری نیست كه میشناختم. اخلاق انگار دیگر از بین رفته است. تزویر و ریا همه جا را برداشته. فاصله بین بچههای آسمان تا فیلم آواز گنجشكها حدود یازده سالی میشود. در این فاصله هیچ فیلم شهری نساختهام. اما در این فاصله زمانی كوتاه انگار خیلی چیزها تغییر كرده است.
/آن وقت که همه چیز به هم می ریزد/
روابطی كه من با پدرم داشتم، این روزها دیگر مثل افسانه است. این قدر از واقعیت امروز ما دور شده كه دیگر كسی حتی تصورش را هم نمیتواند بكند و این از هم گسیختگی باز برمیگردد به همان دور شدنمان از فطرت. تكرار میكنم كه این قدر این فطرت را انگولكش كردهایم، آن قدر برایش بكن نكن تراشیدهایم، به قدری خواستهایم برایش جهت و مسیر تعیین كنیم و به زور هدایتش كنیم كه دیگر خط و لك افتاده است؛ به درد نمیخورد. این قدر وارد جزئیات مسائل اخلاقی و اجتماعی و حتی مذهبی شدهایم كه دیگر از دست رفتهایم. عوض این كه به خودمان برسیم در پوستین مردم افتادهایم. در مدارس نماز را اجباری كردهایم، بعد هیچ نشانی از آن نماز در خانواده و اجتماعش نمیبینید و آن وقت است كه همه چیز به هم میریزد.
/دعوت به خویشتن /
هنگامي كه قهرمان داستان، موفق به طي اين سير و سلوك ميشود و به حقيقت وجودي خود پي ميبرد، در واقع نوعي دعوت به خويشتن صورت گرفته است. بسياري از منتقدان فيلم ، اين فيلم را مقايسهاي بين سنت و مدرنيته خوانده بودند و عنوان كرده بودند كه مجيدي با مدرنيته مشكل دارد، در حاليكه پيام اصلي اين فيلم بازگشت به خويشتن است.
/اودیسه کریم /
آواز گنجشکها اودیسهی كریم است. او یك جایی دارد كه در یك شرایط حداقلی زندگی میكند و بعد شترمرغی را گم میكند و خودش هم گم میشود و میرود دنبال چیزهایی كه به او ربطی ندارد و آشغال جمع میكند. این اودیسه ی اوست. اودیسه هم در سفر تبدیل به یك انسان برتر میشود. میرود و وقتی برمیگردد انسان برتری میشود و كنار زن و فرزندش میرسد. آن آدم اول مهم نیست؛ مهم این است كه در طی یك سفر درونی و بیرونی به آدم دیگری میرسد.
/درباره کریم آواز گنجشک ها/
درون و باطن «کريم» به عنوان شخصيت اصلي فيلم بسيار زيباست، اگرچه چهره زيبايي ندارد اما دریادل است و کسي به چهره او نگاه نميکند و بايد بگويم «آواز گنجشکها» تجلي همه آدمهايي است که مناعت طبع خوبي دارند.
/نمادی از انسانی که هم می تواند پرواز کند وهم می تواند اسیر شود/
مجید مجیدی درباره حضور شتر مرغ در اين فيلم گفته است: اين حيوان در فيلم داراي وجهي كاملا تمثيلي است و نمادي از انسان است كه دو پا در زمين و دو بال در آسمان دارد و هم ميتواند خود را براي پرواز آماده كند و هم ميتواند اسير اين دنياي خاكي شود.
به اعتقاد آقای مجیدی در واقع شترمرغ تمثيل انسان امروزي است كه گم كردهاي دارد و قهرمان فيلم را در راستاي دستيابي به معرفت و شناخت جديد به نوعي سفر دعوت ميكند.
اين حيوان حكايت خود انسان را دارد كه دو وجهي است، شترمرغ مشخص نيست كه شتر است يا پرنده، موجود عجيب و غريبي است كه عمر طولاني دارد و در هر شرايطي خودش را تطبيق ميدهد، حيواني به شدت مهربان است كه با هر شرايطي خودش را تطبيق ميدهد و در اين فيلم تمثيل خود كريم است كه به خصوصيات او نزديك است و حتی چهرهاش هم به كريم نزديك می باشد.
/چرا آواز گنجشک ها؟/
كارگردان «آواز گنجشكها» در ارتباط با عنوان اين فيلم هم گفته است: گاه سؤال ميشود كه چرا نام اين فيلم با موضوع آن همخواني ندارد، اما بايد بگويم كه ما عادت كردهايم كه نام فيلم برگرفته از حسو حال فيلم باشد، اما عنوان اين فيلم بيشتر حالت تمثيلي و نگاهي شاعرانه دارد و به نوعي حالت پارادوكس دارد، چرا كه هيچگاه كسي از گنجشك انتظار آواز قشنگ ندارد و حتي كسي هم طمع نميكند كه اين حيوان را در قفس بيندازد، اما همين پرنده درون خيلي زيبايي دارد و در عين سادگي بسيار زيبا و صبور است و تمثيلي است از انسانهايي كه در شرايط اجتماعي ما گمشده هستند و تريبوني براي صحبت ندارند و در هر حال، اين فيلم براي من حكايت همان گنجشك است.
/مناعت طبع و سادگی ارزشمند/
مجيدي همچنین در جای دیگری درباره عنوان نام آواز گنجشک ها توضیحات بیشتری می دهد او می گوید: «آواز گنجشكها» يك تركيب نسبتا پارادوكسي است. گنجشك هيچوقت آواز قشنگي ندارد اما آن مناعتطبع و سادگيش ارزشمند است. موجود دل رحمي است و وقتي ميخواهيم از كسي حرف بزنيم كه عموما ديده نمی شود يا كسي كه برايش تره خرد نميكنند از گنجشك مثال ميآوريم.
گنجشك تمثيل آدمهايي است كه دور و برمان هستند و معمولا تريبوني براي ظهور و عرضه اندام ندارند. اين عنوان تمثيلي از خانوادهي «كريم» است كه آواز قشنگ زندگي را پشت به پشت هم ميسرايند، تا پايگاه خانوادگيشان حفظ شود. شترمرغ نيز تمثيلي از خود بازيگر فيلم است كه دو پا بر زمين دارد ولي با دو بالي كه براي پرواز دارد، تمثيلي از باطن او و انسان است كه ميتواند با طي طريق بر بلنداي جاي گيرد.
/تمجید منتقدان/
اما آواز گنجشک ها در زمان خود بااستقبال خوبی از سوی منتقدان مواجه شد. امیر قادری در شماره ۳۸۵ماهنامه فیلم درباره آواز گنجشک ها می نویسد: آواز گنجشک ها به نظرم کامل ترین، پخته ترین و بهترین فیلم مجیدی است که چه به لحاظ اجرا و چه به لحاظ مضمون پختگی بیشتری نسبت به اغلب آثارش دارد به خصوص که روز به روز ساختن چنین فیلم هایی سخت تر می شود.
او در ادامه می نویسد: تماشای آواز گنجشک ها شده چیزی در مایه های خوردن یک لیوان آب خنک در دل کویر.
جواد طوسی نیز در همین شماره ماهنامه فیلم با اشاره از صحنه های ماندگار در فیلم آواز گنجشک ها می نویسد: کریم در برخوردی قهر آمیز باید زیر آوار خرت و پرتهای اسقاطی برود تا به آن خود باوری ودرک عمیق برسد.
آقای طوسی در جای دیگری از یادداشت خود می نویسد: دوپینگ مجیدی و آدم هایش دربرابر این خشونت هولناک و روابط و مناسبات از هم گسیخته و آمیخته به ریا ،بازگشت به جوهره و فطرت انسانی است.
محمد جعفری منتقد دیگری درباره این فیلم می نویسد: در آواز گنجشک ها مجیدی یکبار دیگر به لایه های زیرین جامعه سرک می کشد و دلواپسی خود را از زخمهای آدمهای حاشیه ای آشکار می کند. این دلواپسی در سینمای اجتماعی بعد از انقلاب نگاه سینماگران بسیاری را متوجه خود کرده اما ویژگی مجیدی به نوع نگاه آسمانی او برمی گردد نگاهی که آسیب های اجتماعی را با نظرگاه های ماورایی خود چاره می کند و آن را به تلخی و سیاهی ختم نمی نماید.
جعفری همچنین بارزترین ویژگی آواز گنجشک ها را نگاه شریف به آدمها در جوار مصیبتها می داند.
/فیلم هایی دارای روح ایرانی و عرفانی/
رضا درستکار از منتقدان سینمای ایران معتقد است: مجیدی هر فیلمی که ساخته يک روند تکويني داشته. سينمايي که مجيدي ارائه ميدهد سينمايي ارزشمند توأمان با تمام وجود سينماست و او هرچه جلوتر رفته بهتر شده تا جايي که «آواز گنجشکها» بهار سينماي مجيدي است به گونهاي که حتي طيفهاي مختلف جناحي نيز اين فيلم را دوست دارند. به اعتقاد اين منتقد فيلمهاي مجيدي داراي روح ايراني و عرفاني است.
وي ادامه می دهد: در اين فيلم به شخصيت اصلي، آن هنگامي که شتر مرغ فرار ميکند اين فرصت داده ميشود تا زندگي را يک بار ديگر تماشا کند و آدمها از طريق تماشا روايت را جلو مي برند. نقطه اعجاب انگيز فيلمهاي مجيدي شايد اين باشد که چقدر ساده نشان داده ميشوند اما اصلاً ساده نيست بلکه تصويرسازيهاي فيلمهاي مجيدي اعجاب انگيز است.
وي در پايان گفت: «آواز گنجشکها» قصه آدمي است که ميخواهد به فطرتش برگردد، مثل ديگر فيلمهاي مجيدي.