شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
 
۱۱
۲۳
تحلیلی بر انتخابات ۲۴ خرداد؛

الاکلنگ اصولگرایان و اصلاح‌طلبان

مالک شریعتی
يکشنبه ۲ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۵۳
کد مطلب: 294411
در نظرسنجی های اولیه روحانی با ۱.۵ درصد پایینتر از عارف قرار داشت و برخی پیش بینی می کردند که شاید عارف گزینه نهایی باشد. اما تلاش ناشیانه برای ایجاد دوقطبی جلیلی ـ روحانی نه تنها کمکی به جلیلی نکرد که روحانی را به عنوان رقیب هم موضوع او در نظرسنجی ها بالا کشید. چراکه مخالفان جلیلی را ـ ناجوانمردانه ـ نماینده وضع موجود و مسوول شماره یک اوضاع نابسامان اقتصادی معرفی کردند و همه می دانند که مردم هیچگاه به نماینده وضع موجود رای نخواهند داد.
الاکلنگ اصولگرایان و اصلاح‌طلبان
جهان نيوز - مالک شریعتی:
انتخابات ۲۴ خرداد، قطعا تحقق حماسه سیاسی مدنظر رهبر انقلاب بود و دستاوردهای بزرگی برای نظام به همراه داشت که مهمترین آن بطلان عملی ادعای تقلب در سال ۸۸ و شرمساری مدعیان داخلی و خارجی آن و اثبات مظلومیت نظام در آن ماجرا بود. اما در کنار اصل انتخابات و حضور ۷۳ درصدی مردم، بررسی علل پیروزی آقای روحانی و ناکامی اصولگرایان نیز مهم است.

البته باید توجه کرد که اصولگرایی شکست نخورد چراکه اصولگرایی یک اندیشه و فکر برخاسته از متن انقلاب اسلامی و نه یک جریان سیاسی است؛ این خواصی از اصولگرایان بودند که شکستی عبرت آموز را تجربه کردند. مقام معظم رهبری ۲۰ خرداد ۷۵ در جمع فرماندهان لشكر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) فرمودند: «از هر طرف حركت می‌كنيم، به خواص می‌رسيم. تصميم‌گيری خواص در وقت لازم، تشخيص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنيا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اينهاست كه تاريخ و ارزشها را نجات می‌دهد و حفظ می‌كند. در لحظه‌ی لازم، بايد حركت لازم را انجام داد. اگر تأمّل كرديد و وقت گذشت، ديگر فايده ندارد.»

در مقدمه باید گفت پیروزی آقای روحانی قاطع نبود. کسب ۱۸.۵ میلیون رای او گرچه در برابر ۶ میلیون رای قالیباف نسبتی سه برابری ایجاد کرده است، تنها بیانگر ۵۱% آراء است و نشان می دهد اگر در طرف مقابل عقلانیت سیاسی و روحیه گذشت حاکم بود، دور از ذهن نبود که امروز نتیجه دیگری رقم خورده باشد. اینکه برخی می گویند لاجرم هر ۸ سال جهت گیری کشور و اقبال مردم به جریانهای سیاسی باید عوض شود و نتیجه طبیعی بود، صحیح نیست و امری محتوم نبوده است. اگر در راس اصولگرایان تدبیر درست مبتنی بر فداکاری صورت می گرفت بعید نبود که حتی در مرحله نخست انتخابات نتیجه به نفع آنان تغییر نماید.

نکته دیگری که در مقدمه قابل ذکر است اینکه در این ناکامی بزرگ اصولگرایان، تقصیری متوجه بدنه رای دهندگان به نامزدهای متعدد اصولگرا نیست. بدنه حزب الله در رای دادن کمترین اشتباه را داشت، چراکه هرکس براساس حجت شرعی بین خود و خدا به نامزد اصلح رسید و برای رضای خدا رای داد و جز این وظیفه ای نداشت. نمی توان کسی را تخطئه کرد که چرا به قالیباف رای داده یا دیگری را خائن خواند که چرا جلیلی را اصلح دانسته و یا حتی ولایتی و رضایی! عوض شدن رای از جلیلی به قالیباف و یا عکس آن چیزی را در نتیجه کلی عوض نمی کرد. وحدت بدنه در روزهای احساسی آخر نه مقدور بود و نه تاثیری در ایجاد جو مثبت روانی به نفع کلیت جریان اصولگرایی داشت. تا وقتی که خود نامزدها در صحنه رقابت مانده و خود را پیروز می دانستند، چه انتظاری از طرفداران آنها می شد داشت؟

لذا اینکه اکنون برخی هواداران نامزدها یکدیگر را متهم به عدم درک درست از صحنه و تصمیم نادرست کنند دور از انصاف است. اگر مقصری وجود داشته باشد که دارد، خود نامزدها و بزرگان حامی آنها بودند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. پیروزی آقای روحانی و شکست نامزدهای اصولگرا دلایلی دارد که آنها را مرور می کنیم:

۱. نخستین عامل این نتیجه، اراده و تقدیر الهی بود که «تلک الایام نداولها بین الناس»؛ ضمن اینکه سنت خدشه ناپذیر خداوند در یاری رساندن به اهل جماعت و وحدت است که «یدالله مع الجماعه»؛ هر گروهی فارغ از نیت اهلش اگر متحد شوند به پیروزی می رسند و هر امتی صرفنظر از حق و باطل بودن، اگر راه تفرقه در پیش گیرند، فشل می شوند. لذا اینکه کسانی در جبهه نیروهای انقلاب، عدم وحدت، تکروی خود و چه بسا آتش گشودن به روی جبهه خودی را با تکلیف مداری توجیه کنند، قابل قبول نیست چراکه تلاش برای کسب پیروزی جریان انقلابی خود جزئی از تکلیف است که متاسفانه در این صحنه بدان توجه نشد.

۲. علت دوم، فهم محدود غیرواقعی برخی بزرگان اصولگرایی از دوگانه «تکلیف مداری و نتیجه گرایی» است که نتیجه عدم درک صحیح از دوگانه «آرمانگرایی و واقع بینی» است. پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات، جمله ای منسوب به شهید گرانقدر، محمد جهان آرا، پیامک می شد: «بچه ها! اگر شهر سقوط کرد، دوباره فتح می کنیم. مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند.» این عبارت زیبا اما هیچ ارتباطی با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ندارد چراکه در جریان سقوط اولیه خرمشهر فرماندهان ضمن شناخت صحیح تکلیف، با جانفشانی عمل کرده بودند و رزمندگان هم چیزی کم نگذاشته بودند و لذا بعدا با تجهیز قوای خود خرمشهر را به لطف خدا دوباره فتح نمودند، اما در ماجرای اخیر یقینا در راس جریان اصولگرایی عده ای نتوانستند تکلیف درست را تشخیص دهند و اصرار بر راه غلط خویش را تکلیف دانسته، توپخانه هوادارانشان را به سمت خودی هدایت کردند و متاسفانه هنوز هم نفهمیده اند که تکلیف اصلی ممانعت از پیروزی رقیب جریانی اصولگرایان بود و رسیدن به چنین نتیجه ای عین تکلیف است. شبیه ترین واقعه تاریخی برای اصولگرایان، ماجرای غفلت از تنگه احد است که عده ای ـ علیرغم هشدار دلسوزان ـ به خیال پایان نبرد و پیروزی قطعی در لحظه لازم تصمیم درستی نگرفتند و شکست را برکل نیروها تحمیل کردند.

۳. عامل سوم، برنامه جامع و دقیق جناح رقیب همراه با صبر و حوصله کافی بود. پس از ثبت نام آقای هاشمی در انتخابات اخباری منتشر شد که سایر نامزدهای اصلاح طلب یا کارگزاران انصراف داده یا به زودی کنار می کشند. اما آنها برای ردصلاحیت هاشمی هم فکر کرده بودند، لذا کناره گیری عارف و روحانی بلافاصله تکذیب شد؛ یکی از نزدیکان خاتمی و یکی از یاران هاشمی باید درصحنه می ماندند تا در نهایت معلوم شود شرایط رقابت برای کدامیک مهیاتر است و دیدیم که در وقت مقتضی عارف به نفع روحانی کنار رفت و آرای آنها را تجمیع نمود.

۴. علت چهارم، رفتار انتخاباتی نادرست اصولگرایان بود. اعضای مهمترین ائتلاف اصولگرایان تا اواخر فروردین در صدرنظرسنجی ها بودند اما علیرغم کناره گیری ارزشمند آقای حدادعادل، عدم پایبندی به شرط ائتلاف (وحدت در مقابل جریان رقیب) از سوی آقای ولایتی در روزهای آخر نتوانست به جلب اعتماد مردم کمک کند. تخریب اصولگرایان نسبت به یکدیگر و غفلت از رقبای اصلی در رسانه ها و حتی در مناظره آخر تلویزیونی در پیش چشم مردم نمایشی از درگیری درون جبهه ای به مردم القاء کرد و آنها را از عواقب اعتماد به چنین جریانی نگران نمود. نقش مخرب آقای رضایی در به رخ کشیدن این اختلاف در مناظره آخر ـ که البته آورده ای برای خودش هم نداشت ـ مزید بر علت شد.

۵. دلیل پنجم، درگیری های گذشته اصولگرایان با یکدیگر در اداره کشور و نقش ویژه احمدی نژاد در این میان بود. اوج این کشمکش ها در یکشنبه سیاه مجلس نهم بین دو رئیس قوه اصولگرا ـ فارغ از تفاوت آنها و عامل اصلی ـ برای مردم انزجار آور شد، همچنانکه درگیری های جریان دوم خرداد در شورای شهر اول مردم را از آنها رویگردان نمود. نقش سرمایه سوز آقای احمدی نژاد خصوصا در دو سال اخیر (از خانه نشینی ۱۱ روزه تا همراهی مشایی در ثبت نام) را در این میان نمی توان انکار کرد. اینکه پس از دوگانه احمدی نژاد ـ هاشمی در سال ۸۸، نماینده تفکر هاشمی در انتخابات ۹۲ بتواند پیروز میدان شود، دلیلی محکم بر نقش مخرب خود احمدی نژاد در هدر دادن این سرمایه بود. میزان مشارکت مردم از ۸۵ درصد در سال ۸۸ به ۷۳ درصد در سال ۹۲ کاهش اما آرای روحانی به نسبت موسوی، ۵.۵ میلیون افزایش یافت؛ به عبارت دیگر با فرض اینکه ۱۲ درصد کاهش در مشارکت، اکثرا متعلق به طرفداران دوآتشه میرحسین است ـ که فرض درستی نیز هست ـ می توان نتیجه گرفت حدود ۷ میلیون رای از آرای ۱۸.۵ میلیونی روحانی از سبد احمدی نژاد در سال ۸۸ برداشت شده است و در واقع مفهوم دیگر این اعداد و ارقام این است که به سبب این اختلافات و نیز پیام «نه به احمدی نژاد» توسط بخشی از بدنه اجتماعی، آقای روحانی نیز در سبد قبلی آرای اصولگرایان با نامزدهای اصولگرا شریک شده است.

۶. عامل ششم، واگرایی اصولگرایان همزمان با همگرایی در جریان رقیب و تاثیر عمیق آن در ایجاد موج مثبت اجتماعی به نفع آنها بود. این مساله بسان یک الاکلنگ عمل کرد بطوریکه از یک طرف عدم وحدت اصولگرایان همزمان با اثر کاهنده برای خودشان، اثر افزاینده در اقبال مردم به رقیب داشت و از طرف دیگر کناره گیری عارف به نفع روحانی در سه روزمانده به انتخابات، ضمن وارد کردن شوک مثبت اجتماعی به جامعه به نفع روحانی، زشتی عدم وحدت اصولگرایان را بیشتر به رخ کشید. کناره گیری دکتر حدادعادل نیز کافی نبود چراکه هنوزچند نامزد اصولگرا در صحنه رقابت باقی مانده، برخی خود را برنده قطعی انتخابات می دانستند و برخی معنای مقاومت را با لجاجت اشتباه گرفته بودند. همانطورکه در مقدمه اشاره شد این خود نامزدهای اصولگرای مدعی سیاست و تدبیر بودند که با تحلیل شخصی غلط یا متاثر از دیگران به خطا رفتند. برخلاف نظر برخی اهل خطابه، باید گفت اگر نامزدهای اصولگرا به موقع متحد می شدند، موج مثبت اتحاد علاوه بر جمع جبری آرایشان، در همان مدل الاکلنگی هم رای نامزد نهایی را بالا می برد، هم جلوی ایجاد موج فزاینده آرای روحانی را می گرفت و کار در دور اول به نفع اصولگرایان تمام می شد؛ اما متاسفانه اینگونه نشد.

آقای دکتر ولایتی که در مناظره ها مدعی فهم سیاست در حد پیچیدگی های سیاست بین الملل و مدیریت دوران جنگ بود، ساده ترین مساله عقلانی سیاست پیش پای خود را ندید که اولا رتبه اش در نظرسنجی ها بعد از مناظره سوم به شدت سقوط کرده است و ثانیا این اصال بدیهی را درک نکرد که در مقابل رقیب متحد باید با اتحاد وارد شد که اساسا به دلیل همین خطر قبلا پیشنهاد تشکیل ائتلاف سه نفره را داده بود ولی از درک خطر در زمان به وجود آمدنش عاجز ماند.

آقای دکتر جلیلی که در راس مهمترین شورای امنیتی کشور همواره باید علاوه بر دقت در نظر کارشناسان اهل فن، ذائقه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی و ... جامعه را از بررسی گزارشات مبتنی بر نتایج نظرسنجی های گوناگون ـ به عنوان یکی از ابزارهای سنجش ـ رصد کند و در تصمیم گیری ها دخیل نماید تا مشکل امنیتی برای کشور درست نشود، نظرسنجی مراکز معتبر امنیتی، انتظامی و رسانه ای کشور را نادیده گرفت و در مقابل نظرسازی خواندن آنها توسط رسانه های حامی اش سکوت کرد، ضمن اینکه حامیان ایدئولوگ او نیز آرمانگرایی را با واقع بینی همراه نکردند و در یک رقابت بشری، ابزاری بشری مثل نظرسنجی های علمی و معتبر را به هیچ انگاشتند و دیده شد که ترتیب نامزدها در نظرسنجی های آخر دقیقا درست و نسبت آرایشان نزدیک به واقع بود. آخرین نظرسنجی داخلی ـ که به اطلاع نامزدها نیز رسید اما برای جلوگیری از تاثیر منفی بر مخاطبان رسانه ای نشد ـ رشد آرای رئیس جمهور منتخب را تا ۳۸% و بقیه را از ۲۰% به پایین نشان می داد و در همان نظرسنجی حدود ۱۵% گفته بودند که هنوز تصمیم نگرفته اند به چه کسی رای دهند.

آقای دکتر قالیباف هم که در همه نظرسنجی ها تا ۳ روز مانده به انتخابات پیشتاز بود، به دلیل بناکردن سازمان رای خویش از ابتدا (از سال ۸۴) بر شنهای روان یا همان قشر خاکستری جامعه به جای محکم کردن پایگاه و خاستگاه خود و تلاش برای برقراری ارتباط با عامه از آن پایگاه اجتماعی قابل اتکا، قافیه را باخت؛ تجربه نشان داده است که قشر خاکستری همواره در ۴۸ ساعت آخر تصمیم خود را به نفع موج به راه افتاده عوض می کنند و این بار نیز چنین کردند. لذا او هم متزلزل شد و نتوانست برتری خود را حفظ کند و دوم شدن در انتخابات را نیز بیشتر مدیون ضعف رقبایش در جبهه اصولگرایان و آغاز دیرهنگام موج انتخاباتی رقیب است و اگر انتخابات چند روز دیرتر برگزار می شد معلوم نبود چه رتبه ای نصیبش می شد!

۷. علت هفتم، پاس گل مدافع خودی به مهاجم حریف بود. قبلا ذکر شد که عارف و روحانی هر دو ماندند تا بهترین تصمیم با توجه به صحنه رقابت اتخاذ شود. در نظرسنجی های اولیه روحانی با ۱.۵ درصد پایینتر از عارف قرار داشت و برخی پیش بینی می کردند که شاید عارف گزینه نهایی باشد. اما تلاش ناشیانه برای ایجاد دوقطبی جلیلی ـ روحانی نه تنها کمکی به جلیلی نکرد که روحانی را به عنوان رقیب هم موضوع او در نظرسنجی ها بالا کشید. چراکه مخالفان جلیلی را ـ ناجوانمردانه ـ نماینده وضع موجود و مسوول شماره یک اوضاع نابسامان اقتصادی معرفی کردند و همه می دانند که مردم هیچگاه به نماینده وضع موجود رای نخواهند داد.

از زمانی که دکتر احمدی نژاد رسما بر تاثیر تحریم ها بر اوضاع مشوش بازار ارز صحه گذاشت، تلاش دشمن برای گره زدن مشکلات اقتصادی کشور به تحریم ثمر داد. ضمن اینکه آنها همواره تحریم را ـ به غلط ـ ناشی از برنامه هسته ای ایران تبلیغ می کردند. البته رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزی خویش تحریمها را در کنار سوءمدیریت داخلی موثر دانستند و آن را قابل غلبه برای ملت ایران دانستند اما در این شرایط کسی که مسوول مذاکرات هسته ای کشور است نباید با حفظ سمت و بدون استعفا از این مسوولیت به عرصه رقابت گام می نهاد. روحانی که قبل از جلیلی اعلام حضور کرده بود، با توجه به مسوولیت قبلی اش در مذاکرات هسته ای این جملات کلیدی را به عنوان دلیل حضور خود بیان کرد: «اینکه تحریم نباشیم، فشاری بر ملت نباشد و زندگی توام با رفاه و آرامش داشته باشیم هم حق مسلم ماست ... نه اینکه فقط انرژی هسته ای حق مسلم ما باشد.» با این دست فرمان از سوی روحانی خیلی طبیعی بود که ثبت نام دیرهنگام جلیلی بهترین هدیه انتخاباتی برای او باشد و متاسفانه باید گفت که در پشت صحنه کاندیداتوری آقای جلیلی بودند افرادی که با همین نگاه حضور جلیلی در صحنه را تجویز می کردند و حمایت همیشگی مردم از حقوق هسته ای کشور را ـ که هنوز هم پابرجاست ـ عاملی برای رای قاطع به وی می دانستند.

غافل از اینکه مردم برای نمایش اصرار بر حق مسلم هسته ای خود، الزامی به انتخاب جلیلی نداشتند. یکی از دوستان رسانه ای می گفت حدود دو هفته قبل از زمان ثبت نام، یکی از مسوولان ارشد ستاد آقای جلیلی را ملاقات کرده و از او پرسیده که بالاخره ایشان کاندیدا می شود یا نه؟ و او که همان زمان هم از نزدیکان جلیلی بود، پاسخ داده بود که باید بیاید و در یک مناظره تلویزیونی دیدنی با روحانی او را مغلوب کرده و رئیس جمهور شود! اگرچه این مناظره دو نفره اتفاق نیفتاد اما شبیه آن در سخنرانی های دانشگاهی و مناظره نمایندگان کاندیداها رخ داد تا همین پیام را به جامعه منتقل کند. اینکه آقای جلیلی به عنوان دبیر شورایعالی امنیت کشور نتواند تحلیل کند که نباید اجماع بر حقوق هسته ای کشور را موضوع انتخابات کرد و به رای گذاشت جای تعجب ندارد؟! به هرحال حضور آقای جلیلی در صحنه رقابت، بهترین مزیت نسبی رقابت را برای آقای روحانی فراهم نمود، موضوع و فضای حرف زدن داد و خصوصا پس از کمک بی نظیر دکتر ولایتی در مناظره سوم به او، این رقیب یک و نیم درصدی اصولگرایان را به رئیس جمهور ۵۰ درصدی تبدیل نمود.

۸. عامل هشتم، مصون ماندن آقای روحانی از نقد توسط رقبای اصولگرایش بود. رقابت دورنی اصولگرایان باعث پرداختن آنها به یکدیگر شد و آنجایی هم که بنا بر نقد رقیب بود، دکتر عارف به خوبی نقش سپر بلا را برای روحانی ایفا نمود؛ چراکه عارف معاون اول خاتمی و نماد اصلاح طلبی بود و باید پاسخ تمام انتقادات حتی خطابه تند و تیز غرضی را هم می داد.

۹. دلیل نهم که باعث رای بالا و غیرمنتظره روحانی در روستاها و مناطق کمتر برخوردار نیز بود، روحانی بودن وی بود که اولا باعث اطمینان عامه مردم علاقه مند به نظام به او می شد و ثانیا پس از رابطه نامناسب احمدی نژاد با علمای دینی، این طبقه از مردم که به دلیل دوری از جزئیات سیاسی و رسانه های مجازی، سهم نظر روحانیون در اطمینان آنها به یک نامزد از سایر طبقات اجتماع بیشتر بود، به سوی یک روحانی گرایش بیشتری پیدا کردند.

۱۰. دلیل دهم، تلاش موثر آقای روحانی برای متفاوت نمایاندن خود بود. با وجود حضور عارف در صحنه، او رفتارهای مورد پسند بدنه اجتماعی اصلاح طلبان را انجام نداد و این روحانی بود که در حسینیه جماران چنان کرد یا در روز ۱۴ خرداد برخلاف سایرین به جای حضور در مراسم حرم امام، به تشییع جنازه آیت الله طاهری در اصفهان رفت. بیان خطیبانه و شفاف ـ که در اصولگریان تنها حدادعادل از آن برخوردار بود ـ همراه با نماد هوشمندانه کلید نیز کمک کرد تا متفاوت جلوه کند.
مرجع : پنجره
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


حضرت آقا در جايي فرمودند اينطور نيست كه من در ميان مردم چيزي بگويم و پشت پرده منظور ديگري داشته باشم. بر همين اساس بنده و خيلي از دوستان كه به خط مقاومت راي داديم در واقع انتخاب اصلح را به انتخاب صالح مقبول ترجيح داديم. واقعيت اين است كه ما طبق فرمايش حضرت آقا بايد اصلح را مي شناختيم و او را به مردم مي شناسانديم. ولي برخي اصولگرايان اعم از كانديداها و طرفدارانشان كه سالها براي اين انتخابات برنامه ريزي كرده بودند حاضر نشدند اصلح را در ديگري بشناسند و نه تنها قدمي در اين راه برنداشتند بلكه در مواردي عليه اصلح تخريبهاي ناجوانمردانه اي كردند و حضور او را در صحنه قدر ندانستند و آن شد كه شد و خودشان هم عليرغم برنامه ريزيها و هزينه هاي بسيار انجام شده نتيجه نگرفتند. ما موظفيم اصلح را براساس فرمايشات آقا انتخاب كنيم نه اينكه خواسته آقا را تنزل دهيم. ما در فرمايشات آقا عنوان "اصلح" را شنيده ايم و عنوان "صالح مقبول" را نشنيده ايم.
United States
مگر تشخیص شما مبنی براصلح بودن آقای ... حکم شرعی است که برای دیگران واجب الاطاعه باشد. اتفاقا دلایل بسیاری در عدم صلاحیت کاندیدای مورد نظر شما و دوستانتان وجود دارد که به طور پراکنده بیان شده است.
دوستانی که حاضرند سرنوشت یک جریان پای کار انقلاب را اینگونه به خاطر مطامع شخصی شان که رنگ انقلابی و دینی به آن زده اند به هیچ وجه اصولگرا نیستند. از دل همین تفکر جریان احمدی نژاد پدید آمد و هزینه شکست اصولگرایان شد.
یعنی به نظر شما همه ی 8 ساله احمدی نژاد هیچ چیز ندارد که شما اینگونه میتازید ویا اینکه تعابیر رهبری را در مورد بزرگان ومردان با تقوا وبا بصیرت را نشنیده اید؟؟؟
دارا
Iran, Islamic Republic of
من نمی دانم کجای تحلیل این بنده خدا نوشته شما اشتباه کردی که به اصلح رای دادی؟
ضمنا آقای الف از نظر شما اصلح است و آقای ب از نظر دیگران!
اگر قرار باشد هرکسی شما او را اصلح بدانید بقیه هم مجبور باشند او را اصلح بدانند پس باید انتخابات را تخته کرد دیگه!
مهدی
United States
اما نباید فراموش کرد که به هر حال در این انتخابات یک نفر بیشتر اصلح نبود و کسانی که آن یک نفر را انتخاب نکردند اشتباه کردند
حالا این اشتباه به هر دلیلی که باشد فرق چندانی نمی کند مهم این است که اشتباه کرده اند و اصلح را اشتباه تشخیص داده اند
United States
از دید هر کسی یک نفر اصلح است
برای همینه که همه به یک نفر رای نمی دهند دیگه آقا مهدی
محسن
من مخالف این تحلیل شما هستم اصلا قرار نیست که ما به هر بهائی قدرت را در دست داشته باشیم تکلیف این است که چون اصلح را شناختی به او رای بدهی و آنگاه خدا هر چه خواست حالا چون ائتلاف نکردند مگر قرار است ائتلاف باشد تا به هر قیمت پیروز انتخابات باشیم حتی اگر بدانیم که آن شخص مصداق ها را ندارد این تحلیل واقعا غلط است.
United States
همین نظر یعنی حاکمیت دگماتیسم در بخشی از بدنه اصلگرایی که به لطف الهی تکلیفش در این انتخابات روشن شد و حزب الله ماهیت این جریان را شناخت
Iran, Islamic Republic of
متاسفم برای شما با این خیال پردازیها
از همه چیز گفتید الا عامل اصلی که همانا ژست اصلاح طلبانه گرفتن از ناحیه نامزدهای اصولگرا و ایجاد موج اصلاح طلبی و موج سواری روحانی بر آن بود. عامل مهم دیگر همان رفتار مسخره آقای قالیباف و خارج کردن روحانی از لاک دفاعی بود و منجر شد خود را حقوقدان و غیر نظامی معرفی کند و تا آخر هم از آن بهره ببرد. این مسئله در میان طرفداران روحانی معروف به استراتژی شیرین گازانبر شد.
دارا
Iran, Islamic Republic of
به نظرم این تحلیل از منظر سیاسی درسته ولی بخش اجتماعی اش کمرنگه
تبريك ميگم به نويسنده كه آسمون و زمين رو به هم بافت تا ثابت كنه همه ي اصولگرايان در اينكه روي قاليباف اجماع نكردند دچار اشتباه شدند... جهان ميدونم منتشر نمی كني
United States
من تحلیل را خوندم چنین برداشتی نکردم
اتفاقا داره میگه خود قالیباف چه اشتباهی کرده که رایش ریزش کرده
فکر کنم اصلا روی فرد صحبت نکرده بجاش مکانیسم را بررسی کرده و اینکه باید خود نامزدهای اصولگرا روی یک نفر که بالاتره - فرقی نمیکنه کی باشه - اجماع میکردند
United States
اگرچه موارد دیگری هم میشه اضافه کرد
اما تحلیلی واقع بینانه بود
ممنون
Saudi Arabia
خيلي نوشته ي خوبي بود ممنون
به فرض اینکه همه اصولگراها رای شان یکی می شد باز هم که به رای روحانی نمی رسید اصلا آقا چون مردم از اصول گراها خسته شدند و حال دیدنشونو هم ندارند اصول گرایی شکست مفتضحانه ای خورده و به این زودی ها هم از جاش نمی تونه بلند بشه خدا رحمتش کنه
United States
هیچ وقت نمیشه اینطور فاتحه یک جریان را خواند
یادمان نره کسی فکر نمی کرد بعد از دوم خرداد جریانی بتونه بیاد بالا
تلک الایام نداولها بین الناس
به نظرم این بازی کمک بی نظیر هاشمی به نظام بود که اعتماد بدنه زیادی را برگردوند
نمی تونم باور کنم هاشمی رد صلاحیت بشه ولی هیچ کس چیزی نگه
معلومه خبرایی بوده بابا
ولی قدرت نظام خیلی به رخ کشیده شد ها!!!!
مهمترین نکته به نظر من خواست خدا بود
حکمت این اتفاق بعدا مشخص میشه
United States
كي گفته كه كانديدها به دو گروه فكري تقسيم مي شوند بفرمايش مقام معظم رهبري هشت نفر با هشت ديدگاه . آقاي قاليباف خيلي عقايدش با آقاي جليلي فرق مي كرد اگه اين دو با هم ، هم عقيده بودند از اول باهم اتلاف ميكردند آنها تقريبا در تمام مسايل حرفهاي متفاوت داشتند بزور مي خواهيد آنان را در يك قالب قرار دهيد و يكي رو محكوم كنيد كه چرا به نفع ديگري كنار نرفت و انوقت اراي آقاي رضايي كجا جمع ميشد كي گفته به آراي روحاني اضافه نمي شد ...
United States
اصلاح طلب و اصولگرا دو گروه فکری نیستند
دو گروه سیاسی اند برای همینه که وقتی عارف میره کنار رایش میاد سمت روحانی
اگر هم جلیلی میرفت کنار کل رایش میرفت سمت قالیباف و بخش زیادی از رای ولایتی و رضایی هم میامد سمت قالیباف
هر کس با دیگری اختلاف سلیقه و دیدگاه داره اما برخی که به هم نزدیک ترند در یک دسته قرار می گیرند
مثل پرتقال و نارنگی که باهم متفاوتند ولی در گروه مرکباتند :)
درسته شکست نخورد بلکه تودهنی خورد من یه اصولگرام هنوزم فکم درد میکنه معلوم شد ما باید در رفتارها واقداماتمون تجدید نظرکنیم.
الا کلنگتان در زمین بازی رفسنجانی وهردو تیم هم یاران او هستند هردو ارزانی خودتان وبه بازی او رای دهید ما جلیلی را که فقط در میدان تکلیف عمل میکند به همه شما ترجیح میدهیم چرا به زور ما رابه بازی رفسنجانی می کشانید؟
مرتضایی
United States
بنام خدا
نویسنده محترم سعی نموده تمام مسائل انتخابات را با دیدگاه اصولگرایی انالیز نماید غافل از اینکه بدنه جامعه چه با دلیل و چه ..... اصرار بر شبیه سازی ذکتر جلیلی و احمدی نژاد داشت و اشتباهات وحشتناک ایشان در ابعاد اقتصادی
و سیاسی . را محصول جریانات اصولگرایی دانسته . در ثانی جریان اصولگرایی نیز به تبع تمام جریانات سیاسی دارای تفکرات افراطی . میانه . نو اندیش است
نماینده اصولگرایان افراطی ا تعداد ارا به جلیلی بود
نماینده جریان اصولگرایی معتدل نیز جناب دکتر ولایتی بودند که حتی با کنار کشیدن ایشان ارا ایشان به سبد اقای جلیلی نمی رفت
اما جریان نو اندیش اصولگرایی که که اقای قالیباف رهبری ان را بعهده داشت + جریان تکنوکرات که پس از حمله ایشان به اقای هاشمی . سخنان اقای روحانی در خصوص برخورد با دانشجویان ریزش وحشتناکی پیدا نمود
نمی توانست در برابر جریان . ناراضیان سیاسی .
مردم عادی وتنه میانی جامعه به تنهایی مقاومت نماید .
...
یقیننا در اینده جریان اصولگرایی پس از این از طرف جریان تند رو مخالفین ان مورد سئوالات جدی و پرشماری قرار خواهند گرفت . که روز به روز فضا را برای اصولگرایان سختتر خواهد نمود و نمونه اولیه ان طرح سئوالات روز نامه جمهوری اسلامی از ایت الله مصباح میباشد
موارد 7 لغایت ده شما نیز کاملا منطقی و صحیح است که تنها ناشی از درک صحیح فضای انتخاباتی از طرف جریان مقابل اصولگرایی است