بياني ارزشمند از مرحوم آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي رحمه الله عليه در باب ماه ذي القعده و روز دحوالارض:
عمده عمل در ماه ذیالقعده، دانستن انعام و احسان خداوند در این ماه به بشر است در روز دحوالارض، زیرا علم به نعمت و مقدار آن هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی، اولین مراتب شکر آن نعمت است؛ چنانچه هم در نص وارد شده و هم در «علم السر» واضح شده و در اخباری فراوانی وارد شده که: روز روز بیست و پنجم ذیالقعده، خانه کعبه برقرار شد و زمین در زیر آن کشیده شد. در آن آدم به زمین فرود آمد و حضرت ابراهیم خلیل یا حضرت عیسی(ع) متولد شد و رحمت الهی انتشار یافت.
از امیرالمومنین(ع) روایت شده است: نخستین رحمتی که از آسمان به زمین فرود آمد، روز بیست و پنجم ذیالقعده بود. هر کس در این روز روزه بگیرد، و شب نماز بخواند، برایش پاداش صد سال عبادت داده میشود که روزهایش را روزهدار و شبهایش را بیدار مانده است و هر گروهی که در این روز جمع شده و پروردگارشان را ذکر بگویند، متفرق نمیشوند، تا حجتشان برآورده شود. در این روز، هزار هزار رحمت نازل گردد که 99 درصد آن، بخشش روزهداران این روز و قائمین آن در شب است.
و روایت شده که آن حضرت، در این روز به هنگام ظهر دو رکعت نماز میخواند: در هر رکعت یکبار حمد و پنج بار «والشمس و ضحیها» و پس از سلام میگفت: «لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم» و دعا میکرد و میفرمود: یا مقیل العثرات اقلنی عثرتی، یا مجیب الدعوات أجب دعوتی یا سامع الاصوات إسمع صوتی و ارحمنی و تجاوز عن سیئاتی و ما عندی یا ذالجلال و الاکرام. و مستحب است در این روز، دعایی را که روایت شده است بخواند که اول آن «یا داحی الکعبة» است.
معرفت نصب کعبه و دحوالارض: بدان که این نعمت دارای صورت و حقیقتی است. اما صورت آن در «الاقبال» مورد اشاره قرار گرفته که خداوند تبارک و تعالی ـ در این روز زمین را برای سکونت بنی آدم و زندگی وی بنا کرد و زمین و هر چه از نعمتها که در آن است حتی بدنها و رزقهای ما، همگی از چیزهائی است که در این روز از رحمت حق انتشار یافته. پس هر نعمتی در دنیا به حسب جنس و نوع و صنفش که احدی را توان شمردن آن نیست، نازل شده، در این روز بوده پس بر بنده لازم است که مراقب مولای خود باشد، برای ازدیاد شکر نعمتهای او، به اینکه تا هر آنجا که فطانت او راه میدهد، به نعمتهای بزرگ او و آنچه که به خلق زمین و محتویات آن انعام کرده، بیندیشد که خداوند متعال چه نعمتهایی به او تفضل داشته و آن نعمتها از فرط لطف، چنان است که علم بنده به آن نمیرسد.
ای بینوا و ای غافل، کجایی، از اینکه به تفصیل تنها یک امر از امورات و تنها یک عالم از عوالمی که عقلت در آن قادر به تصرف است، احاطه پیدا کنی؟ پس به امر خودت بنگر و عقل را قاضی قرار بده که در شکر این نعمتها، چه چیزی به تو واجب است؟ پس از آن در تصویر انتشار ظاهر نعمتهایی که خالق زمین به سبب «دحوالارض» موهبت کرده، تأمل کن. و زمانی که تو در موهبتهایی که مالک دنیا و آخرت به زمین عطا کرده تأمل و حقیقت آن را بشناسی، به حیرتت افزوده میشود.
پس میان آنچه در عالم برزخ و قیامت از نعمتهای باقی که زوال ندارند و میان آن و میان نعمتهای دنیا که خداوند از زمان خلقت نظری به آن نینداخته و از آن به بندگانش رضا نداشته، نسبتی وجود ندارد و دنیا، خانه ثواب نیست واصل آن، از آن دنیاست.
پس عارف مراقبه کننده، نسبت به «دحوالارض» در برابر تمام این نعمتها، شکری را برخود واجب دیده و در این حال، از اعماق قلب خود معتقد میشود که برای ادای حق هیچ امر حقیری، قادر نیست، هر چند که از تمام عبادت کنندگان و شکر کنندگان کمک بخواهد و آنها همه تا ابد مشغول شکرگذاری شوند، نه از این رو که شکر و سپاس آنها از نعمتهای خداوند متعال است و آن خود مقتضی شکری دیگر، بلکه به جهت زیادت و عظمت و لطف آن نعمتها که قادر به آن نیست.
زمانی که بنده به این معارف دست پیدا کند، از مراتب نعمتهای خداوند متعال، به حقیقت عجز و قصور و تقصیر خود از شکر خداوند بصیرت پیدا کرده و شرم میکند که تلاش خودش را «شکر» محسوب کند و قدر منت خداوند متعال به خود را در قبول این مقدار اندک و بیمقدار از شکر در برابر این همه نعمت و شکر خداوند برای این شکر دانسته و گوشهای از معنای اسم «شکور» را خواهد شناخت، چرا که حصول شناخت به کنه اسمای خداوند متعال محال است. منبع: المراقبات، مراقبات ماه ذي القعده